«مذهب» و داستان «ظهور امام زمان»؟! (بخش بیست و هفتم)

    بهرام رحمانی

مجازات اعدام در ادیان مختلف آسمانى
هر یک از ادیان آسمانى براى بر قرارى عدالت و ایجاد رابطه مطلوب میان انسان با خدا و انسان ‏ها با یکدیگر قوانینى را آورده‏ اند،1 لیکن در صورتى این قوانین قابل عمل خواهد بود که داراى ضمانت اجرایى مناسبى باشد و این ضمانت اجرایى گاهى اخروى و گاهى دنیوى است، لذا هر یک از ادیان آسمانى مجازات ‏هایى را براى اطمینان از اجراى قوانین خود مطرح کرده ‏اند که از جمله این مجازات‏ها اعدام است. البته این مجازات در بعضى از ادیان، مثل یهودیت، چشم‏گیر است و در بعضى دیگر، مثل مسیحیت، نادر یا غیر موجود می ‏باشد.
براى این‏ که کمیت و کیفیت این مجازات را در هر یک از ادیان معروف آسمانى بشناسیم، مناسب‏ ترین راه، مراجعه مستقیم به کتب آسمانى این ادیان است. هر چند عملکرد حکام و سلاطینى هم به نام دین بوده و علاوه بر مجازات های دینی، در دوران حکومت خود مجازات ‏های دیگری را نیز وضع نموده ‏اند.

پاره ‏اى از مجازات‏ هاى اعدام در ادیان یهود، مسیحیت، زرتشت و اسلام عبارت بودند از:
1- دین یهود
در ارتباط با مجازات اعدام در یهودیت به تورات مراجعه کنیم، اما پیش از مراجعه به تورات، نگاهی به نوشته ‏هاى ویل دورانت و قضاوت وى در ارتباط با مجازات ‏هاى موجود در شریعت موسى می اندازیم. دورانت، می‏نویسد: «... فرمان نهم - از ده فرمان شریعت موسى - آن بود که ... کاهنان عنوان قضاوت را داشتند و هر کس را که از اطاعت احکام کاهنان سرپیچى مى ‏کرد به اعدام محکوم مى ‏کردند. در پاره ‏اى از حالات، حکم را به خدا وا مى ‏گذاشتند، اگر بزه مشکوک بود به او دستور می ‏دادند که آب زهر آلود بنوشد... آدم ‏کشى، ربودن اشخاص، بت پرستى، زنا، زدن والدین، دشنام دادن به ایشان، دزدیدن بندگان یا نزدیکى با چهارپایان به حکم یهوه مجازات اعدام داشت... کیفر جادوگرى نیز اعدام بود...» یهوه راضى بود که در مورد آدم‏کشى، خود مردم به اجرا کردن قانون برخیزند: «ولى خون، خود قاتل را بکشد، هرگاه به او برخورد کند، او را بکشد.» 1
2- دین مسیحیت
بر خلاف دین یهود که مجازات ‏هاى فراوانى را ضامن اجراى قوانین خود کرده‏است، در دین مسیحیت به مجازات‏ هاى بسیار معدودى برمى‏ خوریم که براى مثال مجازات اعدام را شاید تنها در ارتداد که به عنوان شدیدترین جرم مطرح است، بتوان یافت. در انجیل یوحنا آمده‏است:
«اگر کسى در من نماند مثل شاخه بیرون انداخته مى ‏شود و مى ‏خشکد و آن‏ ها را جمع کرده در آتش مى‏ اندازند و سوخته مى‏ شود.» 2
در دیگر موارد، برخوردها بیش‏تر ارشادى است تا تهدیدآمیز و پیش ‏بینى در قوانین جزایى. در اسفار عهد جدید حضرت عیسى در جواب کسى که سئوال مى‏ کند که چگونه زندگى کند تا حیات ابدى براى او باشد مى‏ گوید: «اگر مى ‏خواهى در حیات ابدى داخل شوى به وصایا عمل کن... مرتکب قتل و زنا و سرقت نشو و به دروغ شهادت مده، به پدر و مادرت نیکویى کن و به نزدیکان خود محبت نما. 3
در انجیل آمده است که زنى مرتکب زنا شده‏ بود و او را نزد حضرت عیسى آوردند و به او گفتند: اى پیامبر، این زن مرتکب زنا شده و موسى وصیت به رجم وى کرده‏ است، شما چه مى ‏گویى؟ حضرت عیسى قول حضرت موسى را نقض نکرد، بلکه فرمود: «اگر در بین شما کسى است که مرتکب گناهى نشده‏ است او را با سنگ رجم کند.» در این‏ جا وقتى مردم به نفس خود رجوع کردند همگى خود را گناهکار یافتند و یکى پس از دیگرى خارج شدند و تنها عیسى ماند و آن زن، آن گاه عیسى به جاى مجازات کردن زن، وى را نصیحت و سپس او را آزاد کرد. 4
با توجه به موارد فوق، ملاحظه مى ‏شود که قوانین مذهب مسیح بیش ‏تر اخلاقى بوده و از اعمال مجازات ‏هاى خشن اثر کم ‏ترى در این دین یافت مى ‏شود.
به هر حال، آن‏ چه مبناى قوانین مسیحیت است اخلاق است و همان ‏گونه که مشاهده شد مجازات مرگ تنها در مورد ارتداد مطرح بود که البته این مجازات اختصاص به دین مسیحیت نداشته و در تمامى ادیان آسمانى، بلکه ادیان و مذاهب غیر الهى نیز یافت مى‏ شود. به موجب قوانین یونانى هر کس مرتکب asebeia یا پرستش خدایانى غیر از خدایان اصیل پانتئون یونان مى ‏شد، عملش یک گناه بزرگ به حساب مى ‏آمد. به اتکاى چنین قانونى بود که سقراط را مجبور به نوشیدن جام شوکران کردند.
با قانونى شدن مجازات مرگ از سوى کلیسا، اعمال مجازات اعدام در آیین مسیحیت راه یافت و به‏ تدریج روحانیان مسیحى با به دست گرفتن قدرت، جزء ملاکان در آمدند و براى حفظ قدرت خود از اجراى مجازات‏ هاى شدید ابایى نداشتند.
3- دین زرتشت
در مورد احکام جزایى زرتشت، باید به جزء سوم اوستا که کتاب «وندیداد» نام دارد و حاوى احکام شریعت زرتشت است مراجعه کرد. وندیداد در اصل «وى - یو داد» به معناى قانون ضد دیو است، گویا مقصود از این عنوان آن است که قوانین آن ضد پلیدى ‏ها، بدی ‏ها و بزه ‏هاست.
از مهم ‏ترین مجازات ‏هاى تجویز شده در وندیداد کیفر «تازیانه» است. در دین زرتشت انسان وقتى از قول و قرار و تعهد خود تخلف ورزد، دیومیترا در وى نفوذ کرده، او را به نقض قول و عهد شکنى وامى ‏دارد و این اعمال مانند آن است که از دیو سر زده باشد و این دیو است که باید به کیفر برسد و چون کیفر حبس و اعدام در دیو بى‏اثر است، باید به‏ وسیله تازیانه مجازات شود تا زجر کشیده و از تن گناهکار بیرون رود و به همین دلیل تازیانه وسیله عمومى مجازات در وندیداد است. 5
در عین حال در مواردى چند، مجازات اعدام نیز وضع شده است که به دو نمونه اشاره می ‏شود:
1- براى ترک ازدواج - بدون زن و خانواده و فرزند ماندن - مجازات اعدام تعیین شده است.
2- کسى که میت را بدون دانستن آیین مربوط به آن غسل دهد مجازات اعدام، آن هم با زجر در انتظارش خواهد بود.
در بند 49 از یکى از باب‏هاى وندیداد در جواب این سئوال که: اى دادار سزاى آن‏ که شریعت نیاموخته غسل دهد چیست؟ آمده: «پس اهورا مزدا گفت: مزدا پرستان با زنجیر او را ببندند... لباسش را بکنند وسرش را پوست تا پوست ببرند و بدنش را به مخلوق لاشخور ... بدهند.» 6
در عین حال، مجازات اعدام موجود در اوستا و مذهب زرتشت کم‏ تر از آن‏ چه در مذهب یهود مطرح است می‏ باشد، ولى ویل دورانت بر خلاف این نظر معتقد است که: «کیفر گناهان جسمانى در شریعت زرتشت، مانند شریعت یهودى بسیار سخت بود. استمنا با دست را با شلاق زدن مجازات مى‏ کردند. کیفر لواط و زنا آن بود که زن یا مردى را که مرتکب چنین گونه اعمال مى‏ شدند، بکشند؛ زیرا از مار خزنده و گرگ زوزه کش بیش ‏تر مستحق کشتن هستند... زنان شوهردار یا دوشیزگان را که از راه زنا باردار مى ‏شدند و درصدد سقط جنین بر نمی ‏آمدند ممکن بود ببخشند، چه بچه انداختن در نظر ایشان بدترین گناه بود و مجازات اعدام داشت.» 7
4- دین اسلام
در دین اسلام همانند ادیان دیگر آسمانى مجازات اعدام در مواردى مقرر شده است. یکی از جاهایی که مجازات اعدام مقرر شده است، در قتل عمدى شخصى می باشد که مستحق قتل نیست .
بنابر آیه «انّ النفس بالنفس»؛ «جان در مقابل جان» 8
و «فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم» 9 «و اگر کسى تجاوزى بر شما روا داشت شما هم به همان اندازه وى را مورد تجاوز قرار دهید.»
و «ولکم فى القصاص حیاة یا اولى الالباب» «و اى صاحبان خرد براى شما در قصاص، حیات و زندگى است»، قصاص قرار داده شده و بدین ترتیب در صورت وجود اولیاى دم و درخواست آنان چنین حکمى صادر و اجرا خواهد شد.
در عین حال، چنین حکمى را نباید از احکام آمره پنداشت، بلکه اولیاى دم مى ‏توانند در مقابل گرفتن عوض و یا بدون عوض، جانى را مورد عفو و بخشش قرار دهند، حتى در آیاتى از قرآن که حکم قصاص مطرح شده‏ است بلافاصله شارع اولیاى دم را توصیه به عفو کرده است.
محمدبن مكی ملقب به شهيد اول، يكی از فقهای علوم اسلامی در تشيع و در جهان اسلام است. او، در قرن هشتم هجری می زيسته است. در همان زمان در منطقه زندگی خود يعنی لبنان كنونی و در منطقه مذهب تشيع را تبلغی و ترویج می کرد. شهيد اول، در سال 786 هجری قمری در دمشق كشته شد. و از مهم ترین آثار فقهی او، كتاب «لمعه دمشقيه» است.  در جرایم دیگری نیز حکم اعدام در اسلام، به نقل از لمعه دمشقیه، از شهید اول)، آمده است:
١- زنای مرد محصن یا زن محصنه که مجازات آن سنگسار.
٢- زنای به عنف که مجازات آن قتل زانی اکراه کننده است.
٣- زنای با محارم نسبی که مجازات آن قتل است.
۴- زنای با زن پدر که مجازات آن قتل زانی است.
۵- زنای غیر مسلمان با زن مسلمان، که مجازات آن قتل زانی است.
6- در زنای جلدی اگر حد جاری شده باشد و باز تکرار شود در مرتبه چهارم مجازات آن قتل است.
7- لواط که مجازات آن برای فاعل و مفعول کشتن با شمشیر یا خراب کردن دیوار بر سر او یا پرتاب کردن از مکان بلند یا سنگسار کردن یا سوزاندن است.
٨- در تفخیذ اگر حد جاری شود و باز تکرار شود در مرتبه چهارم (بعضی ها گفته اند در مرتبه سوم ) مجازات آن قتل است.
٩- مساحقه اگر حد جاری شود و باز تکرار شود در مرتبه چهارم مجازات آن قتل است.
10- قذف اگر حد جاری شود و باز تکرار شود در مرتبه چهارم مجازات آن قتل است.
11- دشنام به پیامبر یا امامان معصوم که مجازات آن قتل است.
12- ادعای پیامبری که مجازات آن قتل است.
13- تردید در پیامبری حضرت محمد، در صورتی که بر ظاهر اسلام باشد، که مجازات آن قتل است.
14- جادو گر، اگر مسلمان باشد، که مجازات آن قتل است.
15- نسبت زنا دادن به مادر پیامبر اسلام که مجازات آن قتل است.
16- در شرب خمر اگر حد جاری شود و باز تکرار شود در مرتبه سوم (بعضی ها گفته اند در مرتبه چهارم) مجازات آن قتل است.
17- مسلمانی که شراب خواری را حلال بشمارد، اگر مرتد فطری باشد، کشته می شود.
18- مسلمانی که خرید و فروش شراب را حلال بشمارد، توبه داده می شود. اگر خود داری کرد کشته می شود.
19- اگر کسی چیزی را که مسلمانان اتفاق بر حرمت آن دارند (مردار، خون، گوشت خوک) را حلال بداند اگر بر فطرت اسلام بدنیا آمده باشد، کشته می شود.
٢٠- در سرقت اگر حد جاری شود و باز تکرار شود در مرتبه چهارم، مجازات آن قتل است.
٢١- محاربه که مجازات آن کشتن یا به دار آویختن است. (در قوانین جزایی ایران مصادیق فراوانی برای آن ذکر شده است.)
22- در ارتداد اگر مرتد، مرتد فطری باشد، مجازاتش قتل است.
شیوه های اجرای اعدام در اسلام عبارت اند از:
١- سنگسار.
2- قطع سر با شمشیر.
3- آتش زدن.
4- صلب.
5- خراب کردن دیوار بر مجرم.
6- پرتاب کردن از بلندی با دست و پای بسته.

اعدام در دوران‏ هاى مختلف تاریخى
در بررسى مجازات اعدام در دوران ‏هاى مختلف مناسب است به این مساله توجه شود که تاریخ را از این حیث به دوره ‏انتقام فردى (دوره جنگ ‏هاى خصوصى) دوره دادگسترى خصوصى و دوره دادگسترى عمومى تقسیم کرده‏اند. 10
با بررسى متون تاریخى و به ویژه تحلیل ‏هاى حقوقى مى‏ توان به این نتیجه رسید که در هر منطقه یا هر دوره‏ اى که امکان اعمال حاکمیت دولت مطرح نبوده مجازات ‏ها بیش ‏تر به صورت انتقام فردى و به وسیله جنگ‏ هاى خصوصى اعمال می‏ شد؛ به گونه ‏اى که گاه در مقابل قتل یک نفر از یک قبیله ده‏ ها نفر از قبیله قاتل به وسیله قبیله مقتول کشته مى ‏شدند و چه بسا موجب ادامه انتقام قتل جنگ و خون ‏ریزى در سالیان متمادى مى ‏شد ولى در هر دوره یا منطقه ‏اى که دولت اعمال حاکمیت مى‏ کرد براى اعمال مجازات‏ ها از روش ‏هاى دیگری استفاده مى‏ شد؛ در بعضى از دوران‏ هاى تاریخ، این مجازات ‏ها بسیار خشن و وحشیانه اعمال می شده ‏است.
سابقه تاریخى مجازات اعدام در اقوام و ملل گذشته؛ چون بابل، آشور و پارس در زمان حکومت هخامنشیان، ساسانیان، صفویه و قاجاریه و ژاپن و اروپاى بعد از رنسانس عبارتند از:
1- بابل
قانون حمورابى که بر این قوم حاکمیت داشته نیز از قدیمى ‏ترین قوانینى است که در تاریخ بشر به ثبت رسانده است. آن ‏چه از قوانین بابل بر جاى مانده همین قانون است.
در قانون حمورابى، موارد فراوانى از مجازات ‏هاى خشن به چشم مى ‏خورد که از جمله آن ‏ها مجازات اعدام است حتى مجازات اعدام براى برخى از اعمالى که ظاهرا اهمیت چندانى ندارد در نظر گرفته شده ‏بود.
در توضیح قانونى حمورابى، باید گفت این قانون منسوب به حمورابى ششمین و بزرگ‏ترین پادشاه اولین سلسله پادشاهان حاکم بر بابل بود که چهار هزار سال قبل از این از سال 2123 تا 2080 قبل از میلاد سلطنت کرد. ستل حمورابى که هم اکنون در موزه Louvre پاریس نگهدارى مى‏ شود در حفریات شوش در سال 1902 به دست آمده است. این ستل در ابتدا در شهر سیپ پار بود و یکى از فاتحین عیلام نه قرن پس از مرگ حمورابى آن را مانند غنیمت جنگى یا علامت فتح به شوش برد. بر ستل مزبور قوانین حمورابى کنده شده است. این قوانینى که مرکب از 282 ماده است به طریقى آمرانه و به صورت جملات شرطى انشا شده است؛ بدین صورت که «اگر کسى چنین کند چنان باید بشود.» 11
2 - آشور
قوانین آشورى همان‏ گونه که در کتاب «تاریخ تمدن» های دورانت آمده‏ است به ‏طور کلى ابتدایى ‏تر و جنبه دنیایى آن کم ‏تر از قوانین حمورابى است با این ‏که ظاهرا از حیث زمان بر قوانین آشور مقدم بوده است. کیفرهاى قانونى در قوانین آشور درجات مختلفى داشت از قبیل نمایش دادن شخص گناهکار در میان مردم، واداشتن وى به کارهاى سخت، شلاق زدن از بیست تا صد ضربه، بریدن گوش یا بینى، خصى کردن، زبان بریدن، چشم در آوردن، شکم دریدن و سر بریدن.
در قوانین سارگن دوم مجازات ‏هاى دیگرى از قبیل زهر خوراندن و سوزاندن پسر یا دختر شخص گناهکار در قربانگاه معبد نیز آمده‏است ولى شواهدى در دست نیست که این قوانین در هزاره آخر قبل از میلاد مسیح اجرا شده باشد. زنا، هتک ناموس و بعضى از اشکال دزدى را معمولا با اعدام مجازات مى‏ کردند. گاهى نیز متهم را با داورى خدایان کیفر مى‏ دادند یا گناهکار را پا بسته در آب می انداختند و سر نوشت وى را به دست آب مى ‏سپردند. 12
3 - پارس
در مورد قوم پارس ابتدا مجازات اعدام را در دوران حاکمیت هخامنشیان و ساسانیان و پس از آن به طور اختصار مجازات اعدام در دوران صفویه و قاجاریه چنین بود:

الف) دوران هخامنشیان
ظهور سیاسى قوم پارس با حاکمیت پادشاه هخامنشى آغاز شد. با این که از جهاتى چند این دوران به عنوان دوران افتخار ایران مطرح می ‏شود و وجود قوانین مختلف در آن زمان نشان دهنده تمدن کهن و فرهنگ ایران است ولى از جهت قوانین کیفرى قوانینى شدید و خشن اعمال مى‏ شد که طبق گفته ویل دورانت، بعضى از مجازات ‏هاى اعمال شده آن ‏چنان بود که عقل نمى ‏تواند آن را باور کند. 13
یکى از روش‏ هاى مجازات اعدام در زمان هخامنشیان گذاشتن سر محکوم بر سنگ و خرد کردن آن بوده است. پلوتارک در مورد زنى خیانتکار که استاتیرا زن اردشیر دوم پادشاه هخامنشى را مسموم کرده بود چنین می‏نویسد: «بالاخره این زن روزى اجازه گرفت به خانه ‏اش برود. قراولان شاهى او را گرفته موافق قوانین پارسى که براى زهر دهندگان مقرر است با زجر او را کشتند؛ یعنى سرش را روى سنگ گذاشته کوبیدند تا خرد شد و صورتش پهن گردید.»
یکى دیگر از طرق، کندن پوست بود: «کمبوجیه یکى از قضات شاهى را که براى صدور یک حکم غیر عادلانه رشوه گرفته بود با کندن پوست به قتل رساند». 14
ویل دورانت، مطلب فوق را با شرحى جالب توجه بیان مى‏ کند: «مجازات دهنده و گیرنده رشوه هر دو اعدام بود. کمبوجیه فرمان داد تا زنده زنده پوست یک قاضى فاسد را کندند و بر جاى نشستن قاضى در محکمه گستردند. آن‏ گاه فرزند همان قاضى را بر مسند قضا نشانید تا پیوسته داستان پدر را به خاطر داشته باشد و از راه راست منحرف نشود». 15
در ادامه ویل دورانت، به مجازات ‏هاى آن دوره اشاره کرده می ‏نویسد: «بزه‏ هاى کوچک را با شلاق زدن کیفر مى‏ دادند... گناه‏ هاى بزرگ‏ تر را با داغ کردن ناقص کردن عضو دست و پا بریدن، چشم کندن یا به زندان افکندن و کشتن مجازات می ‏کردند... ولى خیانت به وطن، هتک ناموس، لواط، استمنا، سوزاندن مردگان، تجاوز به حرمت کاخ شاهى، نزدیک شدن با کنیزکان شاه یا نشستن بر تخت وى یا بى ادبى به خاندان سلطنتى کیفر مرگ داشت.
در این ‏گونه حالات گناهکار را ناچار می کردند که زهر بنوشد یا او را به چهار میخ مى ‏کشیدند یا به دار مى ‏آویختند - در حین دار کشیدن معمولا سر مجرم به طرف پایین بود- یا سنگسارش مى ‏کردند یا جز سر تمام بدن او را در خاک مى کردند یا سرش را میان دو سنگ بزرگ مى‏ کوفتند و یا مجازاتى که عقل نمى تواند آن را باور کند به نام مجازات «دو کرجى» کیفر مى‏ دادند.»
ویل دورانت، در توضیح و تشریح مجازات «دو کرجى» مى ‏نویسد: «پلوتارک نقل مى‏ کند که سربازى به نام مهرداد در حال مستى گفته بود که کشتن کوروش صغیر در جنگ کوناکسا کار وى بوده است و شاه را نرسد که این کار بزرگ را به خود نسبت بدهد. اردشیر دوم که این را شنید فرمان داد تا آن سرباز را با مجازات «دو کرجى» به این طریق اعدام کنند: دو کرجى چنان انتخاب شود که درست بر یکدیگر منطبق شود. گناه‏ار را که مقصود شکنجه کردن اوست در یکى از دو کرجى مى ‏گذارند و کرجى دیگر را چنان بر وى قرار مى‏ دهند که جز سر و دست‏ ها تمام بدن وى در میان آن دو کرجى بماند. آن ‏گاه به وى غذا مى‏ دهند و اگر از خوردن آن خوددارى کرد با داخل کردن میخى به چشم وى او را به این کار وا مى‏ دارند. چون خوراک خورد بر سر و صورت او مخلوطى از شیر و عسل مى ‏پاشند و از همین شربت به وى مى ‏نوشانند. در این حین کرجى‏ ها را چنان نگاه مى‏ دارند که رویش به جانب خورشید باشد.
به این ترتیب، مگسان بر وى هجوم می ‏آورند و او را در میان خود مى ‏گیرند چون خوراک خورده ناچار کارى مى ‏کند که همه کسان دیگر که مى‏خورند و مى ‏آشامند چنان مى‏ کنند. از پلیدى ‏هاى وى حشرات و کرم ‏هایى تولید مى‏ شود و به اندرونه وى راه مى ‏یابد و همه تن او را مى ‏خورد. چون پس از چند روز دانستند که آن مرد گناهکار به راستى مرده است کرجى فوقانى را برمى‏ دارند و در آن حال دیگر گوشتى بر تن وى دیده نمى‏ شود چه حشرات پلید که گویى از اندرونه وى برخاسته ‏اند همه جاى او را خورده ‏اند. به این ترتیب بود که مهرداد پس از هفده روز شکنجه دیدن جان داد.» 16
ب) ساسانیان
مجازات‏ ها و به خصوص مجازات اعدام در دوران ساسانیان نیز تفاوت چندانى با دوران هخامنشیان نداشت، بلکه در مراحلى خشونت ‏بارتر از زمان هخامنشیان بود؛ براى مثال مجازات‏ هاى بدنى بسیار شدیدى از قبیل اعدام، کور کردن، حبس و تازیانه متداول بوده ‏است؛ به ویژه در مورد جرایمى که علیه پادشاه یا حکومت صورت مى‏ گرفت از قبیل جاسوسى و خیانت به کشور مجازات اعدام توام با شکنجه و آزار شدید بدنى هم‏ چون بریدن بینى و گوش و زبان قبل از اجراى اعدام یا مثله کردن، به چهار میخ کشیدن، زنده به گور کردن و نظایر آن را در پى داشت.
اگر کسى مرتکب تقصیر نسبت به خدا دین پادشاه و کشور م‏ی شد مستحق اعدام بود... مجازات اعدام با دار زدن ، گردن زدن، سنگسار کردن، پوست کندن و بستن مجرم به اسب سرکش یا انداختن او به زیر پاى پیل و امثال آن به عمل مى‏آمده است. در تاریخ مختصر مشیرالدوله در مورد مجازات دختر پادشاه حران که به پدر خود خیانت کرده و شهر را به شاپور اول تسلیم کرده بود مى‏ نویسد: «مورخین خارجى نوشته ‏اند دختر را به امر شاه به جلاد سپرد. جلاد گیسوان دختر را به دم اسب سرکش بست و اسب را رها کرد.»
سنگسار کردن نیز در دوره ساسانى معمول بوده است. جزاى قتل عموما با شمشیر انجام می‏ گرفت. بعضى جنایات مثل خیانت به دولت یا دین را با دار زدن مجازات مى‏ دادند. گاهى بعد از مصلوب کردن براى عبرت ناظران پوست مجرم را کنده و پر از پر کاه کرده بر دروازه شهر مى ‏آویختند.
ج) صفویه
حکومت صفویه، تحت تاثیر ایدئولوژی مذهبى بود و از جهاتى چند خود را طرف ‏دار اجراى احکام دین می دید، مجازات‏ های به غایت خشنی را به کار می گرفت. «کاررى»، در «سفرنامه» خود مى‏ گوید: «راهزنان را با جسارت و بی رحمى و بدون شفاعت مجازات مى ‏کنند و به طرق مختلف از پاى در مى ‏آورند. 17
تنبیه و مجازات متداول این است که دو پاى راهزن را به چهار شتر می ‏بندند و سینه و شکم وى را از بالا به پایین چاک مى‏ زنند و براى عبرت بینندگان شتر را در تمام محلات و چهارسوى شهر مى‏ گردانند و یا سر راهزن را در سوراخ تنگ دیوارى به در مى ‏کنند به طورى که سر در یک طرف و بدن در طرف دیگر دیوار بماند و قادر به حرکتى نباشد و براى مسخره چپقى در دهان او مى‏ گذارند تا بدین ترتیب تعذیب و کشته شود...» 18
«آدم ‏خوارى در عهد صفویه براى کشتن گناهکاران و کسانى که به حق یا ناحق گرفتار آتش خشم امرا می ‏شدند معمولى بود. دژخیمان دست به کار مى‏ شدند. سر بر یدن، پوست کندن، در آتش سوختن، دست و پا و گوش و بینى بریدن و چشم کندن و در پوست گاو کشیدن و امثال این‏ ها جزو کیفرهاى معمولى بوده...»
یکى دیگر از مجازات ‏هاى زمان صفویه این بود که: «سوراخ کردن پاهاى محکوم و وارونه آویزان کردن وى بر درخت به گونه ‏اى که سرش به سوى زمین باشد تا بمیرد و در صورت عدم موت شکمش را با شمشیر می‏ دریدند و او گرفتار یک مرگ تدریجى و دردناک مى ‏شد؛ زیرا در این صورت روده‏ هاى وى بر صورتش مى‏ ریخت و او مى ‏بایست آن ‏ها را در شکم خود فرو برد و سرانجام با وضع فجیعى جان مى‏ سپرد.»
د) قاجاریه
مجازات ‏هاى زمان قاجاریه در خشونت کم‏ تر از دوران صفویه نبود، بلکه با به کار بستن ابزار جدید مجازات ‏هاى خشن ‏ترى را نیز اعمال مى ‏کردند.
«تا همین اواخر معمول بود که مجرمین را مصلوب می کردند در دهانه توپ مى ‏گذاشتند، زنده به‏ گور مى‏ کردند؛ شى تیزى به قسمت سفلاى بدن آن‏ ها فرو مى ‏نمودند؛ مانند اسب به پاى آن ‏ها نعل مى ‏کوبیدند و سر دو درخت که خم کرده بودند مى ‏بستند و آن گاه درختان را رها مى ‏کردند تا به حالت فنرى و با فشار زیاد به وضع طبیعى خود برگردند و بدن متهم دریده شود؛ شمع آجین مى‏ کردند و زنده زنده پوست مى‏ کندند.»
سرانجام مجازات ‏هایى از قبیل کور کردن بریدن گوش و بینى، سر بریدن، شکم پاره کردن، مثله کردن، زنده در آب جوشان انداختن، شمع آجین کردن، زنده لاى دیوار دفن کردن و غیره از مجازات‏ هاى زمان قاجاریه است.
این شمه ‏اى است از اعمال خشونت در مجازات‏ هاى اعدام در اعصار مختلف که بر ایران گذشته است.
اعمال خشونت در اجراى مجازات‏ ها؛ به‏ ویژه مجازات اعدام نه در ایران، بلکه در دیگر کشورهاى جهان امرى عادى بود؛ زیرا راحت ‏ترین و قطعی‏ ترین وسیله براى اعمال حاکمیت تلقى مى ‏شد.

4 - ژاپن
در کتاب «تاریخ تمدن» آمده ‏است: «تازیانه زدن کیفر تخلفات کوچک بود و مجازات مرگ به جرایم بسیار تعلق مى‏ گرفت. امپراطور شومو کیفر مرگ را ملغی ساخت و آیین دادرسى را بر شفقت نهاد اما پس از او بر شمار جنایات افزوده شد و امپراطور کونین نه تنها کیفر مرگ را مجددا برقرار ساخت بلکه دستور داد دزدان را در منظر عام چندان تازیانه بزنند که به هلاکت برسند. مجازات اعدام انواعى داشت: خفه کردن، سر بریدن، دار زدن، چار شقه کردن، سوزاندن و در روغن جوشانیدن.
اى یه یاسو، به لغو دو مجازات کهن ‏سال فرمان داد: یکى این بود که محکوم را به دو گاو می‏ بستند و با راندن گاوها به دو سو بدن او را دو شقه مى ‏کردند.
مجازات دیگر آن بود که محکوم را در منظر عام به تیر می ‏بستند و از ره‏گذران مى‏خواستند که به نوبت بدن او را اره کنند.» 19

5 - اروپا
الف) رنسانس
ویل دورانت، در کتاب خود در بحث «قانون در عصر رنسانس»، تحت عنوان «زندگى مردم سال 1517 تا 1564»، چنین آورده است: «سیاست‏ مداران و قانون‏ گذاران که از مبارزه با خوى بشرى به ستوه آمده بودند سهولت کار خود را در آن می دیدند که با وضع قوانین بى‏رحمانه تبه‏ کاران را کیفر دهند و مردم را با تماشاى شکنجه و اعدام ایشان به عبرت وا دارند.
اعدام ممکن بود فقط به ‏وسیله عمل نسبتا کم ‏آزار قطع سر انجام بگیرد اما این مجازات معمولا امتیازى بود که به زنان و مردان نجیب زاده ارزانى مى ‏شد و کیفر آدم‏ هاى بى سر و پا چوبه دار بود. بدعت گذارى و شوهرکشى را با توده آتش پاسخ مى ‏دادند. هنرى هشتم در سال 1531 قانونى گذراند که به موجب آن مى ‏توانست براى تنبیه زندانیان ایشان را در آب بجوشاند...
یکى از شهردارهاى سالزبورگ فرمانى صادر کرد به این مضمون: «کسى که جعل اسناد می‏ کند باید بر توده آتش بسوزد یا در آب جوش بمیرد و کسى که سوگند دروغ مى ‏خورد باید زبانش را از پشت گردنش بیرون آورد و نوکرى که با دختر یا همسر و یا خواهر اربابش زنا کند باید سرش را قطع کنند یا به دارش بیاویزند.» 20
در ادامه ویل دورانت، می‏ نویسد: در همان شهر چندین نفر را به گناه این‏که روز جمعه گوشت خورده و از توبه استنکاف کرده بودند سوزاندند و آن‏ هایى که توبه کرده بودند فقط به دار آویخته شدند. معمولا جسد مردگان را براى عبرت زندگان بردار باقى می ‏گذاردند تا آن‏ که کرکسان گوشت آنان را مى‏ دریدند و مى‏ خوردند...»
ایشان در تاثیر این ‏گونه مجازات ‏هاى خشن در مردم می‏ نویسد: «مردم از این کیفرهاى وحشیانه ترسی نداشتند و چه بسا که از شرکت در تماشاى اعدام‏ ها و شکنجه ‏ها لذت مى ‏بردند و گاهى نیز دست کمک به سوى جلادان دراز می ‏کردند.
هنگامى که «مونته کوکولى» در زیر شکنجه اعتراف کرد که به فرانسوا پسر عزیز کرده فرانسواى اول سم داده یا قصد داشته سم بدهد دست و پاى او را به چهار اسب بستند و از چهار سو بدنش را شقه کردند. (لیون 1536) چنان‏ که روایت شده است: «مردم بقایاى جسدش را ریز ریز کردند دماغش را بریدند چشم‏ هایش را از کاسه در آوردند فک ‏هایش را خرد کردند و سرش را در گل ‏و لاى کشیدند تا پیش از مرگش او را هزار بار کشته باشند.» 21

ب) پس از رنسانس
پس از رنسانس (قرن هجدهم) نه تنها از شدت مجازات ‏ها کاسته نشد، بلکه در مواردى و در بعضى از کشورها وحشیانه ‏تر از سابق ادامه یافت.
ویل دورانت، در بررسى تحلیلى کیفیت مجازات در انگلستان سال‏ هاى 1714 تا 1756 بیان می‏ دارد: «کیفرهاى وحشیانه در ملاء عام مردم را درنده خو مى ‏ساخت. به موجب قانونى که در سال 1790 لغو شد زنى را که به خیانت یا کشتن شوهرش محکوم مى ‏شد زنده می ‏سوزانیدند ولى عرف و عادت اجازه مى ‏داد که قبل از سوزانده شدن خفه شود.
شکم مردانى را که به جرم خیانت محکوم می‏ شدند هنگام اعدام که هنوز جان به تن داشتند مى ‏دریدند و امعا و احشاى آنان را در برابر دیدگانشان مى ‏سوزاندند. سپس آن‏ ها را سر مى‏ بریدند و تکه‏تکه مى ‏کردند.
در همه محلات لندن چوبه ‏هاى دار بر پا شده بود و بر بسیارى از آن‏ ها لاشه‏ هاى محکوم را می‏ آویختند تا جان دهد. به محکومان براى آن ‏که کم ‏تر درد کشند گاهى عرق مى نوشانیدند و مامور اعدام اگر خوش‏خو و مهربان بود پاهاى آنان را مى‏ کشید تا زودتر بمیرند.
این مجازات‏ ها که با خشونت کامل صورت مى ‏گرفت در انگلستان و دیگر کشورهاى اروپایى با همین شدت اعمال می ‏شد.
«... بدنام کردن دیگران حتى اگر جز حقیقت هم چیز دیگرى گفته نمى‏ شد مجرم را مستوجب مجازات مرگ و ضبط اموالش مى ‏کرد. حمل تپانچه به‏ طور پنهانى داراى مجازات مشابهى بود ولى در مواردى چند این قوانین به شدت اجرا می‏ شدند. یک نفر به جرم این‏ که وانمود مى‏ کرد کشیش است به دار آویخته شد و یکى دیگر به جرم دزدیدن لباس کشیشى که آن را به مبلغ یک و یک چهارم فرانک فروخت به همان سرنوشت دچار شد.
شخص دیگرى که نامه اى به پاپ کلمنس یازدهم نوشته و او را متهم کرده بود که با ماریا سوبسکا روابطى دارد سر از تنش جدا شد حتى تا سال 1762 استخوان‏ هاى زندانیان روى چرخ شکنجه خرد می‏ شد یا محکومین به دم یک اسب برانگیخته بسته شده و روى زمین کشیده مى ‏شدند.» 22

شیوه های اعدام در دنیا، که هنوز هم مرسوم هستند
1- صندلی الکترونیکی؛ 2- تزریق مرگبار؛ 3- گاز مرگ بار؛ 4- دار زدن؛ 5- سر بریدن ۶- سوزاندن؛ 7- سنگسار؛ 8- خراب کردن دیوار بر روی مجرم؛ 9- پرت کردن از بلندی؛ 10- صلب؛ ١١- تیر باران؛ 12- ساتی؛ 13- شمع آجین و...
در جهت لغو قوانین وحشیانه اعدام، مبارزات و فعالیت های زیادی در سراسر جهان انجام چرفته است. در حال حاضر بیش از 97 کشور به طور کامل این مجازات را حذف کرده اند و برخی دیگر از کشورها نیز با تغییر قوانین این مجازات را تنها در شرایط خاص و برای جرائم خاصی اجرا می کنند. اما هنوز نزدیک به 63 کشور در جهان از مجازات مرگ به طور مستمر برای مجازات محکومان استفاده می کنند که در این میان سهم کشورهای عربی و ایران و چین در اجرای مجازات مرگ بیش از سایر کشورهاست.
از روش هایی هم چون سنگسار، دارزدن و گردن زدن در بسیاری از کشورهایی عربی و ایران هنوز مورد استفاده قرار می گیرد.

منابع:
1- ویل دورانت، همان، ج ‏1، ص ‏393؛
2- انجیل یوحنا، 5، 6؛
3- انجیل متى، 5، 17؛
4- انجیل یوحنا، 8، 4 - 11؛
5- ویل دورانت، همان، ج ‏4، ص ‏1043؛
6- همان، ص‏1044؛
7- ر. ک: ویل دورانت، همان، ج ‏4، ص 1046 - 1055؛
8- مائده آیه 45، 2، بقره آیه 194؛
9- همان آیه 179، 4، همان، آیه 28؛
10- پرویز صانعى، حقوق جزاى عمومى، ج ‏1، ص ‏45 و محمد صالح ولیدى، حقوق جزاى عمومى، ج ‏1 ص ‏196؛
11- «محمد آشورى، عدالت کیفرى از دیدگاه حمورابى، نشریه موسسه حقوق تطبیقى، شماره 7 ص ‏46-1؛
12- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ‏1، ص ‏319؛
13- همان ص ‏419؛
14- ویل دورانت، همان ج ‏1، ص ‏418؛
15- همان ص 418 و 419؛
16- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ‏1 ص ‏913؛
17- کاررى، سفرنامه کاررى، ص ‏137 به بعد. به نقل از مرتضى راوندى، سیر قانون و دادگسترى در ایران، ص ‏228؛
18- ویل دورانت، همان ج ‏6 ص ‏894 - 896؛
19- همان ج ‏9، ص ‏77؛
20- ویل دورانت، در کتاب خود در بحث «قانون در عصر رنسانس»، تحت عنوان «زندگى مردم سال 1517 تا 1564»؛
21- همان ص‏80؛
22- همان ج 1، ص ‏435.

چهارشنبه بیست و سوم آذر 1390 - چهاردهم دسامبر 2011
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر