یک سال پیش، درست در چنین روزی، یعنی در 22 آوریل سال 2011 بهزاد کاظمی (علیرضا) از میان ما رفت. او رفت، اما یاد سرخش در تمام این مدت با ما بوده ست، و جای خالی اش را، این خلا بزرگ را در تمام فعالیت ها، کمپین ها، تلاش ها و مبارزات خویش احساس کرده ایم .
علیرضا بیش از سه دهه بطور پیگیر و خستگی ناپذیر چه در ایران و چه انگاه که به ناگزیر ایران را ترک کرد، علیه مناسبات غیر انسانی سرمایه داری و برای بر قراری جامعه انسانی، جامعه ای بدون استثمار، ستم و سرکوب، برای سوسیالیسم مبارزه کرد. اوهمچون یک فعال کارگری و سوسیالیست انقلابی، همچون عضوی ثابت قدم از جنبش سوسیالیستی – کارگری، سرشار از امید به آینده بود. او در زندگی خویش، فراز و فرود ها، پیروزیها ونیز شکست های این جنبش را دیده بود، اما هیچ گاه در راهی که بر گزیده بود یعنی مبارزه برای جامعه سوسیالیستی تردید نکرد. او در چشم انداز خود و در برابر انسان معاصر، جز پیروزی جنبش کارگری- سوسیالیستی –راه برون رفت دیگری نمی شناخت. بارها و بارها با استناد به مارکس و روزا لوکزامبورگ می گفت : " سوسیالیسم یا بربریت"، راه دیگری وجود ندارد. و با چنین دیدگاهی بود که به سهم خود برای از میان برداشتن موانع سر راه جنبش کارگری – سوسیالیستی و پیشروی ان به سوی پیروزی، با تمام توان و گاه بیش از توان خود، در عرصه نظری و عملی، با شور و اشتیاق کوشش می کرد. حضورش را می شد در همه جا دید: در کارزار ها و مبارزات کارگری، در مباجث نظری و جلسات سخنرانی ، در تظاهرات ها ، در میتنگها، سمینار ها ،کنفرانس ها، در کارزارهای زنان، و دیگر مبارزات برای ازادی و برابری.
گستره رابطه های او واقعا وسیع بود. او علاوه بر رابطه نزدیک و تنگا تنگ با فعالین سوسیالیستی و کارگری ، با نویسنگان، هنرمندان، مترجمان، خبر نگاران مترقی و فعالین جنبش زنان ارتباط داشت و می کوشید که همه این رابطه ها و پیوند ها به امکان ازادی و برابری، و پیشروی جنبش کارگری – سوسیالیستی یاری رساند.
او کمپین گر بسیار توانایی بود و در کسب حمایت بین المللی از مبارزات کارگران در ایران نقش بسیار ارزنده ای داشت . اوهمزمان با تعدای از فعالین کارگری در ایران ارتباط مداوم و تنگاتنگی داشت و می کوشید از نزدیک در جریان مسایل و مبارزات کارگری قرار گیرد . از انان می اموخت و به سهم خویش به انان در مبارزه شان یاری می رساند
علیرضا به مسایل نظری جنبش – کارگری- سوسیالیستی بسیار اهمیت می داد. کتاب "ملی گرایان و افسانه دمکراسی" که در سال 1999 انتشار یافت، حاصل تلاش های چند ساله اش در عرصه نظری بود. او در این کتاب ان گونه که در زیر عنوان کتاب امده است "کارنامه مصدق را در پرتو جنبش کارگری و دموکراسی سوسیالیستی" ، مورد بررسی انتقادی قرار می دهد. علیرضا همچنین از بنیان گذاران نشریه پزوهش های سوسیالیستی "سامان نو" بود که نخستین شماره ان در سال 2007 انتشار یافت و تا کنون 16 شماره آن منتشر شده است. در این نشریه نیز پرداختن به پژوهش های کارگری یکی از دغدغه های او بود . بویژه کوشش می کرد که تجارب جنبش های کارگری در کشورهای دیگر یکی از مباحث نشریه باشد. و همکاران خود را تشویق می کرد که با ترجمه متون و مقالات پژوهشی در این زمینه ، امکان دسترسی فعالین کارگری در ایران به این تجارب را فراهم اورند.
علیرضا معتقد بود که کارگران باید تشکلات مستقل خود را ایجاد کنند، مستقل از دولت، کارفرما ها و احزاب سیاسی، تا بتوانند در هر شرایطی از منافع خود دفاع کنند. او مباحث مربوط به نوع سازمان یابی کارگران در ایران را به دقت دنبال می کرد و خود دراین مورد صاحب نظر بود.
اتاق پالتاکی اتحاد سوسیالیست ها که بهزاد از بنیان گذاران آن بود، یکی از پر بار ترین اتاق های اینترنیتی بوده که به کوشش او و همکاران اتاق برای چندین سال متوالی زمینه طرح مباحث نظری از منظر سوسیالیسیتی و ترقی خوهانه را فراهم کرده است . بعلاوه این اتاق در کنار مباحث نظری به کار کمپینی نیز یاری می رساند. از جمله زمینه چندین کمپین دفاع از مبارزات کارگری و ازادی زندانیان سیاسی فراهم اورد.
بهزاد برای بسیاری از فعالین جنبش زنان چهره شناخته شده ای بود. او یکی از پیشگامان حمایت از کارزار زنان برای لغو کلیه قوانین ضد زن و مجازات های اسلامی علیه زنان بود و بسیاری از فعالین این جنبش، حضور پیگیر و مستمر او را در تظاهرات اعتراضی و جلسات پزوهش و بحث در مورد مسایل جبنش زنان را به یاد دارند.
بهزاد از فعالین قدیم و صدیق اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران بود و تا انجا که می توانست در پیش برد وظایف واهداف اتحاد بین المللی از خود وقت و مایه می گذاشت. جنبش کارگری و سوسیالیستی با در گذشت علیرضا یکی از فداکاترین یاران خود را از دست داد.
یادش گرامی باد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر