بهرام رحمانی
اول نوامبر سال 2005 میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل متحد با انتشار قطعنامه ای، روز 27 ژانویه هر سال را به عنوان روز یادبود هولوکاست، نام گذاری کرده است. آن طور که در این قطعنامه آمده هدف آن تشویق برنامه های آموزشی تاریخ هولوکاست با هدف جلوگیری از بروز دوباره آن است. در تاریخ 27 ژانویه سال 1945، بزرگ ترین اردوگاه مرگ آلمان نازی در شهر آوشویتس لهستان، توسط نیروهای شوروی آزاد شد. در جریان جنگ جهانی دوم، حدود 6 میلیون یهودی، توسط حکومت آلمان نازی به قتل رسیدند. نام این جنایت بزرگ هولوکاست است. در طول این جنگ، سرمایه داری آلمان تحت رهبری هیتلر و حزب ناسیونال فاشیست او، 6 میلیون یهودی و 5 میلیون تن از کمونیست ها و فعالین جنبش کارگری، کولی ها، هم جنس گراها، معلولین و دیگر مردمان آلمان و هم چنین کشورهای تحت اشغال آلمان را در کوره های آدم سوزی سوزاند.
این فاجعه عطیم انسانی و وقایع مربوط به هولوکاست، نه تنها امر مردم آلمان، بلکه امر مردمان مختلف جهان در سطح بین المللی نیز هست.
وقتی که نازی ها از طریق انتخابات سال 1933 در آلمان به قدرت رسیدند، نفرت آنان از یهودیان پیشاپیش معلوم بود. زیرا آن ها مرتب یهودی ها را مورد آزار و اذیت قرار می دادند و مراکز کسب و کار و مغازه های آن ها را نیز ویران می کردند. بر اساس آمارهای رسمی در آن زمان، آلمان قریب به یک میلیون یهودی داشت که کم تر از یک درصد جمعیت آلمان را تشکیل می داد. موج مهاجرت یهودیان از آلمان شروع شد. نازی ها، کار خود را با سرکوب آزادی خواهان، برابری طلبان و کمونیست ها آغاز کردند. از این رو، بسیاری از افراد موج اول که به سرعت از آلمان خارج می شدند، یهودیانی بودند که گرایشات سیاسی و اجتماعی چپ و کمونیست داشتند. پس از این، نازی ها مخفیانه شروع به کشتن انسان های معلول و به لحاظ ذهنی «عقب افتاده» کردند. زیرا این ها را به «نژاد برتر؟» لطمه می زدند. هم چنین هم جنس گرایان را نیز کشتار کردند.
تعرض به یهودی ها به خیابان ها کشیده شد. هدف آفریدن فضای رعب و وحشت و ترور و فراری دادن یهودی ها از آلمان بود. در سال 1936، قوانین نورنبرگ وضع شد که یهودیان از حقوق شهروندی و مدنی شان محروم و ازدواج میان یهودیان و غیریهودیان غیرقانونی اعلام شد.
وحشی گری نازیست ها در سال 1938، یعنی در شب کریستال ناخت (شب شیشه های شکسته)، به اوج خود رسید. نازی ها، به طور سازمان دهی شده در دسته جات مختلف به محلات و خانه ها و مغازه های یهودیان حمله می کردند. بعد از کریستال ناخت و اشغال اطریش توسط آلمان که در همان سال رخ داد، موج دوم مهاجرت یهودیان از آلمان شروع شد.
جنگ هیتلر، به سرعت بخشی هایی از اروپا مرکزی و شرقی را به کام جنگ و کشتار و خشونت خود کشید. در سال 1938،به ویژه با حضور روسای جمهور شوروی و آمریکا، کنفرانسی از 32 کشور در فرانسه تشکیل شد که به کنفرانس «اویان» معروف است. این کنفرانس قرار بود در مورد پناهندگان یهودی تصمیم گیری کند. در این کنفرانس، آمریکا و بریتانیا، از کشورهای دیگر خواستند که یهودیان را بپذیرند. اما بسیاری از دولت ها، به عنوان نومنه فرانسه این مساله را نپذیرفتند و یا مانند دولت آمریکا، بعدا زیر تعهدات خود زدند.
در سال 1941 آلمان رسما مهاجرت یهودیان را ممنوع کرد. در این تاریخ، بیش از 80 درصد یهودیان آلمان را ترک کرده بودند. اما عمده تمرکز یهودیان در لهستان بود که با تجاوز آلمان به لهستان به اسارت نیروهای آلمانی در آمدندد. با پیشروی ارتش آلمان نازی در اروپای شرقی و ورودش به سرزمین های اتحاد جماهیر شوروی، میلیون ها یهودی در مناطق بلاروس و اوکرائین و کشورهای اروپای شرقی، توسط آلمانی قتل عام شدند.
در سال 1942 آلمانی ها، کنفرانسی در در نقطه ای به نام وانسی در حومه برلین، تشکیل دادند و «راه حل نهایی» را تصویب کردند. «راه حل نهایی» این بود که همه یهودیان را به اردوگاه هایی در شرق بفرستند. هم چنین قرار بر این شد که آن هایی را که قدرت و توانایی جسمی کافی برای کار ندارند به قتل برسانند و بقیه را زیر فشار کار و گرسنگی بکشند. هم چنین هر کس که به این طریق نمرد، به قتل برسانند.
سرانجام «شورای جهانی یهود» که در ژنو مستقر بود، تلگرامی به وزارت خارجه آمریکا فرستاد و آن را از موضوع با خبر کرد. اما دولت آمریکا، به این گزارش اهمیتی نداد. حتا واتیکان نیز حاضر نشد اطلاعیه ای علیه کشتار یهودیان صادر کند.
در اردوگاه اسرای ورشو، یک سازمان رزمنده یهود که تحت رهبری گرایشات چپ تشکیل شده بود و دیگر نیروهای مقاومت آزادی خواه و ضدجنگ و خشونت، توانستند افرادی را از درون فاضلاب ها به آن سوی دیوارهای اردوگاه بفرستند تا قطارهای حامل هزاران تن از خانواده های یهودیان را دنبال کرده و مقصد نامعلوم قطارها را روشن کنند. آن ها با تلاش های سخت و زیاد، مقصد نامعلوم را کشف کردند که همان «آشویتس» بود. جایی که بر اساس آمارهای رسمی، بیش از یک میلیون یهودی، 75 هزار لهستانی غیریهودی، 18 هزار رومان (کولی ها) و 15 هزار زندانی جنگی شوروی، از طریق گازهای سمی به قتل رسیدند و اجسادشان را نیز در کوره ها سوزاندند.
در اکتبر 1944، زندانیان آشویتس دست به شورش زدند. صدها تن از زندانیان با چوب و سنگ و تبر به طرف نگهبانان حمله کردند. با استفاده از مواد منفجره ای که قاچاقی فراهم کرده بودند یک مخزن گاز را منفجر کردند و یک کوره آدم سوزی را آتش زدند.
اما اردوگاه آشویتس، بدون هیچ گونه دخالت بیرونی تا 27 ژانویه 1945 به کار ادامه داد تا این که ارتش اتحاد جماهیر شوروی، به دروازه های آن رسید. آن ها، تنها 7000 یهودی را زنده یافتند که دیگر قدرت راه رفتن نداشتند. نازی های هنگام فرار به طرف غرب، 58 هزار تن دیگر را با خود برده بودند تا آخرین لحظات حکومت شان یهودی کشی کنند.
اما پس از پایان جنگ، تعداد کمی از رهبران نازی به محاکمه کشیده شدند. علت عمده اش این بود که برخی از دولت های وقت، به ویژه آمریکا، نه تنها مخالف دستگیری و محاکمه آنان بودند، بلکه بسیاری از رهبران نازی را به عنوان متحدین خود، علیه رقبایشان به ویژه شوروی، استخدام کردند.
دولت های متفقین، سه میلیون آلمانی را به عنوان کسانی که در دوره جنگ مرتکب جنایت شده بودند شناسائی کرده بودند. در حالی که یک میلیون نفر محاکمه شدند و از میان آن ها، 11 تن به مرگ محکوم شدند. چند تن دیگر حبس های کوتاه مدت گرفتند. اکثرشان به پرداخت جریمه محکوم شدند و یا از رسیدن به مقامات دولتی منع شدند. در سال 1951، تقریبا همه شان عفو شدند.
فرمانده ارتش آلمان در آشویتس، به دار آویخته شد. اما از 10 هزار کارد زبده «اس. اس.» که مسئول اجرای کشتار آشویتس بودند، تنها 750 محکوم به تنبیه های جزئی شدند.
در حالی که هر ساله به مناسب روز یادبود هولوکاست، مراسم های مختلفی در بسیاری از کشورهای جهان در محکومیت این جنایات هولناک نازی ها برگزار می شود، اما در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، هولوکاست انکار می شود.
محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری حکومت اسلامی ایران، نوشته بود: «گفتگو از جنایات هیتلری و ادعای هولوکاست، توطئه متفقین برای ضعیف نگاه داشتن آلمان بوده و اصولا هیچ فرزندی نباید جنایات پدر خود را بپذیرد و مسئولیت آن را به عهده بگیرد.»
در حقیقت حکومت اسلامی ایران، با انکار هولوکاست می کوشد از یک سو باندهای نژادپرست و گروه های مذهبی تروریستی اسلامی را به سوی خود بکشاند؛ از حمایت نئونازی ها در راه رسیدن به اهداف خویش برخوردار گردد و از سوی دیگر، به نسل کشی های خود به شیوه هیتلری سرپوش بگذارد. راه انداختن جنگ و کشتار، اعدام های اوایل انقلاب و دهه شصت، به ویژه قتل عام چندین هزار زندانی سیاسی در فاصله بهار و تابستان 1367، تجاوز به دختران «باکره» قبل از اعدام، سرکوب سیستماتیک زنان، فرستادن کودکان به جبهه های جنگ و حتا استفاده از آن ها برای پاک کردن میدان های مین به جای مین روب ها، ترور فعالین سیاسی و نویسندگان در داخل و خارج کشور، حمله به کتاب فروشی و به آتش کشیدن آن ها، اعمال روش های وحشیانه و قرون وسطایی شکنجه، قصاص، اعدام، سنگسار و...، تنها گوشه هایی از جنایات حکومت اسلامی علیه بشریت است. از این رو، طبیعی ست که سران این حکومت، هولوکاست این جنایت هولناک تاریخی را نفی کنند. هم چنین بی جهت نیست که سال گذشته، تارنمای خبری تابناک، نوشته بود: «در نمایشگاه بین المللی کتاب در تهران، هر کتابی (به زبان خارجی) که مطالب آن تاییدکننده وقوع هولوکاست بود تحریم گردید و اجازه نمایش به آن داده نشد.»
در واقع حکومت اسلامی ایران، در تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم خود، در یهودی ستیزی از شیوه های آلمان نازی تقلید می کند و در فیلم های تبلیغاتی و برنامه های تلویزیونی یهودیان را افراد «شروری» معرفی کرده و زیر عنوان «صهیونیست» آنان را مورد حمله قرار می دهد.
حکومت اسلامی، در برپایی واحدهای سرکوبگری خود نیز، از گردان های اس اس و اس آ در آلمان نازی تقلید کرده و در موارد متعددی به کتاب سوزاندن دست زده است. حتا در سال های اخیر، وزارت ارشاد اسلامی، به یک سایت طرفدار هیتلر، مجوز فعالیت رسمی و علنی داده بود.
در واقع گرایشات فاشیستی، راسیستی، نژادپرستی، مذهبی و غیره گرایشات عقب مانده و ارتجاعی سیستم سرمایه داری جهانی هستند که هر موقع سرمایه و دولت های سرمایه داری به آن ها نیاز دارند وارد صحنه سیاسی و اجتماعی و حاکمیت می کنند تا هم گرایشات چپ و به خصوص جنبش کارگری کمونیستی را سرکوب کنند و هم روابط موجود نابرابر و بی رحمانه کار و سرمایه را در جهت منافع حاکمیت شان حفظ کنند.
مجموعه آشويتس در لهستان، ميان شهرهای كاتوويتس و كراكائو واقع شده است. اين مجموعه از نظر وسعت مكانی، بزرگ ترين مجموعه از اردوگاه های رايش آلمان بود كه ميان سال های 1940 تا 1945 قربانگاه نزديك بيش از يك ميليون نفر شد. اين مجموعه شامل سه اردوگاه بزرگ و حدود 40 اردوگاه كوچك جانبی بود. دستور ساخت اين مجموعه را هاينريش هيملر، فرمانده كل اس اس در ماه مارس 1940 صادر كرد. در 27 ژانويه 1945 اردوگاه آشويتس به دست نيروهای ارتش شوروی افتاد. صدها اسير باقی مانده آزاد شدند، اما بسياری از آن ها به دليل بيماری، سوء تغذيه و ضعف جسمانی چند روز پس از آزادی جان باختند. نيروهای ارتش شوروی، پس از آزادسازی آشويتس و زندانيانش بسياری از اسناد، از جمله 46 جلد كتابچه فهرست قربانيان را به شوروی انتقال دادند. اين كتابچه ها در سال 1992، به موزه دولتی آشويتس تحويل داده شدند. امروز در كنار يادبودهایی كه در محوطه آشويتس به طور پراكنده ديده می شود، دولت لهستان يك موزه دولتی و مكانی برای يادبود و گرامی داشت قربانيان برپا كرده است.
هر چند که در ميان اين قربانيان هولوكاست، يهوديان جايگاه ويژه ای دارند؛ اما اين ويژگی، تنها به خاطر تعداد بی شمار قربانیان يهودی نيست، بلكه به خاطر ايدئولوژی تبه کارانه و جنون آمیزی است كه در «دوران مدرن» توانست اين فاجعه بی سابقه را هدايت و عملی كند.
در سالگرد آزادسازی اردوگاه آشويتس، ضمن گرامی داشت ياد قربانيان آلمان هیتلری و همه جان باختگان راه آزادی در سراسر جهان، باید با بازماندگان هولوكاست و ديگر قربانيان حكومت نازی نیز هم دردی و همبستگی کرد. باید يادبود آشويتس را هم چنان پابرجا نگاه داشت تا نسل های آينده نیز به چگونگی سازمان دهی و اجرای این جنايات تاريخی آگاهی داشته باشند. زیرا بدترين دشمن آزادی و برابری و عدالت اجتماعی، بی تفاوتی افراد جامعه نسبت به اتفاقات تاریخی و مسایل سياسی، اجتماعی و فرهنگی است.
جمعه هفتم بهمن 1390 - بیست و هفتم ژانویه 2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر