حالا نوبت شماست

محمودی
"نوبت شما" نام برنامه ی تلویزیونی پر بیننده ای است که توسط مجریان کار بلد و حرفه ای بی بی سی فارسی، پخش می شود. در این برنامه، از طریق تلفن و اس ام اس و اینترنت و... با بینندگان و شنوندگان در ایران و جهان، گفت و گو شده و به سوال ها و نظرات آنها پاسخ داده می شود. در برنامه ی چهارشنبه 4 آبان ماه 1390 وزیر خارجه امریکا، مهمان برنامه بود. مهم ترین نکته ای که کلینتون، در پاسخ به شنونده ای از تهران، درباره ی وقایع قبل و بعد از انتخابات سال 88 گفت، این بود:
"اگر این بار جنبش جدیدی در ایران راه بیفتد، بسیار هوشمندانه خواهد بود که مردم ایران از نیروهای بین المللی، برای کمک دعوت کنند..."

دخالتی در این سطح در جریان یک جنبش توده ای در آخر سر، هیچ معنایی جز این ندارد که برای ما کارت دعوت بفرستید و زیر پایمان فرش قرمز پهن کنید تا ما با کمک کشورهای عضو ناتو و پول و ثروت عربستان و امارات و بحرین، ارتش های ترکیه و اسرائیل و توحش و عقب ماندگی مزدوران طالبان و افغانستان و اداره ی اطلاعات نظامی ارتش پاکستان و همچنین همدستی و سوء استفاده روسیه و شرکا و... و در ابتدا با مخالفت و سپس با سکوت چین، با موشک ها و بمب افکن ها و ناوهای عظیم و غول پیکر؛ نه تنها انقلاب و جنبش آزادی خواهانه و عدالت طلبانه توده های مردم را در هم بکوبیم، بلکه تمام شهرها، فرودگاه ها، بندرگاه ها، پالایشگاه ها و نیروگاه های برقی و اتمی و سدها و مراکز بزرگ صنعتی و تولید، جاده ها، راه‌ آهن، مراکز رادیو تلویزیون و مخابراتی، و سایر مراکز حساس نظامی و پل های بزرگ و تاسیسات زیربنایی و خدمات شهری و یا به قول سند افشا شده ویکی لیکس: "هزار نقطه از کشور" را با خاک یکسان کنیم و زیر لوای یک پروژه تمام عیار و تحت پیشرفت دموکراسی، حقوق بشر و مهم تر از همه (برای ایران پرستان دو آتشه) برگرداندن ایران به جایگاه واقعی (یعنی نقش ژاندارمی قدیمی منطقه) بلایی بر سر مردم بیاوریم که اوضاع کنونی عراق، افغانستان و لیبی برای تان همچون یک رویای دست نیافتنی باشد.

بدون شک این پروژه، اگر قابلیت اجرایی داشته باشد، ایران را از یک طرف به اواخر قرن 19 و یا حداکثر سال های اول قرن بیستم عقب خواهد برد و از طرف دیگر، با انواع و اقسام مشکلات و درگیری های ملی و قومی و فرقه ای و مذهبی لاینحل و در یک کلام، به منجلاب واقعی تبدیل خواهد ساخت که حتما راه حل این مساله، اخذ وام های کلان با بهره های سنگین و قبول فلاکت بارترین و تحقیر آمیزترین سیاست ها است تا راه فعالیت شرکت ها و کمپانی های امپریالیستی و... برای بازسازی و کسب فوق سود (که در شرایط بحرانی کنونی شدیدا به آن نیازمند هستند) هموار گردد. اما وزیر خارجه امریکا، کدام مجموعه شرایط عینی را می بیند که مکنونات قلبی خود را این گونه فاش می سازد؟

کلینتون می داند که :

1- مردم ایران تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی و سرکوب ها به سر می برند و فاقد کمترین درجه از تشکل و سازماندهی هستند، اما این فاکتور می تواند به خاطر وخامت اوضاع و تغییر شرایط، به سرعت عوض شده و کار از دست و کنترل آنها خارج شود و نارضایتی و مبارزه و اعتراض مردم، گسترده تر شده و اوجی بیشتر بگیرد (و این بار، نه تحت نام و نفوذ موسوی و امثالهم و با افقی ناروشن برای آنها).

2- نیروهای دست راستی افراطی، همچون سلطنت طلبان، ناسیونالیست های کرد، پان ترکیست ها و سایر نیروهای مرتجع قومی– مذهبی و بعضا توده های بسیار نا آگاه و عقب نگه داشته شده، منفعل و تسلیم و همچنین سازمان مجاهدین خلق (که بارها برای خارج شدن از لیست تروریسم وزارت خارجه امریکا، با کمک و حمایت جان بولتون ها، سناتورها و معاونان وزرا و روسای اسبق دفاع و پنتاگون و سیا و ژنرال های چند ستاره و... درخواست کرده است تا به عنوان تنها آلترناتیو دموکراتیک موجود برای ایران به رسمیت شناخته شود. به فاکتورهای فوق و افراد، خوب و دقیق بنگرید.) بارها و بارها ابراز تمایل کرده اند که امریکا کاری برای آنان بکند؟!

3- بحران اقتصادی بسیار گسترده در سطح سرمایه داری جهانی و همچنین ایران، ایجاب می کند که برای برون رفت از بحران، خون تازه به آن تزریق شود. معنای عملی این حرف، به دست آوردن بازارهای جدید، راه های جدید و مطمئن برای سرمایه گذاری و کسب مافوق سود، تقسیم دوباره مناطق جدید تحت سلطه و... می باشد (که در شرایط کنونی و به خاطر وضعیت خاص سیاسی، ایران در حیطه سود آوری و نفوذ صد درصدی غرب قرار ندارد). چین و روسیه و کشورهای درجه دو و سه اروپایی و... آهسته و پیوسته می کوشند سهم خود را در تمام زمینه ها گسترش دهند؛ حال آن که کمپانی های نفتی و صنایع نظامی، تسلیحات، اتومبیل سازی، هواپیمایی و... و موسسات مالی و بانکی امریکا و کشورهای درجه یک اروپایی، با چشمانی حسرت بار، شاهد کاهش سهم خود و افزایش سود رقبا از این بازار پرمصرف و پر منفعت و پر جمعیت هستند.

با توجه به دلایل فوق، معنای گفته های کلینتون چیزی نیست جز جنگ و کشورگشایی برای کسب مناطق تحت سلطه ی جدید با ترکیب شیوه های کلاسیک و نوین.

به نظر می آید که تحریم های گوناگون و سناریوی ترور انجام نشده سفیر عربستان (علی رغم درست یا دروغ بودن) و بمب گذاری در سفارت اسرائیل نیز، بخشی از یک جنگ روانی، برای بسترسازی و قبولاندن شرایط و دیکته کردن سیاست های مورد نظر امریکا باشد و در غیر این صورت، با فراهم شدن مقدمات و آمادگی و همکاری شرکا و شرایط بعدی، تجاوزی چنین وحشیانه و خونبار در دستور کار قرار بگیرد، امری که هیچ گاه پنهان و انکار نشده است: یعنی روی میز بودن تمام گزینه ها!

کلینتون در همین مصاحبه، در جای دیگری به همین امر اعتراف می کند و می خواهد با پرداخت کمترین هزینه، برایشان دعوت نامه فرستاده شود! آری! در چنین شرایطی نوبت شماست!

اما نمی توان کتمان کرد که ما واقعا به کمک نیازمندیم! ما برای رسیدن به اهداف انسانی خود، دست یاری به سوی کارگران و نیروهای مبارز و انقلابی و انسان دوست و مترقی در سراسر جهان دراز می کنیم. توقع ما این است که این نیروها، به دولت های خود و از هر طریق ممکن، در امریکا و انگلیس، فرانسه، آلمان و همچنین چین، روسیه و... و موسسات و شرکت ها فشار بیاورند و مانع از توسعه طلبی و جنگ افروزی آنان باشند؛ با استفاده از تمام امکانات خود، مانع ارسال تجهیزات سرکوب گرانه و محدود کننده و... به ایران گردند (وسایلی در زمینه استراق سمع، اسلحه، باتوم های برقی و شوکر، امکانات ردیابی، تعقیب و مراقبت، فیلترینگ، ماشین های ضد شورش و...) و همچنین مانع مراودات دو طرفه ی آموزشی سرویس های اطلاعاتی و رد و بدل کردن آخرین دست آوردها و نتایج عملی، در زمینه سرکوب و دستگیری، شکنجه های روحی و روانی و... باشند و این نوع مسایل و حمایت های ضد انسانی دولت های خود را، در سطح وسیع و سریع در اینترنت، منتشر و افشا کنند.

ما از مبارزان ضد سرمایه داری در جریان موسوم به "اشغال وال استریت" می خواهیم در مبارزات ضد سرمایه داری خود، از طبقه ی کارگر ایران و فعالان کارگری ایران، به عنوان ستون و ارکان اساسی یک مبارزه ضد سرمایه داری، دفاع کرده و در شعارها و پلاکاردهای زیبا و بنرهای پر محتوا و تریبون های کارساز خود، خواستار بر آورده شدن مطالبات به حق آنان، از جمله حق دستیابی به تشکل و آزادی بی قید و شرط فعالیت سیاسی و آزادی فعالان کارگری و حقوق پایمال شده زنان و... در ایران باشند و با امکاناتی که در اختیار دارند، این گونه از مدافعان جهانی خود دفاع نمایند؛ همان طور که ما از کوچک ترین منفذی، برای دفاع از مبارزات آنان درنگ نخواهیم کرد. انتظار ما این است هیچ تریبونی، در اختیار مدافعان سرکوب و استثمار، که ریاکارانه خود را مخالف سرمایه داری می نامند، قرار ندهند. به راستی نوبت شماست.

خانم کلینتون حتما می داند خرد جمعی مردم ایران، بسیار بیشتر از دلقک های سیاسی حاکم در امریکا، فرانسه و انگلیس و... است. مردم ایران، خود آنها را بخش بسیار مهمی از اصل مشکل و مساله می دانند و هنوز از یاد نبرده اند که در سال 57 در کنفرانس گوادلوپ، چگونه چند کشور پیشرفته سرمایه داری در توافقات امپریالیستی خود، چه طرح و برنانه ای را برای ایران سازمان دادند: گسیل داشتن ژنرال هایزر از فرماندهان عالی رتبه ناتو و ملاقات و توافقات پشت پرده با امرای ارتش شاهنشاهی، ساواک و بازرگان و بهشتی، چیزی نیست که به سادگی فراموش شود. هنوز جای زخم عمیق این دشمنان وقیح آزادی و بشریت، التیام نیافته و از مصیبت های برنامه ریزی شده ی آنان، خلاصی نیافته است که می خواهند پروژه عراق و به خصوص لیبی را برای ما مجددا کلید بزنند.

آیا مردم ما هزاران جان باخته و اسیر و آسیب دیده و ... داده اند تا شاهد این باشند که مزدورانی چون کرزای و یا نوری المالکی و عبدالجلیل (وزیر دادگستری قذافی جانی در لیبی) به عنوان دست نشاندگان جدید ناتو و... مقدرات مردم را رقم بزنند و در اولین روز به اصلاح آزادی، عنوان کنند که باید حکومت دینی در لیبی برقرار و احکام شریعت (از جمله ازدواج چند همسری مردان) جاری شود، همین جا به وزیر خارجه امریکا اعلام می کنیم: "ما را به خیر شما امیدی نیست. شر نرسانید."

حالا واقعا نوبت ماست که هر جریان صادق و شرافتمندی، حداقل با یک اطلاعیه چهار خطی، صراحتا اعلام کند که ما هیچ نیازی به کمک ناتو و سایر جنایت کاران بین المللی نداریم. ما بسیاریم و می توانیم با اتحاد و آگاهی، نقاط ضعف و مشکلات خود را رفع نماییم. این صدای یک یا چند ده نفر ضد امریکایی و دست چپی نیست؛ بلکه ندای واقعی جنبش ضد سرمایه داری مردم ایران است. خوب گوش های تان را باز کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر