انتقاد از خود و پاسخ به این پرسش که، چراسمینار چهارم زندانیان سیاسی یوتوبوری سوید، چرخش به راست داشته است؟

نادر خليلی: قبل از طرح هر مسئله ای، من این انتقاد رابرخود وارد می دانم که پیشتر، چرخش به راست سمینار چهارم زندانیان سیاسی را ناصادقانه دانسته ام ومدتهاست که عکس این مسئله به من ثابت شده است. عدم شناخت کافی از سخنرانها_ اعتماد به رفقای گفتگوهای زندان واحساسی برخورد کردن با مسائل، مرا دچارتوهمی کرد که برخود نمی بخشایم. زیرا که میدانم، زندانیان جانباخته ی مبارزانقلابی و قهر آمیز، در دهه های مختلف، به جوخه های اعدام سپرده شدندوجانشان را از دست دادند. ایشان هیچ سازشی با سیستم سرمایه داری ایران، از خود نشان نداده ومتقابلاهستی خود را در راه مبارزه، کاملا از دست دادند. اگر پرچم دفاع از ایشان برداشته می شود، این کار می بایستی صادقانه وبدون هیچ سازشی صورت بگیرد_ خصوصا دردوره ی تبعید. حال اینکه روند سمینار چهارم، به روشنی گرایش به راست و حقوق بشر را، نشان می دهد. سخنرانهایی مثل خانم الهه امانی، فعال حقوق بشر_ شاعربه تمام معنا سبز وراستی به اسم نعمت آزرم_سخنرانهایی چون شادی صدروهمچنین در افتتاحیه، صحبت کسانی مثل آرازفنی که ازفعالین حقوق بشر با پیشینه ای حاکی از گرایش اکثریت وسبز دافع موسوی وکروبی است .... این نمای راست وگرایش به راست راتصویر می کند.
صحبت بر سر شخص وفرداز لحاظ انسانی نیست بلکه گرایش فکری وخط سیاسی است که معضل آفرین بوده است. درنهایت تاسف هنوز هم گفتگوهای زندان( کمیته ی شهری و برگزاری سمینار)هیچ نقدی براین گرایش وچرخش به راست ننوشته اند وهنوز هم ارزیابی ایشان از سمینارها، به خصوص گرد همآیی چهارم، کاملا مثبت می باشد! گزارش وارزیابی کمیته های شهری وکمیته ی برگزاری درنشست اتاق پویش در پالتاک، ونشرارزیابی های ایشان، در سایتها، حاکی از همین مطلب می باشد( با توضیح اینکه گزارش کمیته ی شهری با مخالفت شش نفر از رفقا، که یکی از ایشان من بودم، منتشر شد.
گفتگوهای زندان بر این باور است که مجموعه ی آن(یعنی گفتگوها)ازهر لحاظی فراحزبی وفراسازمانی است وسیستم هرمی وافقی رانیز، قبلا به نقد کشیده وکاملا این شیوه ی سنتی ومبارزاتی را مردود دانسته وتصمیم گیری ها، از هرجهت جمعی وسوسیالیستی است. اماعملکردشیوه ی سنتی سیستم هرمی، سایه گستراین تشکل مدعای فراسازمانی وفراحزبی است.
گفتگوهای زندان همچنین باباورومدعی چپ کمونیستی رادیکال، در جهت دفاع از زندانیان سیاسی وایجاد جامعه ی بی طبقه کمونیستی، فعالیت می کند!
به نظر می آید که مجموعه ی این رفقا نهایت تلاش را کرده اند تا از اهداف خود سر بازنزنند اما آنچه در سمینار چهارم روی داد، چیزی در تناقض با باور وعملکرد گفتگوهاست زیرا:
1_ درسمینار چهارم زندانیان سیاسی، حتی یک سخنران از فعالین کارگری وجنبش کارگری، نداشتیم. این در حالی است که باور ودریافت چپ کمونیستی، هرگزدور از طبقه ی کارگر نمی تواند باشد. مسئله بر سر نگاه طبقاتی است. اینکه در نقطه ی مقابل، سخنرانی در جهت اهداف «حقوق بشر»صورت گرفت، نگاه طبقاتی را به نمایش می گذارد و اینکه حقوق بشر، با شاخه های متفاوت وفراوانش، چگونه ازطبقه ی بوژوازی ودر تقابل با پرولتاریا، گام می زند. من از لحاظ انسانی، هیچ مشکلی برحضور شخصی که در مسیر اهداف سازمان حقوق بشر، فعالیت میکند؛ نمی بینم اما عملکرد و نگاه طبقاتی فرد، وتاثیر تخریبگر آن است که  مورد منظور من وبسیاری دیگر از رفقای لوگوس، می باشد.
فراموش نکنیم که سازمان حقوق بشر، همواره در تلاش بوده و هست که اپوزیسیون های کشورها را با حکومت های آن کشورها، آشتی بدهد. این هدف درست نقطه ی تلاقی مشکلاتی است که پس از آن، به مانند آواری ننگین وفرومایه، بر سر طبقه ی کارگر فرو می ریزد. آیا بورژوازی در تقابل با طبقه ی پرولتر، قهر آمیز عمل نکرده است؟ آیا به انواع واشکال مختلف، طبقه ی کارگر را به استثمار نکشیده است؟ وآیا رژیم اسلامی ایران، خود حلقه ای ازسیستم سرمایه داری جهانی نیست؟ آیا کشتارهای دهه های مختلف در هر دورژیم شاهی واسلامی فعلی، در جهت حفظ نظام سرمایه داری نبوده است؟ وآیا اعدامهایی که صورت گرفته، در جهت نفع نظام«سرمایه داری جهانی نبوده است؟ سازمان حقوق بشر، که خود حلقه ای است از نظام سرتاسری«سرمایه» در سطح جهان، چرا وبا چه هدفی، اپوزیسیون ها را با دولت ها وحکومت ها، آشتی می دهد؟! اصولا پرسش این است که این آشتی ومنفعل شدن فعالین چپ کمونیستی، به نفع کدامین طبقه، تمام می شود؟ بورژوازی یا طبقه ی کارگر؟
بعد از تحقیق وبررسی فایل های سخنرانی ها ونشست های فعالین حقوق بشری، وتحلیل اهداف آنها، به این نتیجه رسیده ام که، ایشان در تلاش هستند تابا شیوه های گوناگون، احزاب وسازمانها وحتی افراد وشخصیت های فعال انقلابی وچپ کمونیستی را، از طریق جذب ایشان به سازمان حقوق بشر، منفعل کنند. دریافت من این است که در این هدف خود، تا اندازه ی زیادی هم موفق بوده اند. در سمینار چهارم زندانیان سیاسی، بحث خانم الهه ی امانی وسیروس کفایی، تحت عنوان« غرامت» تلاقی گفتمانی مشترک را داشت. سخنرانی سیروس کفایی، ساده وبدون پیچیدگی،  به صورتی انحرافی به دنبال«غرامت»بود واینکه حکومت اسلامی( ویا هر رژیمی که پس از آن بر سر کار بیاید) بایستی غرامت اعدام زندانیان را بپردازد!
سخنرانی خانم الهه امانی، در همین بحث غرامت، کاتیگرایزتر وپیچیده تر بود. اما در واقع، هردو سخنرانی اعتبار بخشیدن به همآن رژیمهایی است  که اعدامها را انجام داده اند. علت در این است که، شما با طرح مسئله ی غرامت کشتار زندانیان سیاسی، مسئله ای مثل همآن قانون قصاص اسلامی راپیش کشیده اید_ وایشان دارای آن اعتبار می شوند که بایستی غرامت بپردازند! این اعتبار بخشیدن به رژیمها ی دیکتاتور مآب، تنها می تواند از کانال سازمان «حقوق بشر» بگذرد، زیرا که مبارزه ی قهر آمیز کمونیست ها، هیچگاه با اندیشه ی غرامت با این معنا سازگاری وهمخوانی نداشته است وندارد. بلکه ایشان به دنبال ایجاد جامعه ی بدون طبقه هستند وبرای آن مبارزه می کنند.
درگیری هر دو طبقه ی بورژوازی وکارگر، نیز قهر آمیز است واین مبارزه، دارای تاریخی است که آغازش همآن زمانی است که واژه ی«مالکیت»به میان اجتماع رفت وسرمایه دار، با در دست داشتن«سرمایه» به مرور وبا ترفند های بسیار پیچیده( مثل ارزش اضافه_ ایجادارتش ذخیره ی کار_ چرخش سرمایه وغیره...) طبقه ی سازنده وکارگر رابه استثمار کشید. این مبارزه و درگیری هرگز قطع نشده است وهر آن، ادامه داشته ودارد زیرا که کارگرنیروی بازوی خود را وهستی اش را می فروشد، وکار می کند وهمزمان کارفرما وسیستم سرمایه، درجهت اهداف وزیاده خواهی خود، کارگر را به چالش می گیرد. به تعبیری بسیار ساده تر، تا زمانی که کارگر کار می کند، او با کارفرما وسرمایه درگیر است واین درگیری، طبیعی وگریز ناپذیر است. اصولا هرکجا وهرزمان، «قدرت»حضور یابد، در برابر آن شاهد نقاط مقاومت هستیم. از اینرو درگیری طبقه ی کارگر وبورژوازی، چیزی است واقعی وگریز ناپذیر.
مبارزه ی کمونیست ها بر علیه، سیستم سرمایه داری جهانی، قهر آمیز است نه سازشکارانه. این سازمان حقوق بشر است که نهایت تلاشش را می کند تا مبارزات کمونیست ها را به سازش بکشاند ودر این میان کم نداریم  از تشکلات موجود،ازشخصیت ها ورهبران احزاب، که سازمان حقوق بشر را به رسمیت می شناسند وبا ایشان سهیم وهمراه هستند. عملکرد ایشان دقیقا سازشکارانه وفروختن طبقه ی کارگر به بورژوازی است ودر مواردفراوانی دیده ایم ودر تاریخ است که درنقاط خاصی، به طبقه ی کارگر پشت کرده اند ونهایتا دیده شده که آن تشکل به چه روزی افتاده است!
غرامت واقعی ودادخواهی کمونیست ها، دقیقا به عکس آنچه از سخنرانها ی راست وحقوق بشری، به دست آمده و طرح شده اند، ایجاد جامعه ی بدون طبقه است. باایجاد چنین جامعه ای است که  کمونیست ها وجان باخته گان درگذاراینهمه سال، ودر سرتاسر جهان؛ غرامت خود را دریافت کرده وبه خواست خود رسیده اند.
رفقای گفتگوهای زندان، می گویند که فراحزبی وفراسازمانی هستند. از اینرو هیچ گرایش خاصی نمی تواند بر ایشان تاثیر بگذارد. اما در سمینار چهارم شاهد گرایش راست و حقوق بشری هستیم! وقتی من از ایشان می پرسم که دلیل چیست وچرا سخنرانهای راست وحقوق بشردعوت شده اند؟ پاسخ می دهند که: ما دعوت نکرده ایم، خودشان داوطلب شده اند( در پالتاک...) وهمچنین اضافه می کنندکه: تنوع در سخنرانی ها، بر ارزش سمینار ودفاع از زندانیان سیاسی، افزوده است!
«تنوع»در سخنرانی ها؟! «داوطلب بودن» ایشان؟
دراین صورت باید پرسید که: میتوانید با ادعای دفاع از زندانیان سیاسی،  میکروفن سمینار رادر اختیا رداوطلبی ازارشاد اسلامی بگذارید؟ چه تفاوتی دارد سخنرانی از ارشاد اسلامی ویا گرایش سازمان حقوق بشرکه عملکرد ایشان از لحاظ تاریخی بر همگان هویداست؟ آیا تنوع در سخنرانی ها، یک توجیه حقیرنیست که ارزش مبارزاتی وجان انقلابیون اعدام شده را، به بی ارزشی، تبدیل می کند؟ و آیا انقلابیون_ مادران خاوران وخانواده های بازمانده از کشتارهای حکومت اسلامی ایران، این توجیهات را خواهند پذیرفت؟
2_ هر نشستی، سمیناری ویا گردهمآیی وحرکتی، از همآن آغازش، تصویری رسا را از روند کارودریافت موضوع، ارایه می دهد. افتتاحیه ی گرد همآیی چهارم زندانیان سیاسی در یوتوبوری سوید، اولین آدرس از گرایش راست وسبزهایی است که میکروفن گردهمآیی رادر دست گرفتند واولین سخنران شخصی به اسم«آراز فنی»(مسئول جامعه دفاع از حقوق بشر یوتوبوری، سوید) که پیشینه ی ایشان، حاکی از اکثریت ودفاع همه جانبه از سبزها وشخصیت هایی چون، کروبی وموسوی است. به تعبیری مشهور: سالی که نکوست، از بهارش پیداست ودرفردای همآن روز یعنی روز دوم سمینار، هجوم حساب شده ی سبزها و«جامعه ی دفاع ازحقوق بشر یوتوبوری سوید» وآوردن گلهایی گذایی با هدف تقدیم به سمینار، فرصت طلبانه، میکروفن سمینار را دردست گرفتند...! اعتراض انقلابی مینا قوامی به حضور رضا برومندو رفیق مینووپس دادن گلها، باعث رسوایی جامعه ی حقوق بشر شد اما متاسفانه، سکوت مجموع رفقای شهری وبرگزاری دررابطه باعملکرد جامعه ی دفاع از حقوق بشر، باعث شد که ایشان اطلاعیه ای منتشر کنند وکار را به جایی برسانند که ازرادیو وسایت خودشان، مطالبی بنویسند که هنوزهم از سوی کمیته های دوگانه، هیچ پاسخی نگرفته است. حتی ایشان در یک رادیوی محلی، تقاضای مناظره کردند که من ودو رفیق دیگر برای این مناظره، اعلام آمادگی کردیم اما تا کنون با سکوت ایشان مواجه هستیم. لینک زیرفضای اپورتونیستی وفهم حقوق بشری ایشان رادر خصوص موضوع بالا، نمودار می سازد.
http://www.hrd4iran.se/index.php?option=com_content&view=article&id=824:2011-09-29-22-43-43&catid=1:latest-news
3_ در گردهمائی چهارم زندانیان سیاسی در گوتنبرگ سوئد چه گذشت؟بخشی ازگفتگوی گزارشگران با همایون ایوانی از برگزار کنندگان به قرار زیر است:
با کمیته برگزارکننده گردهمایی سراسری طیف وسیع تری می¬توانند همکاری داشته باشند. از فعالین سیاسی چپ، کمونیست و سوسیالیست که برای آزادی همه زندانیان سیاسی تلاش می¬کنند تا فعالین حقوق بشر و یا پژوهشگرانی که در این زمینه کار و تحقیق می¬کنند. همچنین خانواده و بازماندگان همبندیان ما که توسط رژیم به قتل رسیده اند، به ویژه فرزندان آنان، فضایی و راهی برای همکاری با جان بدربردگان در چارچوب این پروژه یافته¬اند. این ترکیب متنوع، چون در شهرها و کشورهای مختلف زندگی می¬کنند، از تمام امکانات ارتباطی مدرن که دراختیار دارندسودمی¬جویند تابا هم تبادل نظرها و مشورت ها را به پیش ببرند. به طور خلاصه می¬توانم این گونه جمع بندی کنم که ترکیب کمیته برگزارکننده، ترکیبی باز است و هر فردی که خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی است؛ سرنگونی جمهوری اسلامی را می¬خواهد؛ و به خواسته های آزادی، سوسیالیسم و عدالت اجتماعی تعلق خاطر دارد، با کمیته برگزارکننده می¬تواند وارد همکاری شود.
***
اجازه می خواهم تا بی پرده بنویسم که همین «ترکیب باز» وخصوصا گرایش به راست ومیدان دادن به«سازمان حقوق بشر» باعث دلزدگی من وعدم همکاری بیشتر با گفتگوها بوده است. شاید این جان کلام و لب مطلب می باشد.
تلاش شما مبنی براینکه بتوانید چپ کمونیستی راباگرایش راست وحقوق بشری، زیر یک سقف قرار بدهید، شاید کوتاه مدت، موثر باشد اما به هیچوجه نمی تواند منطقی وپایدار بماند زیرا که چپ کمونیستی رادیکال، از هزار سمت و سو، هیچ خوانایی با سیستم بورژوازی وبه خصوص سازمان حقوق بشر که یکی از بازوهای فکری وتئوریکی سازمان ملل متحد است، ندارد. در خصوص حقوق بشری که فعالین آن درسمینار چهارم دخیل وسخنرانی کردند، همین بس که یادآوری کنم، جنایتی که در«رواندا» روی داد ومثل همیشه با سکوت وهمکاری سازمان حقوق بشر مواجه شد_ وجالب اینجاست که پس از آن کشتار وحشیانه، برای تحکیم سیستم وحکومت امپریالیستی در رواندا، وارد میدان شد! این لکه ی ننگ تاآخرین لحظه های جاری بودن زمان، وانسان، بر پیشانی سازمان«حقوق بشر» می ماند.
 ویاگزارش سازشکارانه ی«احمد شهید» نماینده ی این سازمان به ایران وسکوت او در مورد زندانیانی که فعال کارگری بوده و هستند. جالب اینجاست که شمادرگفتگوهای زندان، در تلاش هستید که احمد شهید را، به یک نشست دیگر دعوت کنید! این تلاش ها ونزدیکتر شدن به فعالین وسازمان حقوق بشر، بر طبق کدامین اصول وپرنسیب چپ کمونیستی، خوانایی دارد؟
4_ دعوت از شخصی شاعر به نام «نعمت آزرم» که در راست بودن وسبز بودن او کوچکترین تردیدی نیست، مثل موارد بالا، طبق چه معیارهایی صورت گرفت؟ آیااین توجیه که ایشان هم« لابد» داوطلب شرکت در سمینار بوده اند، برای خانواده های جان به در بردگان کشتارهای رژیم شاهی و حکومت اسلامی ومبارزین انقلابی، از نظرشما قابل قبول است؟
مگر نه این است که آقای نعمت آزرم، اولین کسی است که لقب«امام» را به خمینی داد؟ لطفا به شعرایشان در این رابطه نگاه کنید:
سوی پاریس شو! ای پیک سبکبال سحـر
نامة مردم ایران سوی آن رهبر بــر!
تا ببال و پرِ خونین نشوی سوی امـــام
هم پر و بال بشویی به گلاب قمصر
نامه ای از سوی ابنای وطن نزد امــام
تهنیت نامه ای از خلق به سوی رهبر ..
ای امامی که ترا نیست زعیمی همدوش
ای خمینی که ترا نیست به گیتی همبر
(روزنامة اطلاعات، شمارة 15761، 26 دی ماه 1357)

آیا واقعامتوجه این ناهمگونی وادعای سوسیالیستی ودفاع اززندانیان سیاسی، هستید؟ در نهایت تعجب، هنگامی که بانقد وبررسی رفقای اتاق«لوگوس»روبرو می شوید، به جای پاسخ، سعی می کنید که ایشان را به تواب ووابسته به حکومت اسلامی، متهم کنیدآیا این شیوه ی سرکوب وسانسور، هنوزبرای شما کهنه نشده ودارای اعتبار است؟ اما تا چند؟ مگرمی توانید پدیده ها ی تاریخ وزمان، رابه هیچ بیانگارید؟ آیا واقعاخانواده های بازمانده از آنهمه کشتار درگذار دهه ها، در برابراین موضوعات، مهربانانه سکوت خواهند کرد؟ پاسخ شما به خانواده های بازمانده از کشتارها_ فعالین کارگری _چپ کمونیستی_ انقلابیون وتاریخ، چه می تواند باشد؟
مگردرک درست از فهم سوسیالیستی وکمونیستی، ایجاد جامعه ی بدون طبقه نیست؟ وهنگامی که می گوییم«جامعه ی بدون طبقه» آیا حقوق بشر واقعی را در نظر نداریم! این چگونه است که شما این دره ی بسیار عمیق مابین این دریافت ومبارزه را با«سازمان حقوق بشر» ی که همواره در پی منافع سرمایه داری جهانی بوده وهست، نظاره نمی کنید؟ هیچ نقدی بر ایشان ندارید وتازه بعد از آنهمه انتقادهایی که از سوی تعدادی از رفقای رادیکال کمونیست شد، تازه درتلاش هستید تا«احمد شهید»رامهمان باشید!! آیا گزارش سازشکارانه وسکوت احمد شهید در مقابل آنهمه جنایت روی داده در ایران، کافی نبوده است؟ تازه شما می خواهید که به ایشان وسازمانی که دقیقا در خدمت سرمایه است، اعتباربدهید!(البته این معتبردانستن ازسوی شما وتشکلاتی که همسوی با حقوق بشر هستند، خیلی هم برای نویسنده ی این نوشتار، عجیب و بعید نبوده ونیست_ زیرا که خود در مصاحبه با گزارشگران، آشکارا مطلب را عنوان کرده اید) این مخدوش کردن عرصه ی مبارزه، دارای چه مفاهیمی است؟
من اندیشه ی شما را در خصوص سازمان حقوق بشر، در اینجا، تنها به یک نکته جلب میکنم. شما مطلع هستید که واژه های ترکیبی«حقوق بشر» که توسط سازمان جهانی آن، به کاررفته است در خصوص کلمه ی«بشر» کاملا مخدوش وگنگ است ومعلوم نکرده است که از کدامین طبقه از بشر، دفاع می کند؟!  ومگر نه این است که سرمایه دار هم بشر است؟ وکارگر سفره خالی هم، بشر است؟ از اینرو مسئله دقیقا به نگاه طبقاتی مربوط می شودوعملکرد این سازمان هزار سر، از لحاظ تاریخی، تنها وتنها درخدمت سیستم سرمایه وطبقه ی بورژوازی بوده است. آیاایجاد جنگها_ آشتی دادن اپوزیسیون ها با حکومت ها وکشورها_ یاری رساندن به سازمان ملل متحداز لحاظ تئوریکی ونفوذ در میان صفوف طبقات ومبارزین انقلابی ودرنهایت «منفعل ساختن» مبارزات جنبش ها برعلیه کاپیتالیسم، درجهت پیشبرداهداف بورژوازی وسیستم سرمایه داری جهانی نیست؟ اصولا نقش سازمان حقوق بشردرموردطولانی ترین جنگ قرن، یعنی ایران وعراق وهمچنین جنگ  واشغال افغانستان، وبسیاری مصایب در آفریقا، خصوصا واقعه ی رواندا وکشتار بیش از یک میلیون از مردم در آنجا،  چه بوده است؟
آری سمینار چهارم زندانیان سیاسی، گرایش وچرخش به راست داشته است وتا زمانی که«گفتگوهای زندان» به نقداز خود وباز کردن این مسئله ننشینند، از نگاه من در کنار تشکلاتی قرارگرفته اند که با گرایش رفرمیستی وراست وحقوق بشری، بی اعتبار وخالی از مفاهیم سوسیالیستی وچپ کمونیستی رادیکال، خواهد بود. سازشی که گفتگوهای زندان با سیستم سرمایه داری، به پیش می برد، هرگز از دیدگاه مبارزین وپدیده های زمان و تاریخ، برای همیشه پنهان نمی ماند.
من تا زمانی که دریافت وباوری رادرخدمت ایجاد جامعه ی بدون طبقه وخالی از حضور کوچکترین عنصر از سرمایه داری در آن می بینم، به نقد آن دست خواهم زد. زیرا که برای آ« ارزش قایل هستم اما اگر نقد ها ونظرات، پاسخ نمی گیرند، حالت نقد به نوعی افشاگری، تبدیل می شود که می بایستی بدون کوچکترین اغماضی، پیش روی دیده گان مردم ومبارزین انقلابی، قرار بگیرد. درگیری قهر آمیزطبقه ی کارگر، با سیستم سرمایه است که این دریافت وفهم راجای انداخته است واصولا کمونیست های تبعیدی، چیزی برای ازدست دادن های بیشتر، ندارند، مگر زنجیرهای تبعید.
khalilinader@yahoo.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر