- کارگران اخراجی قرار گاه سازندگی خاتم دست به تجمع زدند
- تجمع اعتراضآميز کارگران كارخانه پارسیلون خرم آباد
- سه کارگردر آتش سوزی کارخانه مبل زنده زنده سوختند
- جان باختن 2کارگردرجاده تبریز-تهران
- تعطیلی 2کارخانه درشمال
* تعطیلی کارخانه ساریت از اول دی ماه
- نه بن و عیدی میگیرم، نه فیش حقوقی دارم و نه میدانم سنوات چیست؟
- آینده سیاه نانآوران پشت چراغ قرمز!
- اعتصاب در فرودگاه فرانکفورت یک روز دیگر تمدید شد
- اشغال دفتر مدیر کارخانه آرسلور میتال
کارگران اخراجی قرار گاه سازندگی خاتم دست به تجمع زدند
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، امروز اول اسفند ماه از ساعت 9 تا 11 صبح، حدود هفتاد نفر از کارگران اخراجی قرار گاه سازندگی خاتم در مقابل درب این قرارگاه دست به تجمع زدند و خواهان دریافت مطالبات خود شدند. بدنبال این تجمع چند نفر از مسئولین قرارگاه به میان کارگران آمدند و با تهدید آنان مبنی بر اینکه اینکار شما اغتشاش است تلاش کردند کارگران را متفرق کنند اما کارگران با ادامه تجمع خواهان پرداخت مطالبات خود شدند. در ادامه این کشمکش به کارگران اعلام شد شما قانونا به جایی نمیتوانید شکایت کنید بروید و 15 روز دیگر بیائید ما تا آنموقع پیگیری میکنیم و در قبال دریافت رضایت نامه از شما، اگر توانستیم نصف مطالبات تان را پرداخت خواهیم کرد.
350 کارگر قرار گاه سازندگی خاتم از 10 مهر ماه سال جاری در حالی از کار خود اخراج شدند که عیدی و پاداش سال 89 و 90 بعلاوه حق سنوات و نزدیک به دو ماه حقوق خود را دریافت نکرده بودند. این کارگران به دلیل پرداخت نشدن حق بیمه آنها توسط کارفرما از دریافت بیمه بیکاری نیز محروم شده اند و شکایت آنها به اداره کار شهر ری نیز نتیجه ای نداده است. مسئوین اداره کار شهر ری به کارگران شاکی اعلام کرده اند ما نمیتوانیم به این شکایت رسیدگی کنیم.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – اول اسفند ماه 1390
تجمع اعتراضآميز کارگران كارخانه پارسیلون خرم آباد
بیش از 12 ماه است که کارگران تولید نخ پارسیلون حقوق دریافت نکردهاند
به گزارش مورخ اول اسفندماه ایلنا،بیش از 150 کارگر كارخانه پارسیلون خرم آباد، بزرگترین تولید کننده نخ آسیا در اعتراض به دریافت مطالبات قانونی شان امروز صبح در مقابل درب ورودي کارخانه تجمع کردند.
این کارخانه دارای 250 کارگر رسمی و 260 کارگر قرار دادی است.
سه کارگردر آتش سوزی کارخانه مبل زنده زنده سوختند
به گزارش اول اسفندماه115 پایگاه اطلاع رسانی مرکز اورژانس تهران،صبح امروز دوشنبه 1/12/90 درکارخانه ای واقع در اتوبان آزادگان قبل از جاده ساوه – علی آباد آتش سوزی رخ دادودر این حادثه متاسفانه 3 نفر از کارگران این کارخانه به علت محبوس شدگی در آتش سوزی قادر به فرار از مهلکه نشدند و جان باختند .
یک نفر هم با تلاش تکنسینهای اورژانس 115 - همکاران آتش نشانی و شاهدان حادثه از آتش بیرون کشیده شد که دچار 50 درصد سوختگی گردیده بود که تکنسینهای مرکز اورژانس تهران با انجام اقدامات اولیه درمانی پزشکی و مراقبتهای ویژه ( به علت سوختگی راه هوایی و تنفسی )، مصدوم را به بیمارستان شهدای یافت آباد منتقل نموده اند.
جان باختن 2کارگردرجاده تبریز-تهران
رئیس مرکزنظارت و کنترل پلیس راهوردررابطه با مهمترین تصادفات ۲۴ ساعت گذشته در گفتوگو با ايلنا بتاریخ اول اسفندماه گفت:« روز گذشته در کیلومتر ۲۵ در داخل تونل محور تبریز - تهران یک دستگاه کامیون کمپرسی، یک دستگاه اتوبوس مسافربری و یک دستگاه خودرو موسو به هم برخورد کردند که در نتيجه آن ۳ مسافر اتوبوس و۲ کارگر کمپرسی نیزکه مشغول نمکپاشی محور بودند، کشته شدند.»
تعطیلی 2کارخانه درشمال
تعطیلی کارخانه ساریت از اول دی ماه
سید علیاکبر مهدیپور امروزاول اسفندماه در گفتوگو با خبرنگار فارس در نکا اظهار داشت: شرکت ساریت نکا از جمله شرکتهایی بوده که آزبست از مواد اولیه تولیدات آن بوده و بر اساس مصوبه دولت در ممنوعیت استفاده و بهکارگیری از آزبست، این کارخانه بر اساس تصمیمهای دولتی تعطیل شد.
وی تصریح کرد: این کارخانه در شهریور ماه سال جاری به مدت یک ماه تعطیل موقت و سپس به مدت کوتاهی به طور متفرقه آزبست تهیه و کارگران به مدت دو ماه مشغول کار شدند و چون به دلیل ممنوعیت واردات، نتوانستند آزبست وارد کنند دوباره بعد از این دو ماه تولید، از اول دی ماه تاکنون این کارخانه تعطیل است.
مهدیپور بیان کرد: بر اساس برنامهریزی، مقرر شد اصلاحاتی در خط تولید ایجاد کنند و بعد از تغییر ساختار قبلی با هماهنگی، مشغول کار شوند که مجوزی از صنایع مبنی بر تغییر ساختار بخشی از کارخانه گرفته شده و اکنون نیز در حال تغییر ساختار قبلی است.
رئیس اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی نکا با بیان اینکه کارگران این کارخانه اخراج نشدند بلکه از بیمه بیکاری استفاده میکنند، خاطرنشان کرد: این دوره، زمان وقفه اصلاح ساختار است و بر اساس تصمیم دولت و قانون، کارگران میتوانند از بیمه بیکاری استفاده کنند و بعد از انجام اصلاحات در کارخانه، دوباره در کارخانه بهکارگیری شوند.
مهدیپور مدت زمان تغییر اصلاح ساختار این کارخانه را یک سال عنوان کرد و یادآور شد: در کمتر از یک سال آینده، با آغاز خط تولید، کارگران بهکارگیری میشوند.
وی ادامه داد: این کارخانه در مجموع دارای 80 کارگر بوده که در حال حاضر با توجه به تعطیلی کارخانه نیز 30 نفر از کارگران و پرسنل فعالیت اداری و کاری در تغییر ساختار دارند.
مهدیپور گفت: بعد از تغییر ساختار این کارخانه، به جای استفاده از آزبست در تولیدات ساریت، از نانو آزبست در تولید استفاده میشود.
تعطیلی کشت و صنعت شمال
به گزارش مورخ اول اسفندماه فارس، شرکت کشت و صنعت شمال تولیدکننده روغن مایع خوراکی از بزرگترین تولیدکنندگان شمال کشور در چند ماه گذشته به دنبال بروز مشکلاتی از جمله ناتوانی از تامین السی برای خرید مواد اولیه تعطیل شد.
محمدحسن ستونه امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در شهرستان میاندرود با اشاره به پرداخت حدود 300 میلیون تومان به صورت ماهانه به کارگران شرکت کشت و صنعت شمال از طرف سازمان تامین اجتماعی و در قالب بیمه بیکاری، ابراز امیدواری کرد این شرکت هرچه سریعتر بتواند به تولید و اشتغالزایی بازگردد.
ستونه در مورد حداکثر زمان پرداخت بیمه بیکاری به این کارگران تصریح کرد: دقیقا مشخص نیست اما این پرداخت در مرحله نخست برای حدود چهار ماه انجام میپذیرد.
نه بن و عیدی میگیرم، نه فیش حقوقی دارم و نه میدانم سنوات چیست؟
حربه آنها همین است تا حرف بزنیم یا تهدید به اخراج می شویم یا کم کردن حقوق
فیش حقوقی که نمی دهند از سنوات و عیدی و بیمه این چیزها هم بی خبریم.من که عیدی نگرفتم یعنی هیچ سالی نمی گیرم فقط 300 تومان حقوق ماه به ماه می گذارند کف دستمان و می گویند خوش آمدید. از مرخصی هم خبری نیست، نه این که نتوانیم برویم ولی اگر هم برویم از همین حقوق اندکمان هم کم می کنند. خودتان که می بینید مخارج بالاست.تصور کنید با ماهی 300 هزار تومان چگونه می شود زندگی کرد؟
اینها را یک کارگر شرکت خدماتی می گوید. وقتی دیدمش داشت گل و لای وسط بلوار را زیر و رو می کرد. می گفت کارگر فضای سبز شهرداری است. از ضرب الاجل دولت در خصوص بستن قرارداد با نیروهای خدماتی بی خبر بود و وقتی به اطلاع اش رساندم خندید و گفت : گول این حرفها را نخورید . اینها تا اطرافیان خودشان را قراردادی نکنند برای ما کاری نمی کنند.ما که کس و کارشان نیستیم.دولت دستور می دهد اما معلوم نیست نفع این دستورها شامل حال چه کسانی می شود؟!
می گوید: عید برای شماها عید است برای من که کارگرم و باید با همین چندرغازحقوق و بدون عیدی و مرخصی جلوی خانواده سر افکنده شوم کدام عید؟! کدام سال نو؟!
*یکی دیگر از همین نیروهای خدماتی شهرداری می گوید: سه سال است نیروی شرکتی هستم نه عیدی گرفتم،نه بن گرفتم،نه میدانم سنوات یعنی چه؟ تعطیلات نوروز کار کردم ، تاسوعا و عاشورا و اربعین کار کردم، حتی 22 بهمن هم سر کار بودم.استراحت و مرخصی بخواهم تهدید می کنند که از حقوقت کم می کنیم!حربه آنها همین است تا حرف بزنیم یا تهدید به اخراج می شویم یا کم کردن حقوق.
*آن یکی بیلش را حائل می کند میان من و همکارش و می گوید: برو خواهر مثل شماها خیلی آمدند و با ما حرف زدند و قول دادند وضعمان بهتر بشود اما همیشه کارفرما و پیمانکار هوای هم را دارند. صدای ما به جایی نمی رسد. دست ما کارگرها از پشت بسته است!
دلم می خواهد به او بگویم نیازی به حائل کردن بیلت نبود . اینها را که می گویید می دانستم آمده ام همین ها را سند کنم برای کسانی که می گویند مستند حرف بزن. اما فقط دو قدم عقب تر می روم...
دنبال رفتگر نارنجی پوش می دوم. وقتی با سبز پوشان حرف میزدم حواسم بود که جارو کشان از ما دور می شود. خیابان آنقدر شلوغ است که صدای گامهای مرا نمی شنود. میزنم روی شانه اش و خدا قوت می گویم.اول تردید دارد حرف بزند اما بعد که سر ِ درد دلش باز می شود بیشتر از همه از نگرفتن حق عائله مندی گله مند است می گوید 400 تومان حقوق می گیرم و سه تا اولاد دارم اما دنبال حق عائله مندی ام که رفتم گفتند با کارفرما 60 درصد قرار داد بسته ایم .بیشتر نمی گیریم که بیشتر پول بدهیم. چیزی نگفتم ... مجبورم راضی باشم...پی گیر شوم درد سر می شود و خانواده ام از نان خوردن می افتند...
از دو سه نفر دیگر از همین خدماتی ها که مقدار حقوقشان را سوال می کنم از 260 تا 320 تومان آمار می دهند و این در حالی است که داود جوانی دبیرکل کانون کارفرمایان خدماتی کشور همین چند روز پیش به خبر نگار ما گفته بود هر کارگر حدود 800 هزار تومان حقوق دریافت می کند که از این مقدار 335 تومان حقوق پایه است.اما کارگرانی که ما با آنها مصاحبه کردیم دریافتی شان زیر حقوق پایه بود.
کاش داود جوانی هنگام مصاحبه حضور داشت تا آنقدر محکم نمی گفت اجحاف 50 درصدی شرکتها در حقوق کارگران_ از قول فروزنده_ محال مطلق است!...تا آنقدر محکم نمی گفت خانم مستند حرف بزن! ما اینجا برایش استناد آورده ایم تا بداند به عمل کار برآید به سخنرانی نیست.اگر می خواهد کاری بکند اینها سند هستند...یا علی!
جناب وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی! ما به عنوان رسانه می نویسیم و می گذریم، اما امیدواریم شما بخوانید. مشت نشانه خروار است.اینها که سراغشان رفتیم فراموش شده های جزیره ای متروک نیستند که از نگاه مسوولان دور مانده باشند. حتی لازم نیست دنبالشان بگردید .کافی است یکی از همین روزهای خوب اسفندی ، قبل از رسیدن به وزارتخانه اتومبیلتان را کنار بزنید و بروید سراغ یکی از همین جارو به دستها، سراغ همینهایی که دارند وسط بلوار برای زیبایی شهر و رسیدن بهار، بخاطر چشم نوازی من و شما گل می کارند ، سراغ همینا که نخاله های کنار خیابان را جمع می کنند و از آنها بپرسید زندگی را چگونه می گذرانند؟
مشاور و مدیرکل روابط عمومی معاونت توسعه مدیریت و سرمایه نیروی انسانی رییس جمهور! شما که به خبر نگار قدس آنلاین گفتید هدف دولت حمایت از قشر آسیب پذیر است، اگر اخبار رسانه ها را دنبال کرده باشید، سهراب نوروزی، عضو هیئت مدیره کانون کافرمایان خدماتی کشور در نشستی یادآور شده بود که در حال حاضر بیشترین شرکت های خدماتی فاقد مجوز در شهرداری ها فعالیت دارند که از کنترل کانون خارج هستند شرکتهایی که به ثبت نرسیده اند و برنده مناقصه اعلام می شوند!!! وقتی اوضاع اینقدر نابسامان است چگونه امکان حمایت از قشر آسیب پذیر وجود دارد؟
منبع:قدس آنلاین-اول اسفند ماه 1390
آینده سیاه نانآوران پشت چراغ قرمز!
کودکان کار در آینده عقدهها و حقارتها، نیازها و تمایلات سرکوبشده خود را در خیابان خالی خواهند کنند! قتلها، سرقتها، تجاوزها و بیماریهای جنسی معلول و زاییده رهاسازی کودکانی است که مستعد ارتکاب خیلی از جنایتها هستند.
به گزارش اول اسفندماه سلامت نیوز،اینجا و آنجا میتوان آنها را دید. آنها در شکلها و زبانهای مختلف با تو صحبت میکنند. گدا نیستند، اما اصرار عجیبی در فروش اجناسشان دارمند، همه چیز میفروشند.
از آدامس و گل رز گرفته تا انواع سیدیهای غیرمجاز! خلاصه فروشندگان سیاری هستند که در انباری به وسعت جیبشان خیلی از چیزها پیدا میشود! فروشندگانی مهربان، صمیمی، باانصاف و البته کم سن و سال! جغرافیای محل کارشان از میدان راهآهن است تا میدان تجریش.
از میدان شوش تا میدان توپخانه و خلاصه در همه جای تهران میشود آنها را دید! گروههای تخصصی نیز در بسیاری از این کودکان کار خیابانی دیده میشود. بسیاری از آنها نوازندگان و خوانندگان ماهری هستند که در بین ایستگاههای اتوبوس و عمدتا بین میدان راهآهن تا میدان ولیعصر برای دقایقی هرچند کوتاه مینوازند و میخوانند و مسافران خسته و عصبی نیز دوست دارند که آنها تا آخر مسیر در اتوبوس بمانند!
در مسیر چهارراه جمهوری تا چهارراه ولیعصر، دو کودک۱۰و۱۲ساله وارد اتوبوس میشوند. یکی مینوازد و دیگری با صدای حزنآلود و گرفتهای میخواند: یا مولا دلوم تنگ اومده، شیشه دلومای خدا زیر سنگ اومده و...
چند دقیقهای میخوانند. از ته اتوبوس یک خانم صدایشان میکند. یکی از آنها به طرف صدا میرود و یک پانصد تومانی کاسب میشود. این حرکت دیگر در اتوبوس تکرار نشد! پسر بزرگتر کنار من نشسته بود.
از او میپرسم: چقدر کم کاسب شدید؟ با خنده تلخی میگوید: آره، اما تمام خطها که این جور نیست! میپرسم: در روز چقدر کار میکنید؟ جواب میدهد: فرق میکند، از ۴ تا ۸ هزار تومان! خوب این پولها را چکار میکنید؟ میگوید: خانوادهمان در زاهدان است، ما اینجا چند نفر هستیم که از زاهدان به تهران آمدهایم و شبها هم در شهرری میخوابیم. اصلا چرا کار میکنید؟ وضع خانوادهمان در زاهدان خیلی خراب است. یک مادر مریض دارم و یک خواهر و برادر. قبلا پدرم کشاورزی میکرد، دخل و خرج اصلا جور نبود آقا. پدرم که مرد، مجبور شدم برای کار به تهران بیایم. اینها را پسر با اشک برایم تعریف میکرد.
در ارتباط با بحران شکلگرفته، یک کارشناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی معتقد است فشار اقتصادی خانوادهها ناشی از ساز وکارهای اقتصادی کشور است و بدون بسترسازی مناسب در این ارتباط نمیتوان آینده روشنی برای خانوارهای کمدرآمد ترسیم کرد.
دکتر امانالله قراییمقدم در گفتوگو با قانون، به عوامل و پارامترهایی که به بروز و ظهور این بحران اجتماعی کمک کرده اشاره میکند و میگوید: «زنان و کودکان خیابانی هر چند تفاوتهای بسیاری در اذهان مردم ما دارند، اما به لحاظ پراکندگی و گستره جغرافیایی آن در کشور شباهتهای بسیاری نیز با یکدیگر دارند. مثلا هر دو موضوع، نشائتگرفته از معضل حاشیهنشینی در اطراف کلانشهرها هستند، هر دو زاییده بیکاری، فقر و رها شدن آنها از سوی سازمانهای حمایتی ذیربط هستند و البته هر دو نیز محکوم به نابودی در جامعه.»
وی میافزاید: «برخوردهای فیزیکی با زنان و کودکان خیابانی تنها پاک کردن صورت مساله است و به حل مشکل نیز کمکی نخواهد کرد.»
وی در عین حال معتقد است که حل این معضل برنامهریزی همهجانبه، علمی و درازمدت مسئولان دستاندرکار را طلب میکند. اما آیا این برنامهریزیها تاکنون صورت گرفته و علائم و نشانههای امیدوارکننده در جامعه دیده شده است؟!
این پرسش را با محمد تیرسحر، کارشناس ارشد علوم تربیتی و مدرس مراکز تربیت معلم و آموزش عالی دانشگاه اصفهان در میان گذاشتیم. وی میگوید: «نمیتوان گفت تاکنون هیچ اقدام عملی در سامانبخشی به این دسته از بحرانهای اجتماعی صورت نگرفته، اما حجم اقدامهای انجامشده بسیار کمتر از مشکلات موجود بوده، به دیگر بیان پدیده کودکان خیابانی در جامعه ما در حال گسترش روزافزون است.»
وی درعین حال به سازمانهای حمایتی مانند بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی (ره) و تامین اجتماعی اشاره میکند و میافزاید: «متاسفانه بعضی از سازمانهای حمایتی و بیمهای مانند سازمانهایی که به آنها اشاره شد، برنامههای عملی مناسبی برای تحت پوشش قراردادن نیازمندان واقعی جامعه نداشتهاند و اگر تاکنون معضل کودکان خیابانی حل نشده است، به خاطر کمکاری اینگونه سازمانها نبوده، بلکه ناشی از مقطعی بودن برنامهها، پرداختن به فعالیتها در سطح و دور ماندن از زیرساختهای چگونگی شکلگیری بحرانهای اجتماعی بوده است.»
این کارشناسارشد علوم تربیتی در ادامه خاطرنشان میکند: «مثلا نیروی انتظامی با توجه به وظایفی که برای او تعریف شده این کودکان را جمعآوری و تحویل بهزیستی میدهد. اما بهزیستی نیز برنامه خاصی برای جلوگیری از بازگشت این کودکان به حالت اولیه و در واقع حالت قبل از بروز یک انحراف را ندارد! اگر هم تاکنون اقدامی کردهاند، بیشتر مقطعی، گذرا و در سادهترین شکل ممکن بوده است.»
تیرسحر تصریح میکند: «باید ریشهیابی شود که چرا کودکان برای کار به خیابان میآیند؟ آیا در این مورد کنکاشی به عمل آمده است؟ برای مثال بیشتر کودکان خیابانی که در اصفهان به سر میبرند از استانهای لرستان، ایلام و سیستان و بلوچستان آمدهاند و شبها را در پارکها میخوابند.
اما تنها اقدامی که در این ارتباط به عمل آمده جمعآوری این کودکان و فراهم نمودن تسهیلاتی است که آنها به شهرهای خود بازگردند، در صورتیکه آنها برای فرار از مشکلاتی که در شهر و خانواده وجود داشته به اینجا آمدهاند، پس میبینید که بیشتر مسئولان در صدد هستند به نوعی خود را از معضل ایجادشده دور کنند و آنچه هیچ زمان کسی به فکر آن نبوده کودکان رهاشده در شهرهای بزرگ و عمدتا حاشیهای شهرها هستند.»
براستی معضل کودکان خیابانی را نمیتوان حل کرد؟ مسئول یکی از خانههای سبز در تهران چنین پاسخ میدهد: «به نظر من این مشکل نه تنها حل نمیشود که هر روز بر دامنه و عمق آن افزوده میشود.»
وی که نمیخواهد معرفی شود در ادامه میافزاید: «مگر چه تعداد از اینگونه مراکز (خانههای سبز، ریحانه و...) در سطح شهر تهران وجود دارد و مگر ما چقدر میتوانیم از این تعداد پسر و دختر فراری نگهداری کنیم؟»
دکتر قراییمقدم، رهاسازی معضل اجتماعی کودکان خیابانی را متولد بروز و شکلگیری مردان و زنان خیابانی در آینده نزدیک میداند. وی میگوید: «چنانچه معضل کودکان خیابانی با سرعت و شدت بیشتری پیگیری نشود در آینده نزدیک باید به دنبال قاتلان عنکبوتی بود که برای بروز عقدههای درونی خود به شکار افراد همسطح و همطراز خود در خیابانها میروند، افرادی که به صید جنس ضعیف، ظریف، ترد و شکننده میروند تا عقدهها و حقارتها، نیازها و تمایلات سرکوبشده خود را خالی کنند! قتلها، سرقتها، تجاوزها و بیماریهای جنسی معلول و زاییده رهاسازی کودکانی است که مستعد ارتکاب خیلی از جنایتها هستند.»
این آسیبشناس مسائل اجتماعی در ادامه به راهکارهای موجود اشاره میکند و یادآور میشود: «باید به مسئله از دید کلان قضیه نگریست.
همچنین راهکارها نباید مقطعی و در سطح قرار گیرند. بلکه باید مراکزی ایجاد کرد که این کودکان در عین برخورداری از کلیه نیازهای همسن و سالان خود به فراگیری حرفههای فنی و عملی موردنیاز جامعه بپردازند. دولت نیز میتواند از رهگذر کار این دسته از کودکان، فروش تولیدات آنها را صرف هزینههای موجود اینگونه مراکز کند. در درازمدت نیز باید خانوارهای کمدرآمد و کسانیکه تنها منبع درآمد و نانآورشان را از دست دادهاند شناسایی شوند و سقف کمکهای پرداختی به این دسته از کودکان افزایش یابد.»
اما در هیاهوی بحثها و برخوردهایی که با کودکان خیابانی صورت میگیرد، هر روز شاهد و ناظر کودکانی هستیم که در خیابانها با اصرار به عابران رهگذر آدامس و شکلات میفروشند. آنها نانآوران خانوادههای خود هستند.
ساعات کار آنها فاصله بین سبز و قرمز شدن چراغهای راهنمایی است. آنها دوست دارند زمان قرمز بودن چراغها طولانی شود. چون نانآوران پشت چراغ قرمز نیازمند قرمز بودن چراغها هستند، هرچند خود در دایره قرمز رنگ فقر و بیکاری متوقف شدهاند. با سبز شدن هر چراغ راهنمایی، این رنگ صورت کودکان است که قرمز میشود. صدای کودک خواننده هنوز از دور دستها میآید: «ای خدا دلوم تنگ اومده، شیشه دلوم ای خدا زیر سنگ اومده...»
اعتصاب در فرودگاه فرانکفورت یک روز دیگر تمدید شد
سندیکای ایمنی پرواز آلمان روز دوشنبه اعلام کرد در اعتراض به پایین بودن دستمزدها، اعتصاب کارکنانش در فرودگاه فرانکفورت را یک روز دیگر تمدید می کند.
به این ترتیب کارکنان زمینی ایمنی پرواز بزرگترین فرودگاه آلمان و سومین فرودگاه بزرگ اروپا تا صبح چهارشنبه دست از کار خواهند کشید.
اگرچه این سندیکا تنها دویست کارمند از مجموع نوزده هزار کارمند این فرودگاه را نمایندگی می کند، اما اهمیت و حساسیت این کارکنان موجب اخلال در اغلب پروازهای فرودگاه فرانکفورت شده است.
اعتصاب کنندگان خواستار افزایش 25 تا 50 درصدی حقوق، افزیش ده درصدی پاداش و کاهش نه تا سیزده درصدی ساعت کار هستند.
در مقابل مقامات فرودگاه درخواست ها را غیرمنطقی می دانند.
منبع:یورونیوز20فوریه2012
اشغال دفتر مدیر کارخانه آرسلور میتال
حدود 200 تن از کارگران کارخانه آرسلور میتال با اشغال دفتر مدیر این کارخانه در فلورانژ در شمال شرق فرانسه، به تصمیم این شرکت برای اخراج آنها اعتراض کردند.
سندیکاها می گویند مصمم به گرفتن تعهدات لازم از دولت برای باقی ماندن این کارخانه هستند.
منبع:یورونیوز20فوریه2012
اول اسفندماه1390
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر