به یاد داریم قبل ازخیزش های سال 88 مقاله ای از جمعی از فعالین کارگری(جافک) منتشر شد*در مورد چه کسی مسئول سوانح کاری است؟ در اون مقاله با سئوالاتی برخورد میکردی که خیلی قابل تامل بود و کمی بعد از آن با مرگ دلخراش رفیق سلمان کارگر مبارزه ی که جان خود را در حین کار از دست داده بود روبرو شدیم و بار دیگر با این پرسش جدی روبرو شدیمعلت اساسی وقوع این سوانح بیشمار و دائمی کیست؟و اینک شنیدن خبر مرگ تعدادی از دانشجویان و دانش آموزان در شهر های مختلف توسط سوانحی که دردانشگاه ها و مکان های آموزشی رژیم جهل و سرمایه،اتفاق افتاده.باردیگرخشم دانشجویان مبارز و آگاه، همه آزادیخواهان و استبداد ستیزان را برانگیخته است.
آمنه زنگنه، دانشجوی ورودی ٨٩ کارشناسی ارشد نوبت دوم رشته پلیمر دانشگاه امیرکبیر بر اثر استنشاق گاز ناشی از اسید دچار خفگی شده و درگذشت.آمنه زنگنه، بدلیل سهل انگاری مسئولان دانشگاه جان خود را از دست داد. در روز های بعد دانشگاه صحنه اعتراضاعات دانشجوئی بود. مدیریت دانشگاه امیرکبیر در اطلاعیهای معترضان را «عدهای قلیل خواند که در صدد بر هم زدن نظم عمومی دانشگاه هستند» و هشدار داد که در صورت تداوم این روند «مسببان اینگونه اقدامات معرفی و اقدامات قانونی بازدارنده در مورد آنها به کار گرفته خواهد شد.»
آتش سوزی در دبیرستان شبانهروزی وابسته به دانشگاه چابهار،موجب مرگ دو دانشآموز و سوختگی شدید سه دانشآموز دیگر شد.
" برهان الدین بلیده" دانش آموز مصدوم حادثه خوابگاه چابهار که ۶۰ درصد دچار سوختگی شده بود دقایقی پیش در بیمارستان مطهری تهران درگذشت.
بامداد 16 آبانماه 89 یعنی حدود یکسال پیش به دليل اتصال سیمهای برق، خوابگاه مدرسه شبانه روزی چاه رحمان نصرت آباد زاهدان آتش گرفت و دانش آموزان در خواب غافلگیر شدند. در آن سانحه دانش آموزی به نام "مراد نارویی" به دليل خفگی ناشی از استنشاق دود جان سپرد و 14 تن مصدوم و مسموم شدند.خوابگاه دانشآموزان مدرسه شبانهروزی چاه رحمان یک سالن 12 در 4 متری بود که 97 دانش آموز در آن ساکن بودند و شب حادثه هیچ یک از مسئولان مدرسه به عنوان کشیک شب در محل حضور نداشتند.
خانوادهه های سه دانشآموز سوخته در آتش دانشگاه چابهار!
آیا بروز این حوادث طبیعی است؟ مسئول اینگونه حادثه های مرگبار چه نهادى است؛ وزارت آموزش و پرورش؟ وزارت علوم تحقيقات وفن آوری؟
…و کماکان همان سئوال علت اساسی وقوع این سوانح بیشمار و دائمی کیست؟
آفتاب پرستان نظام جهل و سرمایه
کمیسیون آموزش:حادثه آتش سوزی خوابگاه چابهار را رسیدگی می کند
وزیر آموزش و پرورش: مسئولیت حادثه بر عهده وزارتخانه متبوعش نیست،چرا که مدرسه متعلق به دانشگاه دریانوردی چابهار بوده و خوابگاهها نیز از سوی همین دانشگاه تهیه شدهاند.
احمد حیدری” معاون حقوقی، امور مجلس و استانهای وزیر آموزش و پرورش:«از آنجا که دانشگاه دریانوردی چابهار مجوز این مدرسه را گرفته است پس مسئولیت این حادثه نیز با خود آنها خواهد بود».
مسئول دانشگاه دریانوردی چابهار: مسئولیت بر عهده آموزش و پرورش است.
حاجی بابایی خاطر نشان كرد:« تمام توانمان را به کار می گیریم که چنین اتفاقاتی در آموزش و پرورش رخ ندهد». "سيد حسن علوی" مديركل فنی و دفتر نظارت من بازنشسته شده ام وتاكنون هم مدير دیگری جايگزين نشده است
…و فکر میکنید بودجه های سر سام آور در داخل دانشگاهها برای ورود و خروج دانشجویان و یا سنگ مزار برای "شهدای گمنامشان" ضروری است یا مشکلات فنی و باز سازی ساختمان های دانشگاه ها؟
…و فکر میکنید بودجه های سر سام آور در داخل دانشگاهها برای ورود و خروج دانشجویان و یا سنگ مزار برای "شهدای گمنامشان" ضروری است یا مشکلات فنی و باز سازی ساختمان های دانشگاه ها؟
:در چابهار بیمارستان سوانح سوختگی نیست!!
: بیمارستان 720 کیلومتر آن طرفتر در زاهدان است!!
:سوختگی احتمال عفونت دارد پس زمان مهم است!
:باید از سریعترین وسیلهای که دارای شرایط ایزوله باشد برای انتقال مصدومان استفاده کرد.
:در آن منطقه بهترین راه استفاده از یک هواپیماست که در آن اتاقکهای مخصوص تعبیه کنند و مصدومان را در نخستین فرصت به تهران برسانند
:بچهها را در آمبولانسهای معمولی میگذارند و تمام 720 کیلومتر تا زاهدان را بدون امکانات لازم و پزشک میبرند.
…
شماره را یکی از دانشآموزان گرفته بود و گوشی را کنار گوش «فرشید درزاده» گرفته بود؛ همان دانشآموزی که وقتی از هجوم دود و حرارت از خواب پرید، سعی کرد تا دانشآموزان دیگر را از پنجره اتاق بیرون بیفکند مگر جانشان را نجات دهد. وقتی «جمال» را پای پنجره برد و کمکش کرد که بیرون برود برگشت تا یکی دو نفر دیگری را که حدس میزد هنوز میان دود مانده باشند بیرون بکشد. سنگین بودند. فرشید برگشته بود و به بچهها گفته بود خیلی سنگین بودند. نفهمیده بود که آن دو نفر (قاسم حیرتی و قنبر قریب) مردهاند. این دو هم مدرسهایاش در خواب با استنشاق دود فراوان جان داده بودند. فرشید حالا چیزی از درد نمیدانست. سوختگی 90 درصد را با درد کاری نیست. همه عصبهایش از بین رفتهاند و درد نمیکشد. قبل از اینکه با آمبولانس از مدرسه دور شود از یکی از بچهها خواسته بود تا شماره پدرش را بگیرند و به پدرش التماس کرده بود که خودش را برساند. پدر آمده بود توی آمبولانس کنار پسرکش نشسته بود و از چابهار تا زاهدان تمام 720 کیلومتر فاصله را کنار پسرش توی آمبولانس نشسته بود و رنج کشیدن فرزندش را زجر میکشید و تماشا میکرد و بعدتر در تهران هم بالای سرش ماندهبود. تا آخرین لحظه تنهایش نگذاشت، صدا هنوز توی گوشش طنین میانداخت؛«بابا خودت را برسان» دیر رسیده بود هر چند که اگر زودتر هم میرسید کاری از دستش برنمیآمد.
و بعد میشود فکر کرد که پدر و مادری فرزندش را برای زنده ماندن از مدرسه رفتن منع میکند؛ مادری که ضجه میزند و خودش را نفرین میکند که کاش جلوی درس خواندن بچهاش را گرفته بود. چه میشد درس نمیخواندی اما زنده میماندی؟
مگر جان انسانها برای این رژیم جهل و سرمایه مهم است.
واقعیت چیست؟ سوانح کاری از کجا ناشی می شود؟
عدم رعایت اصول ایمنی جزء مشخصات و «استاندارد»های همیشگی رژیم جهل و سرمایه است. به نظر می آید که نباید در مراکز دانشگاهی و مراکز آموزشی این نوع سوانح کاری پیش بیاید! اما در همین مراکز آموزشی و دانشگاهی هم سوانح کاری بسیاری رخ می دهد. به یک دلیل ساده که حفظ شرایط مناسب(نوسازی و تجهیز مدارس، بازدید دورهای و کنترل تجهیزات، اطمینان از رعایت ضوابط و استانداردهادر همه بخشهای آموزشی از جمله خوابگاههای دولتی و غیردولتی است،)، برای مراقبت منظم برای تضمین سلامتی و بهداشت در محیط های آموزشی، هزینه بر است. این هم جزء هزینه هایی است که سرمایه داران به هر شکل از آن می زنند و مخدوش می کنند. بدون شک نتیجه این «صرفه جویی»، بالا رفتن ریسک وقوع سوانح است.
بنابراین فجایعی نظیر آنچه در چابهار و نقاط دیگر ایران بارها رخ داده اساسا نه ناشی از «بی توجهی» و «سهل انگاری» این یا آن مقام دولتی است و نه حتی نتیجه «دله دزدی»هایی که معمولا از بودجه های استانی می شود. ما با یک نظام اقتصادی ـ اجتماعی به نام سرمایه داری روبرو هستیم که هدف و جهت گیری اش کسب سود است و گسترش مداوم سرمایه. منطق بیرحم و خونسرد چنین نظامی به راحتی می تواند میلیون ها نفر را در آفریقا به دام قحطی بیندازد، ده ها هزار کارگر و کارمند جزء را در کشورهای سرمایه داری پیشرفته یک شبه بیکار کند، صدها هزار نفر را با بورس بازی و معاملات بانکی به خاک سیاه بنشاند و بی خانمان کند، سالانه ده ها کارگر را در عمق معادن چین زنده به گور کند و.... در آتش سوختن کودکان و نوجوانانمدرسه ای در ایران نیز مستقیما به مقولات «مجرد و بی احساس» اقتصادی مانند تخصیص سرمایه، اولویت های سرمایه گذاری، تامین بودجه و دخل و خرج ربط دارد. مرهم این سوختگی، یا بهتر بگوییم علاج قطعی این درد، برانداختن نظام سرمایه داری و دستگاه سرکوبگر حکومتی است که از آن حفاظت می کند.
بودجه هائی که از صندوق ذخیره ارزی! برای نوسازی و تجهیز مدارس برداشته می شود کجا خرج می شود؟
هزینه هائی که از مردم بابت آموزش و پرورش گرفته می شود کجا می رود؟
جمعی از فعالین کارگری(جافک)
jafk1384.blogspot.com
* برای دریافت مقاله چه کسی مسئول سوانح کاری است؟ رجوع شود به بخش انتشارات جافک –
( http://e-jafk.blogspot.com) - (سالنامه- از سال 1385-1388 مجموعه مقالات- اطلاعیه ها و بیانیه های جافک).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر