به همه کارگران و زحمتکشان !
مقایسه این دو اطلاعیه نشان می دهد ؛ چه نازلند این شکنجه گران دون صفت، که روزی قاضی القضاتش درسفراست وبازجوش درلج،وروزدیگرزندانبانانش اینگونه سفسطه بازند وجگرخواره!
زندانبانانی که اینگونه آدمی را که از سر مقاومت دست به چنین ایستادگی زده، اینگونه دربرابرچشمان کس وکارشان و دربرابرچشمان این خیل عظیم چند ده میلیونی طبقه رنج وکار،برسرتخت مرگ و زندگی دست به دست می چرخانند.
رضا شهابی،کارگروعضوهیأتمدیرهی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه،پیشترگفته بود "دیگرتاب اینهمه بلاتکلیفی را ندارم ودست به اعتصاب غذا زد" گاهی اوقات آدمی بیش ازحد و توانش لجوج می شود و دراین هنگام امرلطمه وآسیب به خود و کسانش برایش بی معنی می گردد. در چنین هنگامی آدمی برای ادامه حرکتش، تن به معامله گری نمی دهد، نه اینکه دردهایش را مخفی کند.توگویی ازدردخودش می گریزد وبا همه وجود به درد نهیب میزند و آدمی می رود تا با پایش و سخت جانی اش تا جایی که آرزو دارد برسد. رضا شهابی همه آرزویش آزادی اززندان ومداوا وبازگشت به درون خانواده وبرسرکار،دست یافتن به مطالبات بی پاسخ مانده خود وآن دیگرهم طبقه ی هایش است. تنها ازاین روست که مقاومت می ورزد. دراین هنگام آن دیگرانند که باید راه چنین لجاجت وسخت سری را با آزادی رضا شهابی، بازکنند تا زندگی این کارگر مبارزومقاوم که حاضرنیست حتی برسرجانش کوتاه بیاید، درمسیرعادی زندگی اش افتد.
زندانبانان رضا شهابی،درشرایطی کمتر ازیک هفته کارگرزحمتکشی با مشخصه ابراهیم مددی یکی دیگرازاعضاء مدیریت سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه را بعد از گذشت سه سال زندان و با قراروثیقه آزاد شده بود. چهارشنبه همین هفته دوباره به زندان بازمی گردانند. علی نجاتی را با قلب بیمارش تنها سه روزمرخصی می دهند.گرامی داشت شانزدهم آذررا به بهانه عاشورای حسینی ،ناممکن می سازند.یادواره سیزدهمین سالگرد سلسله قتل های زنجیره ای سیاسی را هم برای کانونیان وهم اعضائ خانواده مختاری- محمد جعفر پوینده – مجید شریف- پروانه اسکندری و داریوش فروهر،به رغم عزاوماتم وسینه زنی کشاندن امت خود،عملا مجوزنمی دهند وپرستو فروهررا که ازاروپا به ایران رفته تا چون هرسال یاد مادروپدرودیگرجان باختگان راه ازادی را گرامی بدارد ،احضارمی کنند. این همه بیانگردیوصفتی نظامی است که مصمم است با قمه، چکمه، جماق و به زوراسلحه،زندان ، شکنجه به عمرخود ادامه دهد. جان آدمی را به ارزانی ودربرابرچشمان کسانش بستاند و همچون هزاران جنایت دیگران به هیچکس حسب پس ندهد. ولی امروزهمچون دیروزوهرروزمقاومت وایستادگی وسخت جانی آنانی که شیوه مبارزه را خود برمی گزینند ،همواره راه پیشروی جلادان راسد می کند. امروزهمه " کمیته دفاع از رضا شهابی" یعنی تمامی اعضاء خانواده او،یک صدا نگران وضعیت جسمی رضا شهابی وادامه عدم رسیدگی وآزادی اش هستند و یک صدا به همه جهان اعلام می دارند : "رضا را به ... جرم بیمار بودن و دربند بودن، قرار است محاکمه کنند! رضا هیچ جرمی مرتکب نشده است.
کمیته دفاع از رضا شهابی خواهان مداوا و آزادی بی قید و شرط رضا میباشد.
مسوولین قضایی باید مطابق واقعیات برای رضا برائت و حکم آزادی صادر کنند در حالی که اعلام شده برای او دادگاه تشکیل خواهد شد.
در حالی که رضا نوزدهمین روز اعتصاب خود را در بدترین شرایط جسمی سپری می کند، ما هرگونه ادامه ی بازداشت رضا را محکوم می کنیم و از همگان خواهانیم برای آزادی رضا شهابی تلاش نمایند" .
ما نیزنگران ادامه اعتصاب غذایش هستیم.خواست ما پایان بخشیدن به اعتصاب و مداومت او بر سر حق ستانی اش و فرجه به جسم وجانش دراین مرحله از مبارزه و استمرار مقاومت او را ممکن و پیشروی زندانبانان را ناممکن می سازد.
آقا رضای شهابی ، همه ما درکنارخانواده ات ،بیش از هر چیز به آزادی ات می اندیشیم ونگران ادامه اعتصاب غذای توهستیم ،نگرانیم رفیق نگران !
حالا اطلاع رسان ما شده اند :" کمیته دفاع ازرضا شهابی"،منبعی موثق وبیواسطه وخبرهای پرازدلهره ونگرانی آقا رضا راازدرون زندان اوین،زندانی به وسعت ایران را به این سوی دیوارمی رسانند. دراطلاعیه شماره ۳ روزشنبه ۱۹آذرخبرمی دهند :" ... مامورین بند ۲۰۹ رضا شهابی را برای ملاقات به کابین ملاقات تلفنی آوردند.رضا به حالت نیمه جان درآمده و او را تا مسافتی با ماشین به سالن منتقل کرده بودند و سپس مامورین زیر بغل او را گرفته و کشان کشان تا کابین گفتگو آورده بودند.
رضا انچنان ضعیف و بیجان بوده است که به سختی حرف میزده و همچنین نیم بدنش به حالت بیحس و فلج درآمده، و با سری کج به یک سو و کاملا خمیده و کم جان مینموده است.مامورین تایید کرده اند که نامه ی دادستان برای انتقال اورژانسی رضا به بیمارستان را ازروزیکشنبه ۱۳ آذردراختیار دارند اما او را احتمالن در یکی از روزهای شنبه۱۹آذر یا یکشنبه ۲۰ آذر یعنی یک هفته بعد از دریافت نامه ی دادستان ، به بیمارستان خواهند برد..." دراطلاعیه شماره۴ به فاصله یک روزخبرمی رسانند : " روز یکشنبه ۲۰ آذرماه مسئولین زندان اوین، رضا شهابی را به جای بیمارستان به بند۳۵۰زندان اوین منتقل کردند. این خبر را رضا طی تماسی تلفنی به خانواده اعلام کرد و گفت که مسئولین زندان در توجیه این اقدامشان گفتهاند: «فشار خون تو بسیار پایین است و به همین دلیل باید به بند ۳۵۰منتقل شوی و نه بیمارستان»! و در ادامه آمده است : " خطر جانی و احتمال فلج شدن رضا را به شدت تهدید میکند و نگرانی ها برای سلامت او بسیار بالا رفته است....." مقایسه این دو اطلاعیه نشان می دهد ؛ چه نازلند این شکنجه گران دون صفت، که روزی قاضی القضاتش درسفراست وبازجوش درلج،وروزدیگرزندانبانانش اینگونه سفسطه بازند وجگرخواره!
زندانبانانی که اینگونه آدمی را که از سر مقاومت دست به چنین ایستادگی زده، اینگونه دربرابرچشمان کس وکارشان و دربرابرچشمان این خیل عظیم چند ده میلیونی طبقه رنج وکار،برسرتخت مرگ و زندگی دست به دست می چرخانند.
رضا شهابی،کارگروعضوهیأتمدیرهی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه،پیشترگفته بود "دیگرتاب اینهمه بلاتکلیفی را ندارم ودست به اعتصاب غذا زد" گاهی اوقات آدمی بیش ازحد و توانش لجوج می شود و دراین هنگام امرلطمه وآسیب به خود و کسانش برایش بی معنی می گردد. در چنین هنگامی آدمی برای ادامه حرکتش، تن به معامله گری نمی دهد، نه اینکه دردهایش را مخفی کند.توگویی ازدردخودش می گریزد وبا همه وجود به درد نهیب میزند و آدمی می رود تا با پایش و سخت جانی اش تا جایی که آرزو دارد برسد. رضا شهابی همه آرزویش آزادی اززندان ومداوا وبازگشت به درون خانواده وبرسرکار،دست یافتن به مطالبات بی پاسخ مانده خود وآن دیگرهم طبقه ی هایش است. تنها ازاین روست که مقاومت می ورزد. دراین هنگام آن دیگرانند که باید راه چنین لجاجت وسخت سری را با آزادی رضا شهابی، بازکنند تا زندگی این کارگر مبارزومقاوم که حاضرنیست حتی برسرجانش کوتاه بیاید، درمسیرعادی زندگی اش افتد.
زندانبانان رضا شهابی،درشرایطی کمتر ازیک هفته کارگرزحمتکشی با مشخصه ابراهیم مددی یکی دیگرازاعضاء مدیریت سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه را بعد از گذشت سه سال زندان و با قراروثیقه آزاد شده بود. چهارشنبه همین هفته دوباره به زندان بازمی گردانند. علی نجاتی را با قلب بیمارش تنها سه روزمرخصی می دهند.گرامی داشت شانزدهم آذررا به بهانه عاشورای حسینی ،ناممکن می سازند.یادواره سیزدهمین سالگرد سلسله قتل های زنجیره ای سیاسی را هم برای کانونیان وهم اعضائ خانواده مختاری- محمد جعفر پوینده – مجید شریف- پروانه اسکندری و داریوش فروهر،به رغم عزاوماتم وسینه زنی کشاندن امت خود،عملا مجوزنمی دهند وپرستو فروهررا که ازاروپا به ایران رفته تا چون هرسال یاد مادروپدرودیگرجان باختگان راه ازادی را گرامی بدارد ،احضارمی کنند. این همه بیانگردیوصفتی نظامی است که مصمم است با قمه، چکمه، جماق و به زوراسلحه،زندان ، شکنجه به عمرخود ادامه دهد. جان آدمی را به ارزانی ودربرابرچشمان کسانش بستاند و همچون هزاران جنایت دیگران به هیچکس حسب پس ندهد. ولی امروزهمچون دیروزوهرروزمقاومت وایستادگی وسخت جانی آنانی که شیوه مبارزه را خود برمی گزینند ،همواره راه پیشروی جلادان راسد می کند. امروزهمه " کمیته دفاع از رضا شهابی" یعنی تمامی اعضاء خانواده او،یک صدا نگران وضعیت جسمی رضا شهابی وادامه عدم رسیدگی وآزادی اش هستند و یک صدا به همه جهان اعلام می دارند : "رضا را به ... جرم بیمار بودن و دربند بودن، قرار است محاکمه کنند! رضا هیچ جرمی مرتکب نشده است.
کمیته دفاع از رضا شهابی خواهان مداوا و آزادی بی قید و شرط رضا میباشد.
مسوولین قضایی باید مطابق واقعیات برای رضا برائت و حکم آزادی صادر کنند در حالی که اعلام شده برای او دادگاه تشکیل خواهد شد.
در حالی که رضا نوزدهمین روز اعتصاب خود را در بدترین شرایط جسمی سپری می کند، ما هرگونه ادامه ی بازداشت رضا را محکوم می کنیم و از همگان خواهانیم برای آزادی رضا شهابی تلاش نمایند" .
ما نیزنگران ادامه اعتصاب غذایش هستیم.خواست ما پایان بخشیدن به اعتصاب و مداومت او بر سر حق ستانی اش و فرجه به جسم وجانش دراین مرحله از مبارزه و استمرار مقاومت او را ممکن و پیشروی زندانبانان را ناممکن می سازد.
آقا رضای شهابی ، همه ما درکنارخانواده ات ،بیش از هر چیز به آزادی ات می اندیشیم ونگران ادامه اعتصاب غذای توهستیم ،نگرانیم رفیق نگران !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر