اخباروگزارشات کارگری7بهمن ماه 1390

- در باره شیث امانی، کارگر زندانی عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران
- نگذاریم بهنام ابراهیم زاده و زندانیان دیگر را با بیماری شکنجه کنند
- شاهرخ زماني ومحمد جراحي هم چنان در بند قرنطينه زندان تبريز نگهداري مي شوند
- گزارشی از شرکت آروین ارفع پارس در بانه
- شرایط کنونی را دریابیم
- مرگ دلخراش سه کارگر نقاش ساختمانی در محل کار در مهاباد
- یک خبرکوتاه:
در باره شیث امانی، کارگر زندانی عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران
شیث امانی از اعضای هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و از کارگران اخراجی نساجی کردستان است که با تعطیلی کارخانه در سال 1384 به همراه دیگر کارگران اخراج شد. وی در نساجی کردستان 4  سال نماینده کارگران این کارخانه  و در همین مدت، یعنی بمدت چهار سال، نماینده کارگران شهر سنندج در هیئت تشخیص اداره کار این شهر بود. شیث امانی پس از تعطیلی کارخانه  و در پیگیری وصل کارگران کارخانه نساجی به بیمه بیکاری نیز نماینده کارگران این کارخانه بود. وی در سال 1381 به عنوان رئیس هیئت مدیره تعاونی مسکن کارگران نساجی کردستان انتخاب شد که تا هم اکنون در این سمت قرار دارد.
شیث امانی از اعضای هیئت موسس اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار بود که پس از مجمع اول این اتحادیه در 30 فروردین ماه سال 1386 به عنوان رئیس هیئت مدیره اتحادیه انتخاب شد و در اول ماه مه همانسال در مراسمی که اتحادیه به مناسبت این روز در شهر سنندج فراخوان داده بود به همراه 12 کارگر دیگر، دستگیر و بیش از 50 روز را به همراه یکی دیگر از اعضای هیئت مدیره اتحادیه به نام صدیق کریمی در زندان بسر برد. کارگران دستگیر شده در مراسم اول ماه مه 1386، پس از محاکمه در همانسال هر کدام به سه ماه و یک روز زندان و 10 ضربه شلاق محکوم شدند. اما شیث امانی و صدیق کریمی هر کدام به دو سال و نیم زندان و سپس این حکم در تاریخ 31/1/87 در دادگاه تجدید نظر به شش ماه زندان تقلیل پیدا کرد. بدنبال این محکومیت ها و بویژه صدور حکم قرون وسطایی شلاق بر علیه کارگران شرکت کننده در مراسم اول ماه مه، اتحادیه کمپین وسیعی را در مقابله با این احکام در سطح داخلی و از طریق نامه نگاری با سازمانهای کارگری از قبیل ituc  در سطح جهانی آغاز کرد. این کمپین آنچنان وسیع بود که در آنزمان حتی برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز به احکام صادره اعتراض کردند. ادامه این اعتراضات زمانی به بار نشست که  آیت الله شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه به شهر سنندج سفر کرد و همین امر فرصتی شد تا اعضای اتحادیه در شهر سنندج در حضور وی و در حضور رسانه ها دست به اعتراض بر علیه احکام صادره بزنند. این اعتراض در ادامه اعتراضات قبلی اتحادیه، نهایتا منجر به ملاقات حضوری صدیق کریمی با آیت الله شاهرودی و موافقت وی با لغو کلیه احکام صادره بر علیه تمامی کارگران دستگیر شده در مراسم اول ماه مه شد. حکم لغو احکام توسط  آیت الله شاهرودی در مورخه 2/3/1387 صادر شد. این ملاقات و دستور ایت الله شاهرودی مبنی بر لغو احکام، همان زمان از تلویزیون محلی استان کردستان  پخش گردید. توضیح اینکه تا زمان لغو احکام، متاسفانه حکم شلاق در مورد چهار کارگر به اجرا در آمده بود.
لازم به یاد آوری است اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار در مجمع عمومی دوم خود در 30 فروردین ماه 1387 از " اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار"  به "اتحادیه آزاد کارگران ایران" تغییر نام داد و از آن تاریخ  تا کنون، با نام اتحادیه آزاد کارگران ایران مشغول فعالیت است.
علیرغم لغو کلیه احکام صادره بر علیه 13 کارگر دستگیر شده در اول ماه مه 1386 در تاریخ 2/3/1387، و پس از گذشت بیش از سه سال از لغو این احکام،  اوایل امسال، دادگاه اجرای احکام شهر سنندج طی ابلاغیه ای به شیث امانی و صدیق کریمی دو عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، به آنان اعلام کرد حکم شش ماه زندان صادره بر علیه آنان لغو نشده است و این دو کارگر می باید روانه زندان شوند. شیث و صدیق از اول سال جاری تلاش کردند زیر بار این ابلاغیه غیر قانونی نروند اما دادگاه اجرای احکام، با اصرار بر اجرای حکم شش ماه زندان این کارگران، نهایتا دستور مصادره حقوق ماهیانه ضامنین این دو کارگر را صادر کرد. با این حال شیث و صدیق به مقاومت و اعتراض خود ادامه دادند تا اینکه در تاریخ  26 دی ماه 1390، هنگامی که شیث امانی قصد ملاقات با دادستانی شهر سنندج در مورد بازداشت غیر قانونی شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا، دو تن از اعضای هیئت مدیره اتحادیه را داشت توسط مامورین بازداشت و بلافاصله به زندان مرکزی سنندج منتقل شد.
شیث امانی هنگام بازداشت مدت 42 روز بود که از بیمارستان بعثت سنندج و از عمل ناموفق سنگین جراحی ستون فقرات مرخص شده بود. شیث علیرغم وضعیت جسمانی بسیار وخیم و با همراهی و کمک اعضای اتحادیه و در دفاع از دو عضو بازداشت شده هیئت مدیره اتحادیه، به دادستانی سنندج مراجعه کرده بود.
عمل جراحی شیث امانی در بخش مغز و اعصاب بیمارستان بعثت شهر سنندج ناموفق بود و حین عمل، مهره چهارم و پنجم ستون فقرات وی شکسته شده است. شیث با وجود گذراندن یک عمل جراحی سنگین و ناموفق در 42 روز پیش و با دو مهره شکسته در ستون فقراتش، در حال حاضر در زندان مرکزی سنندج محبوس می باشد. شیث دارای همسر و یک فرزند خردسال و مادر کهنسالی است که با آنان زندگی میکند. شیث امانی از پزشک جراح بیمارستان بعثت سنندج که حین عمل جراحی مهره چهارم و پنجم ستون فقرات وی را شکسته، به پزشکی قانونی شهر سنندج شکایت کرده است. شیث دارای همسر و یک فرزند خردسال است و مادر کهنسالی دارد که با شیث و خانواده اش زندگی میکند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – هفتم بهمن ماه 1390
نگذاریم بهنام ابراهیم زاده و زندانیان دیگر را با بیماری شکنجه کنند
بهنام ابراهیم زاده عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری و فعال حقوق کودک  حدود دو سال است که در زندان بسر می برد و به دلیل اسیب دیدگی ناشی از شکنجه زمان بازداشت و بازجوئی و همچنین شرایط وحشتناک زندان و عدم امکانات مناسب بهداشتی ، پزشکی و داروئی، اکنون از درد گوش، دندان و سر به شدت رنج می برد. مسؤلین  و پزشک زندان از اعزام وی به بیرون از زندان برای مداوا ممانعت می کنند و عملا از درد و بیماری او به عنوان روشی دیگر برای شکنجه اش استفاده می کنند. این حربه علیه رضا شهابی و دیگر کارگران زندانی بارها به کار گرفته شده است. بهنام مجرم نیست، او مدافع حقوق کودک است. برای ایجاد شرایطی که کودکان بتوانند در آن از شادی و رفاه و آسایش برخودار باشند، تلاش کرده و به عنوان یک فعال کارگری که خواهان زندگی انسانی برای خود و هم سرنوشتانش است مبارزه کرده. او باید فوری آزاد شده و تحت مداوا قرار گیرد.
ما از همه تشکلها، جمعها و سازمانها و احزاب مدافع حقوق کارگر می خواهیم متحدانه به ادامه زندان و شکنجه زندانیان اعتراض کرده و خواهوان آزادی فوری آنها شویم.
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
جمعهایی از فعالین کارگری شهرهای سنندج و کامیاران
7/11/1390
شاهرخ زماني ومحمد جراحي هم چنان در بند قرنطينه زندان تبريز نگهداري مي شوند
برابر اخبار رسيده، شاهرخ زماني ومحمد جراحي در بند قرنطينه بدون لباس گرم و وسائل گرم كننده در شرائط سختي به سر مي برند. همچنان پس از ده روز، زندان بانان از ملاقات خانواده و در يافت لباس گرم براي اين دو زنداني جلوگيري مي كنند . مقامات زندان به اعتراض هاي مكرر اين دو زنداني تاكنون توجه نكرده و بدين وسيله آنان را تحت فشارهاي جسمي ورواني قرار مي دهند. در حالي كه داشتن لباس گرم از حقوق اوليه زنداني است.
کانون مدافعان حقوق کارگر27ژانویه2012
گزارشی از شرکت آروین ارفع پارس در بانه
بنا بر خبر ارسالی به کمیته هماهنگی، کارکنان شرکت آروین ارفع پارس در بانه (یکی از پیمانکاران طرح مسکن مهر) حدود 6 ماه است حقوق و مطالبات خود را دریافت ننموده­اند.
در این شرکت حدود 18 کارگر، یک ناظر و 4 مهندس مشغول به کار می باشند. کارگران شاغل در این  شرکت اهل شهرهای نقده، اشنویه، بانه، مهاباد، سنندج می باشند. بر طبق این خبر تعدادی از کارگران به علت دریافت ننمودن حقوق خود،  کار را رها کرده اند .
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری- 6 بهمن 1390
شرایط کنونی را دریابیم
اخراج کارگران با عنوان " تعدیل نیرو" و تعطیلی هزاران کارخانه کوچک و بزرگ، تجمع صدها بار کارگران مقابل نهادهای حکومتی سرمایه (نهاد ریاست جمهوری، مجلس، وزارت کار و ... ) مسائلی نیستند که از چشمان توده های کارگری پوشیده باشد ؛ اگر حاکمیت مستبد سرمایه اخراج کارگران را تا چند سال پیش کتمان می کرد، امروز مدیران و سازماندهندگان تولید ارزش اضافی و استثمارگران طبقه کارگر آن را تائید می کنند. دامنه اخراج و ناامنی شغلی در یکی دو سال اخیر به کارگران نیروگاهی و صنعت برق نیز کشیده شده؛ به کارگران شرکت قطعات توربین شهریار اعلام کردند، یا یک روز در میان به سرکار بیایند یا اخراج بخشی از کارگران را بپذیرند ، و .... اما کارگران تاکنون هماهنگ و یکصدا هیچکدام از این راه کارهای ضدکارگری را نپذیرفته اند؛ اگر چند سال پیش که کارگران آونگان اراک ( سازنده دکل های  برق ) را اخراج کردند و کارگرانش آواره شدند؛ ما کارگران از مطالبات آنها حمایت می کردیم،
اکنون سرمایه داران در اخراج و بی حقوقی های بیشتر کارگران و تعویق دستمزدها و اعمال زندگی مصیبت بار کنونی به کارگران  آسوده تر نبودند . واقعیت این است سرمایه به چیزی غیر از تولید ارزش اضافی و سود بیشتر از طریق استثمار بیشتر کارگران نمی اندیشد.سیاست واگذاری نیروگاه ها و اموال وزارت نیرو به بخش غیر دولتی سر آغاز هجوم وسیع تر سرمایه به کارگران این بخش است؛  تعطیلی اجباری دفاتر مرکزی شرکت های متعدد شرکت مپنا (بزرگترین شرکت در زمینه نیروگاه ها با حدود 20 هزار کارگر ) در روزهای پنجشنبه  و حاکم شدن نا امنی شغلی بر کارگران این شرکت در پروژه های مختلفش و نیز  شرکت های بزرگ مشاور مانند قدس نیرو و مشانیر ، شرکت هایی که در پرتو بهره کشی از نیروی کار کارگران سرمایه های عظیمی انباشت کرده اند ، تصویر بیکارسازی های وسیع تری را ارائه می دهد.
اما هجوم سرمایه فقط  به کارگران نیروگاهی بسنده نکرده است. در روزهای اخیر، این هجوم به کارگران شرکت تولید دارو و کارگران خودرو سازی بیشتر شده ؛ هفته گذشته مدیریت کارخانه تولید دارو به کارگران اعلام کرده یک روز در میان به سرکار بیایند ؛ نسخه ای که پیشتر سرمایه داران برای کارگران شرکت قطعات توربین شهریار پیچیده بودند. این سیاست ضد کارگری  به نظر می رسد سیاست کلی نظام سرمایه در برابر کارگران باشد، آنها با تبلیغ نبود سرمایه و مواد و قطعات اولیه بخشی از کارگران را اخراج می کنند و یا به مرخصی می فرستند. این گستره ناامنی شغلی و اخراج ها به شرکت های خودرو سازی های سایپا و ایرانخودرو و شرکت های قطعه ساز خودرو هم رسیده و بگومگوی بالا بردن قیمت ها به علت بالا رفتن قیمت ارز به گوش می رسد. جو روانی آزاردهنده ای حاکم شده و خانواده های کارگری و مزدبگیر را درگیر کرده است. همه نگران آن هستند که بیشتر از این چه بر سرشان می آید ؛ اکثریت قریب به اتفاق زیر خط فقر دستمزد می گیرند ، و بخش دیگری که به اجبار با دستمزدهای زیر حداقل دستمزد تعیین شده دولتی ها هم کار می کنند و با مرگ تدریجی به کار بردگی محض روی آورده اند. گرانی و تورم روزافزون و اخیرا" بازی و نوسان  ارز های خارجی هم قوز بالا قوز شده و بهانه ای برای گران تر کردن همه اجناس مورد نیاز زندگی روزمره . زندگی مشقت بار ناله و فغان کارگران را در آورده است ؛  اما از فریاد کارگری در راستای هم بستگی کارگری و مبارزه سازمان یافته علیه سرمایه خبر در خور این استبداد سرمایه به گوش نمی رسد. حاکمیت استبداد سرمایه با حمله به تجمع های اعتراضی و حاکم کردن جو وحشت ، شرایط را برای ادامه حرکتش فراهم کرده است. با این وجود، برای مقابله با سرمایه راهی جز گره زدن حلقه های جنبش کارگری برای اعتراض به شکل یک جنبش سراسری نمانده است ؛ این حرکت طبقه کارگر می تواند زمینه ساز ایجاد جنبش شورایی ضد سرمایه داری باشد. واقعیت آن است شرایط کنونی زندگی را برای طبقه کارگر تحمل ناپذیر کرده است؛ از آزادی های فردی اجتماعی ، بیان و اجتماع و تشکل خبری نیست ؛  تورم و گرانی هر روز کمرشکن تر می شود؛ بیکاری و ناامنی شغلی زندگی را تلخ تر کرده ؛ با این اوصاف ، جنبش سراسری کارگری غایب است و آنچه دیده می شود ، حرکت تدافعی ضعیفی است که به شکل تجمع های اعتراضی و یا اعتصاب های جسته و گریخته اینجا و آنجا خودنمایی می کند. این  در حالی است که شرایط نابسامان، کل طبقه  کارگر را تحت تاثیر قرار داده ؛ به فکر کسی خطور نمی کرد که ناامنی شغلی به سراغ کارگران نیروگاهی بیاید ، اما آمد. این سیل بلاخیز سرمایه به کارگران ذوب آهنی و فولاد و نفت هم می رسد، به قولی آسیاب به نوبت. اگر سرمایه حمله سراسری خود را برای تعدیل و اخراج سازی های وسیع تر آغاز نکرده، از آن جهت است که از عواقب احتمالی آن وحشت دارد. نظری به اخراج کارگران در سال های گذشته بیاندازیم ، چند صد کارخانه و کارگاه به مرور تعطیل و  کارگرانشان را اخراج کردند و سرمایه هاشان را به بخش های سوداورتر و حتا کشورهای دیگر انتقال دادند ؛ سرنوشت کارگران کارخانه های تولید کفش ملی ، وین و بلا ، و نساجی های مازندران و کاشان وکردستان تنها نمونه هایی هستند.
 اگر ما کارگران اعم از نیروگاهی ، خودروسازی و دیگر کارگران مزدبگیر (یدی و یا فکری ) به مقابله برنخیزیم و برای خواست و مطالباتمان چاره اندیشی نکنیم؛ اگر از کارگران در معرض اخراج حمایت نکنیم و به شکل سازمان یافته و متشکل برنخیزیم؛  سرمایه داری ایران با همه امکاناتش ممکن است بحران کنونی را پشت سر بگذارد؛ با دادن مبالغ ناچیز یارانه های نقدی که در مقابل تورم روزافزون قدرت خریدی ندارد و با ایجاد توهم عدالت خاک به چشم طبقه کارگر بپاشد.
 همه اذعان دارند که کل سرمایه جهانی دچار بحران شده است. سرمایه داران آن زمان که از مکیدن شیره جان کارگران سودهای سرشار به جیب می زدند و کوه های انباشته سرمایه را رفیع تر می کردند، کارگران را شریک نمی کردند؛  اما هر زمان که دچار بحران می شوند، در اولین گام به اخراج کارگران می پردازند. در برخی کشورها جنبش ضدسرمایه داری نوپا با تمام ضعف هایش به میدان مبارزه عملی گام نهاده است؛  جنبش کارگری ایران نیز حلقه ای از جنبش کارگری جهان است؛ اگر نتواند وظیفه تاریخی خود را در مقابل سرمایه انجام دهد و درقامت یک طبقه قدرتمند و متشکل ظاهر نشود؛ در بهترین حالت فقط نظاره گر دست به دست شدن حاکمیت سرمایه از یک گروه به گروه دیگر خواهد بود.از تاریخ نیز درس بیاموزیم.
وبلاگ کارگران نیروگاه های ایران -جمعه 7بهمن1390
مرگ دلخراش سه کارگر نقاش ساختمانی در محل کار در مهاباد
بر اساس خبر ارسالی به کمیته هماهنگی، سه کارگر نقاش ساختمان به نام های «خسرو جان»، «لقمان مسعودی» و«سوران کوماسی» روز یکشنبه 2/11/1390 پس از اتمام کار خود، شب را در محل کار می­مانند و متأسفانه به دلیل گازگرفتگی هر سه نفر جان خود را از دست می دهند. یکی از این کارگران (خسرو جان) متاهل بوده و دارای یک دختر سه ساله است.
کمیته ی هماهنگی ضمن ابراز تسلیت به خانواده ی این کارگران، نبود شرایط ایمنی و استاندارد در محیط های کار را عامل این گونه حوادث برای کارگران می داند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری6بهمن ماه1390
یک خبرکوتاه:
به گزارش7بهمن ماه ایسنا ، هفته آینده موضوع تفحص از حادثه منجر به فوت و جرح عده‌اي از كارگران در كارخانه ايران خودرو درمجلس بهارستان مورد بررسي قرار مي‌گيرد.
هفتم بهمن ماه 1390

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر