بهرام رحمانی: با مبارزات و تلاش های پیگیر سازمان های مدافع حقوق زنان و نیروهای چپ و برابری طلب جهان، در ماه دسامبر 1999 مجمع عمومی سازمان ملل، با صدور قطع نامه ای، 25 نوامبر برابر با 4 آذر را به عنوان «روز جهانی محو خشونت علیه زنان» اعلام كرد. از آن تاریخ تاکنون، هر ساله نیروهای آزادی خواه و برابری طلب و سوسیالیست روز 25 نوامبر، مبارزه هم جانبه ای را علیه انواع خشونت هایی كه از سوی دولت های سرمایه داری و گرایشات سرمایه داری مردسالار در جامعه، اماکن كار، و محیط خانواده بر زنان اعمال می شود، با انتشار مقاله، بیانیه، آمار، گردهمایی، تظاهرات، کنفرانس های رادیو و تلویزیونی و غیره محكوم می كنند.
مسلما، زنان در همه کشورهای جهان، کمابیش مورد خشونت قرار می گیرند. اما خشونت علیه زنان در کشورهای به اصطلاح فقیر و توسعه نیافته و یا در حال توسعه، به ویژه در کشورهایی چون عربستان و ایران که قوانین کشوری متاثر از قوانین ارتجاع مذهبی حاکم است، وضعیت زنان به معنای واقعی دردناک است.
حکومت اسلامی در طول حاکمیت جنایت کارانه خود، همواره زنان را به طور سیستماتیک سرکوب کرده است. این حکومت جانی، با اتکا به قوانین وحشیانه و قرون وسطایی اسلامی، خشونت علیه زنان را همه جانبه تر به مرحله اجراء درآورده است. یعنی در واقع در ایران، زنان به ویژه زنان کارگر، نه تنها همانند سایر کشورهای جهان شدیدا استثمار می گردند، بلکه مردسالاری و سرکوب و قوانین ارتجاعی اسلامی نیز درد و رنج آن ها را نسبت به دیگر کشورهای پیشرفته سرمایه داری و در حال توسعه، چندین برابر کرده است. به بیان دیگر در حاکمیت جمهوری اسلامی، قوانین ارتجاع مذهبی به خصوص برای زنان غیرقابل تحمل شده است. در ایران، بر اساس قوانین اسلامی، زن از هیچ حقوق مستقلی برخوردار نیست و این مرد است که به عنوان برادر، پدر و پدر بزرگ درباره زیست و زندگی زنان تصمیم می گیرند. حتی زنان بر اساس قوانین اسلامی، در بهترین حالت نصف انسان محسوب می شوند.
حکومت اسلامی ایران، حتی ابتدایی ترین حقوق زنان، یعنی انتخاب مدل لباس و رنگ آن را نیز ممنوع کرده است. در قوانین حکومت اسلامی زن حق مسافرت، انتخاب کار، طلاق و حق حضانت فرزندان و... را ندارد.
بر اساس قوانین حکومت اسلامی، مرد حق دارد چندین همسر انتخاب کند. به علاوه مردان می توانند ده ها صیغه (فحشای رسمی اسلامی) نیز داشته باشند. اما اگر زنی خارج از ازدواج، با مردی روابط انسانی برقرار کند هم برادر و پدر و دایی و پدر بزرگ حق دارند او را تنبیه کنند، حتی بکشند. و هم به لحاظ قانونی حکم سنگسار در انتظار اوست. بنابراین، یکی از بزرگ ترین جنایات حکومت اسلامی علیه زنان، حکم سنگسار است. به علاوه پایین آوردن سن ازدواج نیز جنایت بزرگ دیگری علیه دختران است. بر اساس قوانین اسلامی، می توان دختر بچه را با رضایت پدر شوهر داد.
طرح تفکیک جنسیتی در محیط های دانشگاهی، جداسازی اتوبوس های دانش جویان دختر و پسر، جدا کردن سلف سرویس ها و جلوگیری از ورود زنان «بدحجاب؟» در ادارات دولتی، تاسیس بانک های زنان و...، از جمله نمونه هایی از تبعیض و آپارتاید جنسی علیه زنان است.
پلیس زن و آموزش طلبه های زن نیز بخش دیگری از سیاست های حکومت اسلامی در جهت سرکوب شدیدتر زنان است. برای مثال، در رسانه های حکومت اسلامی، از جمله درباره سیاست های زن ستیز و وضعیت زنان، می خوانیم:
خبرگزاری فارس: رسول ابراهیمیان، معاون شهرستان های مدیریت حوزه های علمیه زنان ایران «از فعالیت افزون بر ۲۷ هزار و ۳۲۲ طلبه خواهر در کشور خبر داد.»
او، افزود: «این مدارس در نقاط مختلف کشور و شهرهای گوناگون استقرار یافته اما مدیریت متمرکز حوزه های علمیه خواهران در قم مستقر است.»
رسول ابراهیمیان، اظهار کرد که «دشمن با درک نقش حساس بانوان، دانسته که با اثرگذاری بر این قشر می تواند بر تمام جامعه اثر داشته باشد.»
ایرنا: دوره آموزشی سبک زندگی اسلامی با مشارکت اداره کل امور زنان و خانواده سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و با حضور ۱۸ بانوی شرکت کننده برگزار می شود.
این دوره را پژوهشگاه علوم انسانی برگزار می کند و ۱۸ شرکت کننده از کشورهای ایران، قزاقستان، اتیوپی، تانزانیا، فیلیپین، سریلانکا، کنیا، تایوان، هندوستان، اندونزی، مالزی و پاکستان در آن حضور خواهند داشت. حقوق زنان در اسلام، زن، خانواده و جهانی سازی، و زن، خانواده و اقتصاد، از جمله موضوعات این دوره است.
فرارو، 28 مهر 1390، نوشت: بر اساس آمار ازدواج و طلاق ثبت شده در مرداد ماه 90، در کل کشور از هر 6 ازدواج يک مورد به طلاق منجر می شود. اما در تهران از هر چهار ازدواج يک مورد به طلاق منجر می شود.
بر اساس آمار اعلام شده، نسبت طلاق به ازدواج در کشور، 7/15 درصد است. بر اساس جديدترين اعلام سازمان ثبت احوال در مرداد ماه 12 هزار و 539 مورد طلاق در کل کشور ثبت شده، در همين زمان 73 هزار و 244 مورد ازدواج در کل کشور ثبت شده است.
از سوی ديگر، جمع بندی آمارهای طلاق نشان می دهد که در مرداد ماه 12 هزار و 539 مورد طلاق در کل کشور ثبت شده که بيش ترين مورد طلاق نيز در استان تهران واقع شده است. پس از تهران با 2 هزار و 578 مورد طلاق، خراسان رضوی با يک هزار و 381 مورد رکورددار دومين مقام ثبت طلاق در کشور است.
اين آمار در حالی ارائه می شود که جمعيت افراد در سن ازدواج يعنی جمعيت زير 24 سال، 4/35 ميليون نفر، جمعيت 24 تا 30 سال 10 ميليون نفر است.
کم ترين آمار ازدواج در سمنان با 498 مورد و بيش ترين آمار ازدواج در تهران با 9 هزار و 624 مورد ثبت شده است.
وضعیت زنان خیابانی در ایران نیز بسیار تکان دهنده است. در پی دستگیری بالغ بر دو هزار زن خیابانی و بررسی وضعیت آن ها، مشخص گردیده ۶۰۰ نفر از آن ها «روسپی گری» را به عنوان شغل خود انتخاب كرده اند و ۱۴۰۰ نفرشان از طریق شبكه های مجازی به این دام افتاده و اقدام به ارتباط گیری با مردان «هوسران» می كرده اند.
به گزارش ایران ناز به نقل از ندای انقلاب، این در حالی است كه بر اساس آمارهای موجود، هماكنون بالغ بر ۵/۱ میلیون نفر زن بیوه و مطلقه در كشور وجود دارد و روزانه نیز ۱۶۰ نفر به این آمار اضافه می شود. از سوی دیگر، حدود ۵/۴ میلیون نفر دختر نیز وجود دارند كه هنوز ازدواج نكرده اند. نكته درخورد توجه این كه بین سن بلوغ و ازدواج در كشور به شدت بالا رفته است، به طوری كه بین سن بلوغ با ازدواج دختران ۱۸ سال و پسران ۱۵ سال فاصله افتاده است.
خبر دیگری در این زمینه، حاكی است قبل از اجرای طرح جدید نیروی نتظامی تحت عنوان «امنیت اخلاقی؟» برای برخورد با پدیده «بدحجابی» و «بدپوششی» در كشور، طی یك دوره یك ماهه تعدادی از زنان و دختران بدحجاب دستگیر شدند كه وضعیت آن ها در ابعاد مختلف بدین شرح است:
1- از نظر گروه سنی بالغ بر ۷۸/۹ درصد از یادشدگان زیر ۱۵ سال. ۹/۴۶ درصد آن ها بین ۱۶ تا ۲۰ سال، ۵/۳۱ درصدشان بین ۲۱ تا ۲۵ سال و ۸/۱۳ درصدشان ۲۶ تا ۳۰ سال سن داشته اند.
۲- به لحاظ وضعیت تاهل بالغ بر ۶/۸۴ درصد از یادشدگان مجرد، ۱/۱۳ درصد از آن ها متاهل و ۳/۲ درصدشان مطلقه بوده اند.
۳- از نظر میزان تحصیلات بالغ بر ۹/۴۶ درصد از یادشدگان دارات تحصیلات متوسطه و دیپلم، ۷/۲۷ درصد آن ها فوق دیپلم و لیسانس و ۴/۲۵ درصدشان بالاتر از لیسانس بوده اند.
۴- بله لحاظ داشتن شغل بالغ بر ۴/۲۵ درصد از یادشدگان محصل، ۳/۱۹ درصد از آن ها دانش جو، ۴/۱۵ درصدشان دارات شغل آزاد، ۵ درصد كارمند بخش خصوصی، ۵/۱۱ درصدشان خانهدار و ۱۷ درصدكارگر یا بی كار بوده اند.
۵- از نظر نحوه زندگی بالغ بر ۵/۳۸ درصد از یادشدگان با والدین شان و ۷/۱۷ درصد از آن ها با یكی از والدین شان زندگی می كنند و ۸۸/۴۴ درصدشان از پاسخ گویی به این سئوال خودداری كرده اند.
۶- به لحاظ سابقه دستگیری بالغ بر ۵/۸۷ درصد از یادشدگان سابقه دستگیری نداشته اند، ۵/۷ درصد از آن ها برای بار دوم دستگیر شده اند و ۵/۵ درصدشان از پاسخ گویی به این سئوال خودداری كرده اند.
طبق سرشماری اخیری که چند سال پیش در شهر تهران انجام گرفته بود، تعداد زنان و دخترانی که فقط در شهر تهران 12 میلیون نفری به تن فروشی اشتغال دارند به 300 تا 500 هزار نفر می رسد. تعداد بیش تری از این زنان در خیابان ها، رستوران ها، هتل ها و مکان های عمومی هستند و بقیه در 250 خانه به سر می برند، صاحبان این خانه ها درصدی از درآمد زنان را در مقابل محل کار و زندگی که در اختیار آن ها قرار داده اند، می گیرند.
در حمله ای که چندی پیش توسط نیروی انتظامی به یکی ازخانه ها صورت گرفت، 148 تن دستگیر شدند. 44 تن از دستگیر شدگان زنانی بین سنین 30 - 15 سال بودند. هم چنین تا بحال 30 هزار نفر از دستگیرشدگانی که به جرم تن فروشی بازداشت شده اند حامل ویروس HIV بوده اند.
متاسفانه متوسط سن زنان «تن فروش» به سرعت در حال کاهش است و تاکنون به 10 سال کاهش یافته است. در بین این افراد کودکان 10 ساله نیز به چشم می خورد. هم چنین 60 درصد زنان تن فروش مادرانی هستند که به خاطر فقر مالی و فشارهای اقتصادی و جواب گویی به نیازهای فرزندان شان به این مصیبت افتاده اند.
آیا در این میان، باید زنان تن فروش را محکوم کرد که برای زنده ماندن خود و فرزندان شان به تن فروشی روی آورده اند؟ یا آن حکومت جانی را که آن ها را به این وضعیت دل خراش دچار کرده است؟ بنابراین، عامل واقعی این وضعیت دولت سرمایه داری ایران است.
یک دیگر از مشکلات زنان ایرانی «عدم تحرک» است. عدم تحرک، از جمله مسائلی است که در جامعه ما، در تمام مراحل رشدی دختران، از کودکی گرفته تا بلوغ و میان سالی دیده می شود. به بیان دیگر، محدودیت ساده راه پیمایی عادی و روزانه در کوچه و خیابان، امکانات ورزشی در محلات، ادارات، مدارس و دانشگاه ها و غیره باعث کم تحرکی زنان شده و بر بهداشت عمومی و سلامتی آنان لطمه می زند.
طبق آمار اعلام شده، سرانه فضای ورزشی دختران در مدارس 17 سانتی متر است. در حالی که فضایی استاندارد برای دختر 250 سانتی متر است؟!
دکتر پروانه عارضی، کارشناس امور تربیت بدنی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد زاهدان در ارتباط با فقر حرکتی زنان و مشکلات ناشی از آن در زنان گفته است: «فقر حرکتی در زنان که در اثر بالا رفتن سن، چاقی، یائسگی و کم تحرکی ایجاد می شود، روی عملکرد کلیه، قلب و دستگاه گوارش اثر می گذارد و نیز مشکلاتی از قبیل پوکی استخوان به بار می آورد.
افرادی که فقر حرکتی دارند، دچار چاقی می شوند و همین چاقی، صرف نظر از مشکلات جسمانی که برای آن ها به وجود می آورد، روی اعتماد به نفس آن ها هم اثر می گذارد و سلامت روان این افراد را به خطر می اندازد.»
وی، اثر فقر حرکتی بر دختران و زنان جوان را حادتر می داند و این طور عنوان می کند که «فقر حرکتی در دختران و زنان جوان باعث بروز اختلالات قلبی - عروقی و کاهش حجم تنفسی می شود.
دکتر پروانه، می افزاید: «اختلالاتی در عملکرد اندام های داخلی ایجاد می کند و ناراحتی های کلیوی، کاهش آمادگی های حرکتی و روانی در یادگیری و انجام مهارت ها (از امور ساده گرفته تا مهارت های پیچیده ورزشی و شغلی) و بازدهی نامطلوب در انجام وظایف اجتماعی و امور روزانه را در پی دارد و نیز موجب دردهای عضلانی و مفصلی در آنان می شود.»
در واقع فقر غذایی و آسیب پذیری جسمی مادر موجب تولد نوزادان کم وزنی می شود که اغلب عمر کوتاهی دارند. در صورتی که مراقبت های لازم از مادران در دوران بارداری، زایمان و پس از آن، مرگ نوزادان را از 30 تا 40 درصد کاهش می دهد. در جهان سالانه پانصد هزار زن به علت عوارض بارداری و زایمان جان خود را از دست می دهند. به عبارتی در هر دقیقه یک مادر می میرد که 99 درصد این رقم به کشورهای در حال توسعه اختصاص دارد! به این ها تعداد 50 میلیون زن را که در حین بارداری و زایمان یا پس از آن دچار آسیب می شوند هم اضافه کنید تا چشم انداز روشنی از وضعیت مادران جهان در ذهن تان ترسیم شود.
علاه بر این ها، تحقیقات و بررسی های متخصصان و محققان ایرانی، نشان می دهند که سلامت زنان در ایران، به هیچ وجه وضعیت مطلوبی ندارد و آسیب های فیزیولوژیکی، عارضه های بر سر کلاس های درس، پس از بارداری و زایمان از جمله عواملی هستند که سلامت آنان را به مخاطره می اندازد.
آمارهای منتشر شده از سوی مرکز امور مشارکت زنان نشان می دهد که حدود 30 درصد از زنان بین 15 تا 49 ساله دچار کم خونی هستند. این رقم در بعضی استان ها به بیش از این مقدار هم می رسد. علاوه بر این، کمبود ید در زنان ایرانی دو برابر مردان اعلام شده است. کمبود آهن، روی و ویتامین ها را نیز باید به این کمبودها اضافه کرد.
آن چه که در بالا اشاره کردیم تنها گوشه هایی کوچکی از تحقیر و سرکوب زنان در جامعه ایران است.
سرکوب سیستماتیک زنان، آزادی های فردی و اجتماعی، بی کاری، فقر و فلاکت از عواملی هستند که آسیب های اجتماعی، به ویژه زنان را دچار بحران های شدید کرده است. عامل اصلی این وضعیت نیز سرمایه داران و حکومت سرمایه داری آن هاست!
البته مسلم است که مبارزه بر علیه خشونت، ستم و استثمار سرمایه داری و گرایشات مردسالار علیه زنان، نباید به روز 25 نوامبر و یا صرفا هشت مارس روز جهانی زن محدود گردد، بلکه بر عکس باید 365 روز باید برای رهایی زن بر علیه سیستم سرمایه داری و تبعیض حکومت ها مبارزه کرد. چرا که اگر در جامعه ای که زنان آزاد نباشند در آن جامعه، آزادی به معنای واقعی وجود ندارد.
جمعه چهارم آذر 1390 - 25 نوامبر 2011
*یادداشت روز دیدگاه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر