ضمیمه-اخباروگزارشات کارگری13اردیبهشت ماه 1391(ویژه روزمعلم)

خجسته باد12اردیبهشت روزمعلم درایران
زنده بادیاد دکترابوالحسن خانعلی قربانی رژیم سلطنتی  
معلم زندانی آزادبایدگردد
- همزماني روز معلم و روز كارگر
- گرامی‌ باد روز معلم!
-12 اردیبهشت روز معلم سالگرد شهادت دکتر ابوالحسن خانعلی
- روز معلم چگونه روز معلم شد؟      
همزماني روز معلم و روز كارگر
امسال اول ماه مه با روز معلم يكي شده است. هر دو روز براي بزرگداشت كساني است كه در اعتراض به نابرابري و بي عدالتي جان خود را فدا كرده اند.
پنجاه ويك سال پيش در چنين روزي معلمان براي خواسته هاي خود در يك اعتراض گسترده در برابر مجلس شوراي ملي آن
زمان تجمع كرده وبا اميد به آنكه در برابر به اصطلاح خانه مردم به اعتراض مسالمت آميز آنان پاسخي مثبت داده شود خواسته هاي خود را مطرح كردند. معلمان در دسته ها وگروه هاي چند نفره از اطراف واكناف شهر تهران وشهرستان هاي اطراف خودشان را به بهارستان رسانده بودند تا شا يد گوش شنوائي براي خواسته هايشان بيابند . آنان بارها به صورت هاي مختلف اين خواسته هارا بيان كرده بو دند اما پاسخي نگرفته بودند اين بار اميد داشتند كه برابر مجلس حداقل كسي به جرف آنها گوش دهد. اما اين تجمع مسالمت آميز پس از فاصله كوتاهي از جانب نيروهاي نظامي وامنيتي به ركبار گلوله بسته شد .
در 12 ارديبهشت آن سال اعتصاب گسترده ي معلمان براي اضافه حقوق آغاز شده بود. گراني سرسام آور و دستمزد پايين معلمان علت اصلي اين اعتصاب بود. در آن سال نيز تبعيض ميان حقوق مديران بلند پايه و زحمتكشان به حدي بود كه امكان يك زندگي انساني براي معلمان فراهم نبود. طبق معمول هم اين معلمان بودند كه تحت نام اخلالگر و... مورد پيگيري و سركوب قرار گرفتند. در تجمع معلمان در جلوي مجلس عده زيادي به حاك وحون غلطيدند و در انتها تحت الطاف ملوكانه بيش از 15 نفر زخمي ويك كشته بر جاي ماند. آن كشته دكتر خانعلي معلم جواني بود كه به ضرب گلوله ماموران انتظامي از پاي در آمده بود.
در يك گزارش روزنامه در آن زمان چنين آمده است:
"در مملكتي كه روغن يك من 60 تومان ،‌گوشت سي يا سي و سه تومان است،‌چگونه يك عايله مي تواند با ماهي 200 تومان زندگي كند. آن هم خانوده اي كه فهم دارد. شعور دارد و وضع ديگران را مي بيند.... (مديران )مي گويند بيش از ده هزار و سيصد تومان نمي گيريم. البته اين منهاي ماشين وشوفر ومزاياي ديگر است... با اين همه تبعيض البته صدا درمي آيد،‌اعتصاب مي شود، بچه هاي مردم در خيابان ها ولو مي شوند، امتحانات متوقف مي شود....طبقه اي كه روح ملت و مملكت در دست اوست بايد راضي شود.... مامور دولت بايد بين طبقه ي معلم و دزد و راهزان فرق بگذارد."
آنچه در بالا آمد، بخش هايي از مقاله ي "معلمند نه اخلالگر" است كه در 14 ارديبهشت در كيهان به چاپ رسيد. بعد از اين حادثه اعتراضات و اعتصاب معلمان گسترده تر شد. خواسته هاي آنان ديگر تنها اضافه حقوق نبود، بلكه بركناري دولت ، تعقيب قاتل دكتر خانعلي و عذرخواهي از معلمان هم به خواسته هاي معلمان اضافه شد. اين اعتصابات آن چنان گسترده شد كه در مدت كوتاهي شريف امامي نخست وزير آنزمان استعفا داد و به دنبال آن قاتل دكتر خانعلي تحت پيگرد قرار گرفت و با افزايش حقوق معلمان موافقت شد و بدين گونه معلمان كه به خواسته هاي شان رسيدند بار ديگر كار خود را آغاز كردند.
معلمان در ايران كه در سال هاي گذشته همواره به عنوان مبارزاني كه عليه سياست هاي حاكم بر صحنه ي فرهنگ و آموزش و پورش به انواع مختلف حركت هايي را سازماندهي كرده اند، خود بخشي از طبقه ي كارگر هستند كه نيروي كار خود را در برابر دستمزدي ناچيز مي فروشند. زيرا آنان نيز همانند كارگران با فروش نيروي كار خود ارتزاق ميكنند واز نيروي كار آنان است كه نيروي كار براي آينده تامين مي شود. معلمان با سختي كار و فشار بيش از حد معمول مواجه اند تا نظام آموزشي غير عادي را سرپا نگه دارند. آنان به لحاظ فضاي شغلي در فشار مضاعف قرار دارند تا آموزه هاي غير متعارف نظام سرمايه داري را به كودكان و نوجوانان بقبولانند و با كوچكترين اعتراض و سرپيچي از تعليمات و نظام حاكم، با خطر اخراج و بيكاري و زندان مواجه اند. در سال هاي اخير همواره تعدادي از معلمان با جرايم مختلف از صنفي گرفته تاعقيدتي و سياسي در زندان هاي ايران بوده اند. هم اكنون نيز عبدالرضا قنبري در خطر اعدام است وبداقي دوران محكوميت خود را طي مي كند.
در سطح جهاني نيز معلمان در كشورهاي مختلف همواره براي به دست آوردن جايگاه واقعي خود وعدم تحصيل در سيستم هاي آموزشي نظام حاكم مبارزه كرده اند.
ما اين هم زماني روز كارگر و روز معلم را به فال نيك گرفته وضمن تبريك آن به كارگران ومعلمان اميدواريم در سال جاري مبارزات اين زحمتكشان به بار نشسته وشاهد پيروزيهاي جديدي براي كارگران ومعلمان در سراسر جهان باشيم.
منبع:وبلاگ کانون مدافعان حقوق کارگر- سه‌شنبه ۱ مهٔ ۲۰۱۲
گرامی‌ باد روز معلم!
اگرچه 12 اردیبهشت به عنوان روز معلم نزد همه‌گان شناخته شده است، اما کم‌تر کسی ازتاریخ‌چه‌ی آن به درستی مطلع است:
در سال 1340 به دنبال تیراندازی به تجمع معلمان، که جهت دست‌یابی به خواسته‌های صنفی‌شان مقابل مجلس دست به تجمع زده بودند، دکتر خانعلی به ضرب گلوله کشته شد و به دنبال این واقعه و با پیوستن دانشجویان به اعتصاب معلمان، تظاهرات عظیمی با درخواست استعفای دولت وقت برگزار شد و از آن پس این روز به‌طور غیررسمی به عنوان روز معلم شناخته شد. از آن تاریخ تا کنون معلمان بارها برای دست‌یابی به حقوق صنفی و سیاسی خود دست به اعتراض زده‌اند.
در جریان انقلاب سال 57 معلمان تهران با حضور گسترده در حرکت‌های اعتراضی، به منظور دست‌یابی به حقوق خود «کانون مستقل معلمان» را ایجاد کردند و بعد از این‌که این تشکل، هم‌زمان با اخراج گسترده‌ی معلمان در دهه‌ی شصت، به تعطیلی کشانده شد بار دیگر و پس از سال‌ها در سال 78 «کانون صنفی معلمان» اعلام موجودیت کرد. این کانون نقش فعالی در پیش‌برد مبارزات معلمان داشته از آن جمله اقدام به برگزاری تجمعاتی به منظور دست‌یابی به مطالبات خود (در سال‌های 85، 86 و87) کرده و اگرچه این اقدامات دست‌آوردهای زیادی داشته اما منجر به دست‌گیری نماینده‌گان معلمان شده و اکنون بسیاری از این نمایندگان شریف و زحمت‌کش در زندان به سر می برند.
معلمی شغلی پرزحمت و مسئولیتی خطیر است. معلمان جای‌گاه ویژه‌ای در جامعه و نقش انکار‌ناپذیری در شکل‌گیری شخصیت و ذهن دانش‌آموزان دارند. آن‌ها از طریق فروش نیروی فکری خود امرار معاش می‌کنند و با وجود دستمزد‌های زیر خط فقر، غالباً بدون روی آوردن به شغل دوم و سوم قادر به گذران زندگی نیستند. حال آن‌که امرمهم آموزش و پرورش خاطری آسوده و ذهنی آرام را طلب می‌کند. لبخند معلم گرمی‌بخش دل دانش‌آموز است و تأثیری که معلم می‌تواند برلوح جان او بگذارد گاه تا آخر عمر باقی می‌ماند.
امروزه معلمان به عنوان بخش بزرگی از طبقه کارگر به درستی به ضرورت ایجاد تشکل جهت پیش‌برد خواسته‌های خود پی برده و به عنوان کارگران فکری قادرند نقش بزرگی در مبارزات کارگری و ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری ایفا کنند. اردوی کار که معلمان نیز بخش بزرگی از آن هستند، اردوگاه بزرگی است که اگر به نیروی آگاهی و تشکل مجهز شود قادر خواهد بود هرچه پر توان‌تر در جهت ایجاد جامعه‌ی انسانی حرکت کند.
کمیته‌ی هماهنگی همان‌طور که در قطع‌نامه‌ی «روز جهانی کارگر» نیز تأکید کرده است، معلمان را بخشی از طبقه‌ی کارگر می‌داند و از تمامی مطالبات بر حق آنان حمایت می‌کند. علاوه بر اکثر مواد مطرح شده در قطع‌نامه‌ی «روز جهانی کارگر» که شامل معلمان هم می‌شود، برخی از اساسی‌ترین مطالبات معلمان به شرح زیر است:
- افزایش دستمزد معلمان بر اساس یک زنده‌گی مناسب و انسانی.
- استخدام رسمی تمامی معلمان حق‌التدریس.
- بهبود و افزایش فضاهای آموزشی و فراهم نمودن محیط کاری ایمن و با آرامش برای معلمان.
- انتخاب مدیر مدرسه توسط معلمان.
- حق ایجاد تشکل‌های مستقل برای همه‌ی کارگران و از جمله معلمان .
- آزادی فعالان کارگری و ازجمله معلمان مبارز دربند.
- بزرگ‌داشت دکتر خانعلی در روز معلم.
- به رسمیت شناختن روزجهانی معلم (5اکتبر).
کمیته‌ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری-12 اردیبهشت 1391
بيانيه ی کانون صنفی معلمان ايران به مناسبت هفته ی معلم،ارديبهشت ۱۳۹۱
12 اردیبهشت روز معلم سالگرد شهادت دکتر ابوالحسن خانعلی
برای اکرم عزیز
پیرار سال بود که اکرم، هم‌کار عزیزم، به دفتر آمد و به مناسبت روز جهانی معلم (5 اکتبر) هدیه‌ای به‌یادماندنی به من داد. از نام‌گذاری روز 5 اکتبر به نام روز معلم خبر نداشتم و وقتی حرف از روز معلم خودمان (12 اردیبهشت) شد، دیدم که هیچ‌یک از هم‌کاران از اصل ماجرای 12 اردیبهشت خبر ندارند و همه‌شان گمان می‌کنند که این روز را پس از شهادت استاد مطهری و به احترام او نام‌گذاری کرده‌اند. البته جوان‌اند و از وقتی چشم باز کرده‌اند روز معلم را با نام مطهری همراه دیده‌اند. اما ماجرای واقعی این است:
در 1340، در طی دوران نخست‌وزیری جعفر شریف‌امامی، دولت‌مردی که به دین‌داری مشهور بود و می‌گفتند نمازش ترک نمی‌شود و البته رئیس لژ فراماسونری هم بود، معلمان ایران با تشکیل جامعه‌ی مهرگان، در پی اعتصاباتی با هدف افزایش حقوقشان، در روز 12 اردیبهشت 1340، در میدان بهارستان تحصن کردند و مأموران کلانتری از آتش‌نشانی خواستند که روی اعتصاب‌کنندگان آب بپاشند. چنان که از زبان یکی از دولتمردان امروز شنیدم، دکتر ابوالحسن خانعلی، دانش‌آموخته‌ی 29ساله‌ی رشته‌ی معقول و منقول (بعدها: فلسفه) روی ماشین آب‌پاش می‌رود و شلنگ را از دست مأمور می‌گیرد و نمی‌گذارد که بیش از این روی جمعیت آب بپاشند. مأموران کلانتری که دیدند با پاشیدن آب و زدن باتوم کاری از پیش نمی‌برند، برای ترساندن معلمان، تیراندازی هوایی کردند. و رئیس کلانتری، سرگرد ناصر شهرستانی، که لابد مقام خطیر خود را در خطر می‌دید، به‌سوی دکتر خانعلی، بر بالای ماشین آب‌پاش، شلیک کرد و گلوله‌اش به سر او اصابت کرد و به شهادتش رساند.
شش روز پس از شهادت دکتر خانعلی، دولت شریف‌امامی استعفا کرد و علی امینی به نخست‌وزیری تعیین شد و محمد درخشش وزیر فرهنگ شد و رفته‌رفته به حقوق معلمان توجه کردند. در اجتماع بزرگ معلمان در 18 اردیبهشت همان سال 1340، معلمان با صدور قطعنامه‌ای روز 12 اردیبهشت را به یادبود اعتصاب موفقیت‌آمیز معلمان و شهادت دکتر ابوالحسن خانعلی روز معلم اعلام کردند و مقرر شد که در این روز همه‌ساله همه‌ی مدارس و مؤسسات فرهنگی در سراسر کشور تعطیل شود و مراسم خاصی را معلمان اجرا کنند.
اگر به جزئیات جریان آن روز علاقه دارید به اینجا مراجعه کنید. بنابراین، نام‌گذاری روز معلم سال‌ها پیش از شهادت استاد مطهری بود و این روز را به احترام دکتر خانعلی روز معلم نام نهادند. یادم هست که 12 اردیبهشت 1358 بود که معلم درس تاریخ ما، آقای آزما، سر کلاس آمد ــ سوم راه‌نمایی بودم ــ گفت: «روز معلم را به شما تبریک می‌گویم، ولی دیشب اتفاق بدی افتاد: آقای مطهری را ترور کردند». بله، شما در همه‌ی منابع روز شهادت مطهری را 11 اردیبهشت می‌یابید، ولی فردای آن روز چون روز معلم بود، دوست‌تر داشتند که سالگرد او با روز معلم همراه باشد.
منبع:وبلاگ کاروَند ۱٢ اردیبهشت ۱۳٩۱
روز معلم چگونه روز معلم شد؟   
۱۲ اردیبهشت هر سال به عنوان روز معلم جشن گرفته میشود، بسیاری بر این تصورند که مناسبت این روز، ترور آقای مرتضی مطهری، استاد الهیات دانشگاه تهران در سال ۵۹ است. اما به واقع تاریخچهی روز معلم به اردیبهشت سال ۴۰ برمیگردد.        
۱۲اردیبهشت هر سال به عنوان روز معلم جشن گرفته میشود، بسیاری بر این تصورند که مناسبت این روز، ترور آقای مرتضی مطهری، استاد الهیات دانشگاه تهران در سال ۵۹ است. اما به واقع تاریخچهی روز معلم به اردیبهشت سال ۴۰ برمیگردد. در این سال در چنین روزی، دکتر خانعلی در جریان اعتصاب و تجمع معلمان در مقابل مجلس کشته شد. ابوالحسن خانعلی هنگام مرگ ۲۹ سال داشت. وی فارغ التحصیل رشته معقول از دانشکدهی معقول و منقول دانشگاه تهران بود. در سال ۳۵ در وزارت فرهنگ با سمت دبیری دبیرستان استخدام شد. در دبیرستان جامی ، فقه و عربی تدریس می کرد. همزمان با تدریس، در دورهی دکترای معقول و منقول مشغول به تحصیل بود.
شاید امروز نام دکتر خانعلی برای بسیاری از معلمان و دبیران، دانشآموزان و والدینشان نام ناآشنایی باشد، اما در سال ۴۰ یکی از پرآوازه ترین نام ها بود. هر چند بی اعتنایی مقامات. در سالهای بعد از انقلاب به یاد و نام دکتر خانعلی و تاریخ مبارزات معلمان قابل درک نیست، اما خون بهناحق ریختهی او رسواگر جهل و بی منطقی است وبه همین خاطر نام وی برای همیشه در تاریخ ایران ثبت شده است.
به روزنامه های آن دوره مراجعه می کنیم. مروری کوتاه و گذرا به رویدادهای اردیبهشت سال ۴۰ و سیر حوادث آن سال و اعتصاب معلمان میتواند بسیار آموزنده باشد.
در زمستان سال ۳۹ انتخابات ریاست جمهوری در امریکا برگزار شد. جان.اف.کندی به عنوان رئیس جمهور امریکا از حزب دموکرات پیروز شد. کندی اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشورهای جهان سوم را تجویز می کرد و معتقد بود که این اصلاحات مانع پیشروی کمونیست ها خواهد شد. نیروهای سیاسی مخالف شاه به خصوص احزاب جبهه ملی در انتظار باز شدن فضای سیاسی و شروع مجدد فعالیت های خود بودند.
در ۱۸ بهمن ۳۹ باشگاه مهرگان که در واقع سازمانی صنفی معلمان بود، قطعنامهای درمورد افزایش حقوق معلمان تصویب کرد. در روزهای بعد تا اردیبهشت ۴۰ معلمان سراسر کشور با امضای طومارهایی پشتیبانی خود را از این طرح اعلام میکردند در مقالهای که در اسفند ۳۹ در روزنامهی کیهان به چاپ رسیده چنین نوشته شده است:
ـ " معلمین میگویند حقوق یک دبیر سابقهدار لیسانسه کمتر از حقوق یک مستخدم جزء در سازمان برنامه یا شرکت ملی نفت است و ما خودمان مکرر نوشتیم که حقوق یک معلم کمتر از حقوق یک راننده دولتی و به مراتب کمتر از یک رانندهی تاکسی است."
ـ " ... یک لیسانسه در وزارت فرهنگ ماهی ۴۰۰ تومان میگیرد ولی لیسانسه دیگر با همان تحصیلات و پایه معلومات در یک سازمان دولتی دیگر ۲۵۰۰ تومان دریافت میکند..."هستند کسانی که "... بعد از ۸ سال خدمت ۲۷۳ تومان حقوق میگیرند..
در حالی که در همین زمان پرتقال دانهای سه ونیم تا ۱۲ریال، موز دانه ای ۴ تا هفت و نیم ریال، گندم کیلویی ۲۰۵ تا ۲۲۰ ریال، شکر روسی هر کیلو ۲۰ ریال، قند کله ورامین ۲۱ ریال. ... در کیهان۲۳ اسفند ۳۹ درخبری چنین آمده است:" بنا به تصویب هیات دولت حقوق معلمین ترمیم شد. حقوق کلیهی معلمینی که کمتر از ۶۰۰ تومان میگیرند به ۶۰۰ تومان میرسد. "محل تامین بخشی از این اضافه حقوق معلمین این گونه انتخاب شد:
ـ کیهان ۲۵ اسفند۳۹:" از سال آینده دبیرستانهای دولتی شهریه میگیرند. کلیهی دبستانها به شهرداریها واگذار میشود و هزینه آن را شهرداریهای هر محل تامین خواهند کرد.
ـ کیهان ۲۷ اسفند ۳۹:"درسال آینده از دانش آموزان ۱۰۰ تا۴۰۰ ریال شهریه گرفته می شود."
در روزهای آغازین اردیبهشت ماه، طومارهای معلمین در حمایت از طرح باشگاه مهرگان بیشتر و بیشتر میشود. از جمله میتوان طومار کلیهی آموزگاران مشهد، دامغان، رشت، کرند، بابل، مراغه، برازجان، گرمسار، شهسوار، نیریزو... را در کیهان دوم و چهارم اردیبهشت مطالعه کرد.
روز ۱۲ اردیبهشت با اعلام اعتصاب، کلیهی مدارس تهران تعطیل شد. معلمان از اوایل صبح دسته دسته به میدان بهارستان آمده و جلوی مجلس جمع شدند.جمعیت هر لحظه افزوده میشد. اطلاعات حوادث این روز را این گونه گزارش کرده است:
ـ "ساعت ۵/۸ معلمین به میدان بهارستان رسیدند و چون جلوی خیابان اکباتان قبلا توسط ماموران انتظامی بسته شد، در خیابان شاهآباد و اول بهارستان بر روی زمین نشستند. ماموران از ماشین آب پاش برای متفرق کردن استفاده کردند. معلمان علیرغم این که خیس شده بودند از جای خود بلند نمیشدند. ... پس از مدتی اولین برخورد صورت گرفت. عده ای به طرف ماشینها رفتند تا سر لولههای آب را به سمت دیگر بازگردانند...."
ـ "...قرار بود که هیأتی از معلمان با رئیس مجلس ملاقات کنند. اما سیر حوادث به گونه دیگری رقم خورد.معلمان فریاد می زدند و شعار می دادند. مأموران پلیس تیر هوایی شلیک می کردند و با باتوم معلمان را می زدند. صدای تیراندازی و شعارهای معلمان در صحن علنی مجلس شنیده می شد. مجلس در حال بررسی لایحه اشل حقوق معلمان بود که یکی از نمایندگان مخالف از جای خود برخاست و خطاب به رئیس مجلس گفت: در بیرون معلمان را می کشند و ما اینجا لایحه حقوق معلمان را بررسی می کنیم. جلسه متشنج شد..."
پس از مدتی، معلمان با پیکر خونین سه معلم روبرو شدند. دو نفر توسط چاقو زخمی شده بودند و یک نفر از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود .سرگرد شهرستانی، رییس کلانتری با اسلحهی کمری خود به سر دکتر خانعلی شلیک کرده بود. پیکر دکتر خانعلی بر روی دست معلمان با شعار" کشتند یک معلم را" به بیمارستان بازرگانان منتقل شد. و متاسفانه اقدامات پزشکان موثر واقع نشد و دکتر خانعلی کشته شد. موج اعتراضات و انزجار از این حادثه سراسر کشور را فرا گرفت. مدارس تعطیل شد. تشییع جنازه باشکوهی برای وی برگزار شد:
ـ " جسد دکتر خانعلی از بیمارستان بازرگانان به مسجدی در خیابان اسکندری منتقل شد. روز چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت، هزاران معلم در خیابان اسکندری تجمع کردند. تابوت معلم شهید بر دوش معلمان از مسیر خیابان شاه (جمهوری) به سمت میدان بهارستان توسط هزاران معلم و دانشجو و قشرهای دیگر مردم تشییع شد. معلمان اشک می ریختند و با فریاد خواستار استعفای شریف امامی و محاکمه قاتل دیوصفت معلم دانشمند بودند. گزارش این راهپیمایی و اعتصاب نامحدود معلمان در مطبوعات منعکس شد. مردم به هیجان آمدند، احزاب سیاسی، گروه های صنفی و سندیکاهای کارگری با صدور اطلاعیه حمایت خود را از معلمان اعلام کردند. تهران بعد از کودتای ۲۸ مرداد چنین راهپیمایی باشکوهی ندیده بود. جمعیت سوگوار تابوت را در میدان بهارستان بر زمین گذاشتند. ساعتی بعد پیکر بی جان خانعلی با آمبولانس به گورستان ابن بابویه در شهرری منتقل و به خاک سپرده شد. روزهای بعد ده ها مجلس یادبود در مساجد تهران و شهرستان ها به یاد وی برگزار شد.
خواستههای معلمان دیگر تنها اضافه حقوق نبود. آنان خواستار برکناری دولت، تعقیب قاتل دکتر خانعلی، وعذرخواهی از معلمان بودند.
▪ در کیهان ۱۴ اردیبهشت در مقالهای با عنوان" معلمند نه اخلالگر" چنین آمده است:
ـ " در مملکتی که روغن یک من ۶۰ تومان، گوشت سی یا سی و سهتومان است، چگونه یک عایله میتواند با ماهی ۲۰۰ تومان زندگی کند. آن هم خانوادهای که فهم دارد. شعور دارد و وضع دیگران را میبیند..."
در ادامه در خصوص تفاوت حقوق معلمان با مدیران رده بالا چنین مینویسد:
ـ " میگویند بیش از ده هزار وسیصد تومان نمیگیریم. البته این منهای ماشین، شوفر و مزایای دیگر است... با این همه تبعیض البته صدا درمیآید، اعتصاب میشود، بچههای مردم در خیابانها ولو میشوند. امتحانات متوقف میشود. .طبقهای که روح ملت و مملکت در دست اوست باید راضی شود. باید محترم باشد و بیش از همه باید خون او محترم باشد. کسانی که روی مغز معلم تیر خالی کرده باید پیدا شود...مامور دولت باید بین طبقهی معلم و دزد و راهزن فرق بگذارد..."
تظاهرات معلمان و کشته شدن دکتر خانعلی فضای سیاسی ایران را از رکود خارج کرد. شاه که بار دیگر پایه های تخت خود را لرزان می دید، دست به دامن علی امینی سیاستمدار استخوان دار و قدیمی شد که شخصیتی اصلاح طلب و در عین حال ضدکمونیست بود.
ـ روز ۱۵ اردیبهشت ماه: شریف امامی در حالی که برخی نمایندگان مجلس در صدد استیضاح او بودند به حالت قهر مجلس را ترک کرد و بعد از ظهر همان روز استعفانامهی خود را به دربار فرستاد. شاه با استعفای او موافقت کرد و فردای آن روز علی امینی را مأمور تشکیل کابینه کرد.
ـ ۱۶ اردیبهشت: امینی نخست وزیر شد. برخی روی کار آمدن امینی را به اشاره کندی و او را مهرهی مورد اعتماد دموکرات ها می دانستند. در مدت ۱۱ روز اعتصاب معلمان فضای بسته جامعه به سرعت متحول شد و دوره جدیدی از حیات سیاسی ایرانیان آغاز گردید. معلمان به عنوان یک قشر مرجع و مورد اعتماد جامعه در کانون اعتراضات سیاسی ملت قرار گرفتند. در اجتماع بزرگ معلمان در ۱۸ اردیبهشت ماه، معلمان با صدور قطعنامه ای روز ۱۲ اردیبهشت ماه را به یادبود اعتصاب موفقیت آمیز معلمان و شهادت معلم دانشمند مرحوم دکتر خانعلی روز معلم اعلام کردند و مقرر شد که در این روز همه ساله کلیهی مدارس و مؤسسات فرهنگی در سراسر کشور تعطیل شوند و مراسم خاصی توسط معلمان اجرا شود. باشگاه مهرگان از چنان اعتباری برخوردار شد که علی امینی روز ۱۹ اردیبهشت در جمع معلمان اعتصابی حاضر شد و خواستار پایان اعتصاب شد. ۱۹ اردیبهشت روزنامه اطلاعات از قول امینی چنین نوشت:
ـ " وضع کشور اسفناک است. اگر همه چیز را بگویم تولید وحشت و اضطراب میکند. قول شرف میدهم که برای ترمیم حقوق معلمین اقدام کنم. ولی به من مهلت و فرصت دهید. با افزایش حقوق مخالف نیستم ولی اگر بدون مطالعه اقدام شود، دور تسلسل به جایی دیگر میرسد که سقوط حتمی است..."
علی امینی به دلجویی از معلمان پرداخت، سرگرد ناصر شهرستانی از کار برکنار و پرونده او را برای رسیدگی به دادگاه فرستاد و باب گفت وگو با باشگاه مهرگان گشوده شد. محمد درخشش پذیرش هر پیشنهادی را موکل به طرح و تصویب در مجمع عمومی معلمان کرد و مجمع عمومی معلمان، هزاران معلمی بودند که هر روز در باشگاه و بیرون باشگاه اجتماع می کردند. روز ۱۹ اردیبهشت برای معلمان روزی فراموشنشدنی بود.معلمان یکصدا با پیشنهاد نخست وزیر مخالفت کردند و خواستار تصویب طرح باشگاه مهرگان برای ترمیم حقوق معلمان شدند و اعلام کردند که هیچ کس را به جز محمد درخشش به عنوان وزیر فرهنگ قبول نمی کنند. امینی چاره ای جز قبول پیشنهادهای معلمان نداشت. به این ترتیب روز بعد جدول حقوقی جدید معلمان به تصویب هیأت دولت رسید .
▪ کیهان چنین نوشت:
ـ " حقوق معلمین برابر حقوق مهندسین شد. به احتمال زیاد اعتصاب معلمین پایان مییابد و مدارس تا هفتهی آینده باز میشود. "
حداقل حقوق کمک آموزگاران و آموزگاران ۵۰۰ و دبیران ۶۰۰ تومان و حداکثر حقوق از ۱۰۵۰ تومان تا ۲۲۲۰ تومان برای دبیران اعلام شد. و روز ۲۳ اردیبهشت معلمان به اعتصاب طولانی خود پایان دادند.معلمان در اطلاعیهای پایان اعتصاب خود را اعلام کردند:
ـ "همکاران گرامی، دبیران، آموزگاران و فرهنگیان ایران
شما در مبارزهی خود برای تامین حقوق صنفی خود پیروز شدید. اکنون نوبت کار و کوشش صمیمانه در راه سعادت دانش آموزان فرا رسیده است...
درود بر روان جاویدان برادر شهید و ناکام ما دکتر خانعلی که با خون خود افتخار جاودانی برای طبقه معلم و جنبش آزادی برای ملت ایران تامین کرد.
درود بر ملت حقشناس و دلاور که مربیان و فرزندان خود را در تنگنای حوادث تنها نگذاشت.
درود بر دانشجویان عزیز که به احترام علم و به خاطر حق و عدالت به یاری مربیان سابق خود شتافتند .
درود بر دانشآموزان حقشناس و مهربان که با پشتیبانی معصومانه خویش پیوند دیرین و جاودانی میان معلم و شاگرد را استوار ساختند..."
▪ اطلاعات ۲۳ اردیبهشت اولین روز آغاز به کار مدارس را چنین توصیف کرد:
ـ " معلم و شاگرد در آغوش هم اشک ریختند. خانمها با لباس سیاه و آقایان با کراوات سیاه سرکلاسها حاضر شدند. درتمام مدارس به احترام شهادت دکتر خانعلی یک دقیقه سکوت شد. امروز شاگردان معلمین خود را گلباران کردند. ... امروز کلیه معلمین در کلاسها برای شاگردان خود اعلام کردند که حاضرند یک یا دو ساعت بعدا از ظهر اضافه بر وقت تدریس کنند تا جبران این مدت که تعطیل بوده است بشود.
ـ ۲۶ اردیبهشت: درخشش وزیر فرهنگ شد.
ـ ۲۸ اردیبهشت: نام دبیرستان جامی به نام دبیرستان دکتر خانعلی تغییر کرد.
در روزهای بعد سخنرانیها و مصاحبههای آقای درخشش وزیر فرهنگ در روزنامهها به چاپ میرسد. .ایشان دیگر به سیاستمداری مطرح تبدیل شده بود.اما خبری از دستگیری سرگرد شهرستانی، قاتل دکتر خانعلی نیست. به نظر میرسد دولت با مسلط شدن بر اوضاع، پس از پایان یافتن اعتصاب معلمان در حال سروسامان دادن قوای خود است.
▪ در خبر کوتاهی در کیهان ۲۲ تیر ماه چنین آمده است:
ـ " صبح امروز گروهی از معلمین که به قصد دیدن آقای درخشش رفته بودند به تالار کیهان آمدند. آنها موفق به دیدار وی نشده بودند. آنها میگفتند:" ما برای وزارت آقای درخشش مبارزه نکردیم. بلکه مبارزه ما برای احقاق حقوق صنفی خودمان بود.ولی از جریان اعتصاب به نفع خودشان بهرهبرداری کردند. .. آن وقت هیچ کدام از معلمین حاضر به شکستن اعتصاب نبودند. زیرا اصولا مبارزهمان بدون نتیجه مانده بود. گذشته از این که، طرح باشگاه مهرگان تغیییر کرد. در پایان مواردی در آن گنجانیدند که پرداخت حقوق معلمین را منوط به تصویب نامهی جدید هیات دولت کرد..."
درخبر دیگری در همین شماره روزنامه اظهارات وزارت فرهنگ در مورد این گروه از معلمین نیز آمده است:
ـ " صبح امروز عده ای حدود ۲۰ نفر که اخیرا از مشاغل فرهنگی برکنار شدند و.... آنها به قصد اخلال به وزرات فرهنگ رفتهاند...."
اسامی ۱۶ نفر که" به قصد اخلال نظم در صحن وزارتخانه اجتماع نمودهاند و منتظر خدمت شدند" در انتهای خبر آمده است.
به نظر میرسد وزیر شدن آقای درخشش به دور شدن او از معلمان کمک بسیار کرد.در کیهان سال ۴۱ اردیبهشت ماه در آستانهی بزرگداشت روز معلم اطلاعیهای کوتاه جلبنظر میکند:
ـ "قابل توجه فرهنگیان کشور، چون به خواستههای معلمین سراسر کشور ترتیب اثر داده نمیشود، این جانب لازم دانستم استعفای خود را از باشگاه مهرگان اعلام دارم. محمد جدی، مسئول شهرستانها"
آقای درخشش در نطق خود به مناسبت روز معلم به برخورد با جناح چپ معلمان اشاره میکند:
ـ "...متاسفانه در مبارزاتی که در پیش گرفتهایم، همیشه دو جناح با ما مبارزه کردند. اول جناج چپنما و مخرب که برای این مبارزه ستیزه میکنند که نتوانستند اعتصاب طبقه معلم را با هدف پوچ خودشان آلوده کنند... ما دکانهای آنها راتخته کردیم... جناح دوم دست راستیهای گردن کلفت...."
به نظر میرسد روند حرکت صنفی معلمان پس از این پیروزی بزرگ ،در سالهای بعد تا آستانهی انقلاب به تدریج دچار رکود شده است که نیاز به بررسی و تحلیل دقیقتردارد. با توجه به کمبود منابع در دسترس، آن را به مقالهای دیگر موکول میکنیم .
اما از سال ۵۶ معلمان بار دیگر وارد صحنه شدند. در این سال ها کانون های مستقل معلمان شکل گرفت. حتی باشگاه مهرگان بار دیگر فعالیت های خود را از سرگرفت .اما شعارهای صنفی تحت الشعاع شعار سرنگونی شاه قرار گرفت. اعتصاب بزرگ معلمان در مهر و آبان سال ۵۷ و حضور چندصد هزار معلم و چند میلیون دانش آموز، فراموششدنی نیست... بعد از پیروزی انقلاب، آموزشوپرورش دستخوش تحولات بزرگی شد. اکثر مدیران و بسیاری از معلمان در جریان پاکسازی های گسترده از کار برکنار شدند. نخستین هسته های گزینش در این وزارتخانه تشکیل شد. کسانی که هیچ تجربه ای نداشتند از طریق مصاحبه های عقیدتی به عنوان مربی وارد شدند و پست های خالی مدیریت را دراختیار گرفتند و باز هم رکود و سکوت تا سالهای دهه ۸۰ ...
هاله صفرزاده
گرفته از: شماره ی پنجم مجله ی «راه آینده»، در اردیبهشت ۱۳۸۶
سیزدهم اردیبهشت ماه1391
akhbarkargari2468@gmail.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر