در حالیکه مقامات دولت مدعی کاهش بیکاری و “ریشه کنی آن در چشم انداز آینده نزدیک” هستند، نتایج طرح آمارگیری و نیروی کار کشور نشان میدهد که تعداد بیکاران از ۲ میلیون و ۶۷۵ هزار نفر در سال ۸۴، به ۳ میلیون و ۵۲۹ هزار نفر بیکار در سال ۸۹ رسیده است.
همچنین آمارها نشان می دهد «جمعیت فعال» (شامل مجموع افراد شاغل و نیز افراد جویای کار) از ۲۳ میلیون و ۲۹۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۴، به ۲۳ میلیون و ۸۴۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۸ رسیده است.
به گزارش بازتاب، طی این دوره ۴ ساله، تنها ۵۵۰ هزار نفر و به عبارت دیگر سالانه حدود ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار شدهاند. به بیان دیگر جمعیت فعال کشور در طی سال¬های ۸۸-۱۳۸۴ از رشد بسیار کند کمتر از ۱ درصد برخوردار بوده، که این رقم به دلایل زیر برای افراد آشنا به دادههای جمعیتی و بازار کار بسی تعجب آور است.
الف- کشور ما دارای جمعیت جوان بوده و بالاترین تعداد جمعیت در گروه سنی ۳۰-۲۰ سال قرار دارند.
ب- میانگین نرخ رشد جمعیت فعال طی سالهای ۶۵-۵۵ و ۷۵-۶۵ حداقل ۲ درصد و در سالهای ۸۵-۱۳۷۵ سالانه ۴ درصد بوده است.
ج- پیشبینیهای برنامه چهارم افزایش سالانه جمعیت فعال را بیش از ۷۰۰ هزار نفر برآورد کرده است.
اکنون سؤال اینجاست که چرا به جای ۷۰۰ هزار نفر مورد انتظار در سال فقط ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار کشور شدهاند و بقیه این افراد بالقوه فعال کجا هستند؟
بررسی تغییرات جمعیت فعال
برخی از کارشناسان یکی از دلایل کاهش نرخ رشد ”جمعیت فعال” را گسترش کمی آموزش عالی در سالهای اخیر به ویژه گسترش دانشگاه پیام نور میدانند. اگر چه این موضوع تا حدودی در پایین آوردن وارد شوندگان به بازار کار نقش داشته است، لیکن نمیتواند به تنهایی کل تفاوت ۵۶۰ هزار نفری (۵۶۰ =۱۴۰-۷۰۰) را توضیح دهد.
دلیل مهم دیگری که برای این کاهش وجود دارد و با مطالعات نظری و تجربی در سایر کشورها نیز همخوانی دارد وجود نرخ بالای بیکاری در کشور است. در شرایطی که نرخ بیکاری در سطح بالایی قرار داشته باشد، انتظار میرود که ”نرخ فعالیت”(نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور) کاهش یابد. این پدیده که به ”اثر مأیوس کنندگی” معروف است افراد را از جست وجوی کار مأیوس میکند، زیرا آنان به هر دری که میزنند نمیتوانند شغلی به دست آورند و از جمعیت فعال خارج میشوند. مطالعات طرح آمارگیری نیز این عامل را یکی از عوامل کاهش ”نرخ فعالیت” بیان میکند.
علاوه بر این برخی افراد اگر چه بیکار و در جست و جوی کار هستند، لیکن نمیدانند برای کاریابی به کجا مراجعه کنند و به دلیل عدم اطلاع¬رسانی کامل در بازار کار، نه فقط بیکار که غیرفعال باقی میمانند. مطالعات طرح آمارگیری همچنین این عامل را در کاهش ”نرخ فعالیت” دخیل میداند. به این ترتیب برخی افراد یا به دلیل ناآگاهی و یا به دلیل یأس از یافتن شغل از جمعیت فعال حذف میشوند. این استدلال همچنین تا حدودی در ارتباط با گسترش کمی آموزش عالی نیز صادق است. تقاضای بیش از حد آموزش عالی تا حدود زیادی ناشی از بیکاری جوانان به ویژه بیکاری بالای فارغ التحصیلان دبیرستانی است که مشغول شدن در نهادهای آموزش عالی جایگزین مناسبی برای فعالیت و اشتغال است.
مجموعه این عوامل موجب شده است که به جای سالانه ۷۰۰ هزار نفر، فقط ۱۴۰ هزار نفر در سال وارد بازار کار کشور شوند و در نتیجه نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور، برخلاف تمام پیشبینیهای قبلی، به جای افزایش، از روند کاهشی برخوردار شده و از ۴۱ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۳۹ درصد در سال ۱۳۸۸ برسد.
نکته مهم دیگری که ذکر آن ضروری به نظر می رسد، آنست که جمعیت فعال در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ با نوسانات بسیار زیادی همراه بوده است به گونهای که در دوره ۸۶-۱۳۸۴ از روند نسبتاً فزاینده ولی کند (با رشد سالانه کمتر از ۱ درصد) برخوردار بوده است و در سال ۱۳۸۷ با ۳ درصد کاهش از ۲۳,۵۷۸,۰۰۰ نفر به ۲۲,۸۹۲,۰۰۰ نفر میرسد و مجدداً در سال ۱۳۸۸ مشمول ۴ درصد افزایش میشود. معلوم نیست دلیل این نوسانات زیاد در جمعیت فعال چیست و نهادهای آماری چه پاسخ قانع کنندهای برای آن دارند.
بررسی تغییرات جمعیت شاغل
روند تغییرات جمعیت شاغل در دوره ۸۸-۱۳۸۴ حکایت از افزایش ۳۸۵ هزار نفر در جمعیت شاغل در طی ۴ سال ۸۸-۱۳۸۴ دارد. به بیان دیگر آمار نمونهگیری مرکز آمار ایران نشان میدهد که در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ سالانه تنها ۹۷ هزار نفر به جمعیت شاغل کشور اضافه شده است. آخرین آمار موجود در سایت مرکز آمار ایران مربوط به بهار ۱۳۸۹ میباشد که تعداد شاغلان را در بهار ۸۹، ۲۰,۶۷۷,۰۰۰ نفر اعلام میکند که در مقایسه با میانگین سال ۱۳۸۸ حدود ۳۰۰ هزار نفر کاهش یافته است.
بررسی تغییرات جمعیت بیکار
تعداد بیکاران از ۲ میلیون و ۶۷۵ هزار نفر در سال ۸۴، به ۲ میلیون و ۸۴۰ هزار نفر در سال ۸۸ رسیده است و به این ترتیب نرخ بیکاری از ۵/۱۱ درصد به ۹/۱۱ درصد افزایش یافته است. همچنین آمار بهار ۸۹ حاکی از وجود ۳ میلیون و ۵۲۹ هزار نفر بیکار در کشور حکایت دارد که نرخ بیکاری ۵/۱۴ درصدی را به دنبال داشته است.
همان گونه که قبلاً توضیح داده شد جمعیت فعال در طی دوره فوق با کم شماری قابل توجهی روبه رو شده و همین روند کاهنده در “نرخ فعالیت”، خود توضیح میدهد که چرا نرخ بیکاری کم وبیش در سطح بین ۱۱ تا ۱۲ درصد باقی مانده و افزایش نیافته است.
توجه به این نکته ضروری است که اگر جمعیت بالقوه فعال که در جستجوی کارند کمتر از واقعیت برآورد شود، بر پایه رابطه (جمعیت شاغل- جمعیت فعال= جمعیت بیکار)، شکاف بین جمعیت فعال و جمعیت شاغل کمتر شده و نرخ بیکاری کاهش مییابد و در نتیجه سیاست گزاران چنین برداشت خواهند نمود که ضرورت کمتری برای ایجاد اشتغال وجود دارد.
جمع بندی
در تحلیل نهایی دو نکته زیر قابل توجه است:
الف- به دلیل وجود کم شماری در جمعیت فعال، انتظار میرود که جمعیت فعال در آینده نزدیک از رشد فزایندهتری برخوردار شده و اقتصاد کشور در سالهای آینده با بیکاری بالاتری در مقایسه با امروز رو به رو شود.
ب- اگر چه نرخ بیکاری و تغییرات آن به طور کلی شاخص مهمی در سیاستگذاری به حساب میآید ولی تأکید صرف بر نرخ بیکاری بدون توجه به سایر متغیرها مانند تغییرات جمعیت فعال و شاغل میتواند بسیار گمراه کننده باشد. در شرایط موجود که دادههای آماری ”جمعیت فعال” محل تردید است، مناسبترین شاخص برای ارزیابی وضعیت اشتغال و بیکاری در کشور، میتواند بررسی تغییرات سالانه ”جمعیت شاغل” باشد.
همچنین آمارها نشان می دهد «جمعیت فعال» (شامل مجموع افراد شاغل و نیز افراد جویای کار) از ۲۳ میلیون و ۲۹۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۴، به ۲۳ میلیون و ۸۴۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۸ رسیده است.
به گزارش بازتاب، طی این دوره ۴ ساله، تنها ۵۵۰ هزار نفر و به عبارت دیگر سالانه حدود ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار شدهاند. به بیان دیگر جمعیت فعال کشور در طی سال¬های ۸۸-۱۳۸۴ از رشد بسیار کند کمتر از ۱ درصد برخوردار بوده، که این رقم به دلایل زیر برای افراد آشنا به دادههای جمعیتی و بازار کار بسی تعجب آور است.
الف- کشور ما دارای جمعیت جوان بوده و بالاترین تعداد جمعیت در گروه سنی ۳۰-۲۰ سال قرار دارند.
ب- میانگین نرخ رشد جمعیت فعال طی سالهای ۶۵-۵۵ و ۷۵-۶۵ حداقل ۲ درصد و در سالهای ۸۵-۱۳۷۵ سالانه ۴ درصد بوده است.
ج- پیشبینیهای برنامه چهارم افزایش سالانه جمعیت فعال را بیش از ۷۰۰ هزار نفر برآورد کرده است.
اکنون سؤال اینجاست که چرا به جای ۷۰۰ هزار نفر مورد انتظار در سال فقط ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار کشور شدهاند و بقیه این افراد بالقوه فعال کجا هستند؟
بررسی تغییرات جمعیت فعال
برخی از کارشناسان یکی از دلایل کاهش نرخ رشد ”جمعیت فعال” را گسترش کمی آموزش عالی در سالهای اخیر به ویژه گسترش دانشگاه پیام نور میدانند. اگر چه این موضوع تا حدودی در پایین آوردن وارد شوندگان به بازار کار نقش داشته است، لیکن نمیتواند به تنهایی کل تفاوت ۵۶۰ هزار نفری (۵۶۰ =۱۴۰-۷۰۰) را توضیح دهد.
دلیل مهم دیگری که برای این کاهش وجود دارد و با مطالعات نظری و تجربی در سایر کشورها نیز همخوانی دارد وجود نرخ بالای بیکاری در کشور است. در شرایطی که نرخ بیکاری در سطح بالایی قرار داشته باشد، انتظار میرود که ”نرخ فعالیت”(نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور) کاهش یابد. این پدیده که به ”اثر مأیوس کنندگی” معروف است افراد را از جست وجوی کار مأیوس میکند، زیرا آنان به هر دری که میزنند نمیتوانند شغلی به دست آورند و از جمعیت فعال خارج میشوند. مطالعات طرح آمارگیری نیز این عامل را یکی از عوامل کاهش ”نرخ فعالیت” بیان میکند.
علاوه بر این برخی افراد اگر چه بیکار و در جست و جوی کار هستند، لیکن نمیدانند برای کاریابی به کجا مراجعه کنند و به دلیل عدم اطلاع¬رسانی کامل در بازار کار، نه فقط بیکار که غیرفعال باقی میمانند. مطالعات طرح آمارگیری همچنین این عامل را در کاهش ”نرخ فعالیت” دخیل میداند. به این ترتیب برخی افراد یا به دلیل ناآگاهی و یا به دلیل یأس از یافتن شغل از جمعیت فعال حذف میشوند. این استدلال همچنین تا حدودی در ارتباط با گسترش کمی آموزش عالی نیز صادق است. تقاضای بیش از حد آموزش عالی تا حدود زیادی ناشی از بیکاری جوانان به ویژه بیکاری بالای فارغ التحصیلان دبیرستانی است که مشغول شدن در نهادهای آموزش عالی جایگزین مناسبی برای فعالیت و اشتغال است.
مجموعه این عوامل موجب شده است که به جای سالانه ۷۰۰ هزار نفر، فقط ۱۴۰ هزار نفر در سال وارد بازار کار کشور شوند و در نتیجه نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور، برخلاف تمام پیشبینیهای قبلی، به جای افزایش، از روند کاهشی برخوردار شده و از ۴۱ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۳۹ درصد در سال ۱۳۸۸ برسد.
نکته مهم دیگری که ذکر آن ضروری به نظر می رسد، آنست که جمعیت فعال در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ با نوسانات بسیار زیادی همراه بوده است به گونهای که در دوره ۸۶-۱۳۸۴ از روند نسبتاً فزاینده ولی کند (با رشد سالانه کمتر از ۱ درصد) برخوردار بوده است و در سال ۱۳۸۷ با ۳ درصد کاهش از ۲۳,۵۷۸,۰۰۰ نفر به ۲۲,۸۹۲,۰۰۰ نفر میرسد و مجدداً در سال ۱۳۸۸ مشمول ۴ درصد افزایش میشود. معلوم نیست دلیل این نوسانات زیاد در جمعیت فعال چیست و نهادهای آماری چه پاسخ قانع کنندهای برای آن دارند.
بررسی تغییرات جمعیت شاغل
روند تغییرات جمعیت شاغل در دوره ۸۸-۱۳۸۴ حکایت از افزایش ۳۸۵ هزار نفر در جمعیت شاغل در طی ۴ سال ۸۸-۱۳۸۴ دارد. به بیان دیگر آمار نمونهگیری مرکز آمار ایران نشان میدهد که در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ سالانه تنها ۹۷ هزار نفر به جمعیت شاغل کشور اضافه شده است. آخرین آمار موجود در سایت مرکز آمار ایران مربوط به بهار ۱۳۸۹ میباشد که تعداد شاغلان را در بهار ۸۹، ۲۰,۶۷۷,۰۰۰ نفر اعلام میکند که در مقایسه با میانگین سال ۱۳۸۸ حدود ۳۰۰ هزار نفر کاهش یافته است.
بررسی تغییرات جمعیت بیکار
تعداد بیکاران از ۲ میلیون و ۶۷۵ هزار نفر در سال ۸۴، به ۲ میلیون و ۸۴۰ هزار نفر در سال ۸۸ رسیده است و به این ترتیب نرخ بیکاری از ۵/۱۱ درصد به ۹/۱۱ درصد افزایش یافته است. همچنین آمار بهار ۸۹ حاکی از وجود ۳ میلیون و ۵۲۹ هزار نفر بیکار در کشور حکایت دارد که نرخ بیکاری ۵/۱۴ درصدی را به دنبال داشته است.
همان گونه که قبلاً توضیح داده شد جمعیت فعال در طی دوره فوق با کم شماری قابل توجهی روبه رو شده و همین روند کاهنده در “نرخ فعالیت”، خود توضیح میدهد که چرا نرخ بیکاری کم وبیش در سطح بین ۱۱ تا ۱۲ درصد باقی مانده و افزایش نیافته است.
توجه به این نکته ضروری است که اگر جمعیت بالقوه فعال که در جستجوی کارند کمتر از واقعیت برآورد شود، بر پایه رابطه (جمعیت شاغل- جمعیت فعال= جمعیت بیکار)، شکاف بین جمعیت فعال و جمعیت شاغل کمتر شده و نرخ بیکاری کاهش مییابد و در نتیجه سیاست گزاران چنین برداشت خواهند نمود که ضرورت کمتری برای ایجاد اشتغال وجود دارد.
جمع بندی
در تحلیل نهایی دو نکته زیر قابل توجه است:
الف- به دلیل وجود کم شماری در جمعیت فعال، انتظار میرود که جمعیت فعال در آینده نزدیک از رشد فزایندهتری برخوردار شده و اقتصاد کشور در سالهای آینده با بیکاری بالاتری در مقایسه با امروز رو به رو شود.
ب- اگر چه نرخ بیکاری و تغییرات آن به طور کلی شاخص مهمی در سیاستگذاری به حساب میآید ولی تأکید صرف بر نرخ بیکاری بدون توجه به سایر متغیرها مانند تغییرات جمعیت فعال و شاغل میتواند بسیار گمراه کننده باشد. در شرایط موجود که دادههای آماری ”جمعیت فعال” محل تردید است، مناسبترین شاخص برای ارزیابی وضعیت اشتغال و بیکاری در کشور، میتواند بررسی تغییرات سالانه ”جمعیت شاغل” باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر