نکاتی در باره چهارمین گردهمآیی سراسری درباره زندانیان سیاسی گوتنبرگ (سوئد) ... بخش سوم (آخر) / جمع بندی

کریم خیاو
 "سهم من از این "انحراف"
کریم خیاو
iranhamrah@hotmail.com
آهای آیندگان، شما که از دل توفانی بیرون می جهید
که ما را بلعیده است.
وقتی از ضعفهای ما حرف می زنید
یادتان باشد
از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید.
به یاد آورید که ما بیش از کفشهامان کشور عوض کردیم.
و نومیدانه میدانهای جنگ را پشت سر گذاشتیم،
آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.
این را خوب می دانیم:
حتی نفرت از حقارت نیز
آدم را سنگدل می کند.
حتی خشم بر نابرابری هم
صدا را خشن می کند.
آخ، ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم
خود نتوانستیم مهربان باشیم.
اما شما وقتی به روزی رسیدید
که انسان یاور انسان بود
درباره ما
با رأفت داوری کنید !
قسمتی از شاهکار  برتولت برشت در سال ۱۹۳۹ زمانی که او در دانمارک و در شرایط سخت تبعید بسر میبرد سروده شده و از این شعر به عنوان وصیت نامه معنوی او نام برده اند.
***
ماه ها از چهارمین گردهمایی سراسری زندانیان سیاسی در شهر گوتنبرگ می گذرد. در طی گذشت زمان از دست رفته، شوربختانه رفقای برگزار کننده (گفتگوهای زندان) نه تنها جواب قانع کننده ای به انتقادات و نقدهای منتشر شده نداده اند، بلکه با ایجاد جوی ناسالم اقدام به تهدید و تخریب می کنند.
ما در مکتب مارکسیسم، لنینیسم آموخته ایم که می توان با ارائه انتقاد، مبنای حرکت های جدید و منطقی را بنا نمائیم. اگر از رفقای ما در گفتگوهای زندان در مورد انتقاد بپرسیم، که پرسیده ایم، بی تردید رفقا  با یک پیش شرط که مرز و حدودش را خودشان مشخص می کنند و آن «انتقاد سازنده» و یا «انتقاد برای ارتقاء» را مطرح می کنند، به استقبال انتقاد می روند  و گاه با اصرار  روشنقکرانه خواستار آن می شوند ، اما چون گزندگی نیش انتقاد را می چشیدند ، از آن می گریزند و برای آن که گریز خود را بپوشانند ، بر آن انتقاد برچسب های رنگارنگی می زنند و آن را عقده گشایی، انتقام، تهمت و در نهایت کسانی که از سال ۲۰۰۵ و در کروکی وزارت اطلاعات شناسایی شده اند، کار و عمل خود را توجیه می کنند. این دو گانگی در ادعا و عمل ، چندان آشکار است که نیاز به شاهد آوردن نبوده و نیست، چون ماشین تخریب رفقا بکار افتاده است. (رجوع شود به سایت گفتگوهای زندان)
در این قسمت من به عنوان یکی از  شرکت کنندگان در اتاق پالتاکی ایران پویش «گفتگوهای زندان» مورخه ی جمعه دوم دسامبر ۲۰۱۱ از مسئولین این اتاق، به ویژه همایون ایوانی، خواهان شفاف گویی در مورد ادعای ایشان پیرامون سیاست هایی که از سال ۲۰۰۵ وزارت اطلاعات برای رخنه و منهدم کردن گردهمایی هایی که هر دو سال یک بار توسط گفتگوهای زندان برگزار شده و از آن به عنوان «کروکی وزارت اطلاعات» یاد کرده اند، در اولین فرصت ممکن می باشم. فایل صوتی این  جلسه در سایت گفتگوهای زندان موجود می باشد. در غیر این صورت ایشان خیانتی آشکار در پنهان نگاه داشتن رمز و راز وزارت اطلاعات خواهند داشت. گفتار و ادعایی که تا اثبات نشدن آن از طرف ما پیگیری خواهد شد.

 http://www.dialogt.org/index.php?id=104
کسی که عمداَ دیدگان خود را فرو نبندد نمی توند نه ببیند که این جریان «انتقادی» نوین در سوسیالیسم شکل جدیدیست از اپورتونیسم. و هرگاه در باره ی اشخاص از روی جامه مجللی که خود را با آن آراسته اند و القاب پر آب و تابی به خود بسته اند قضاوت نکنیم، بلکه از روی رفتارشان و این که در عمل چه چیزی را ترویج می کنند قضاوت نمائیم آن وقت معلوم خواهد شد، که «آزادی انتقاد» عبارت است از آزادی جریان اپورتونیستی در سوسیال دمکراسی، آزادی تبدیل سوسیال دمکراسی به حزب دمکرات اصلاح طلب، آزادی رسوخ ایده های بورژوازی و عناصر بورژوازی در سوسیالیسم.

                                                                                     لنین «چه باید کرد»
قصد من در سومین و آخرین مقاله در باره ی چهارمین گردهمایی، بازگویی مواردی که در دو مقاله ی قبلی ام نوشته ام نیست. انتقاد اصلی به خود من به عنوان یک فعال سیاسی منفرد (بدون نمایندگی سازمانی و ...) در این شهر برمی گردد. من نمی باید از کنار همه ی مسایل قبل و در جریان برگزاری چهارمین دوره گردهمایی زندانیان سیاسی، ساده و "رفیقانه" می گذشتم. من اعتراف می کنم که با وجود شناخت کافی از روابط در این شهر، در عین حال با اتکا به "رفیقانه" بودن کار، آن هم کاری بزرگ در سطح برگزاری گردهمایی سراسری زندانیان سیاسی، سعی در فریب خود داشتم. در همین رابطه باید بگویم که من هم در خیانت شما در رابطه با قربانیان سیاسی در دهه شصت شریک هستم، ولی پس از آن سه روز، و با درک منطقی بر آنچه گه بر ما گذشت، صف خودم را از شما جدا کردم، عملکردی که دم خروسی آن بی رحم و با عمل کردی انقلابی از ورای گفته ها و اعمال گردانندگان گردهمایی دیده شد، دیگر نمی توانست همگان را با رفتار و چهره ای "رفیقانه" بفریبد.
جنایت و کشتارهای دهه ی شصت جزیی از سیستم جهانی با تلاش طبقه سرمایه دار در ایران برای تحکیم قدرت سیاسی به خطر افتاده اشان پس از سرنگونی سلسله ی وابسته به امپریالیسم، پهلوی در سال پنجاه و هفت بود که به دست رژیم دار و شکنجه ی اسلامی به اسم انقلاب صورت پذیرفت. آنگاه شما رفقای برگزار کننده در حساس ترین دوران تاریخی و با شناخت کافی بر ضرورت بیداری وجدان های تشنه ی حقیقت، به جای عملکردی چپ و مترقی این گونه خود را در آغوش طیف راست رها می سازید. گرایش به راست، انتقادی بود که رفقا آگاهانه "به همکاری با رژیم سرمایه دار و جنایتکار " تعبیرش کردند تا راست روی خود را توجیه کنند. اگر نگاهی به ارزیابی کمیته ی شهری چهارمین گردهمایی بیاندازیم، خواهیم دید که نویسندگان و تائید کنندگان این ارزیابی با وارونه جلوه دادن حقایق سعی در پاشیدن خاک بر چشم حقیقت دارند. آنها با تحریف واقعیت، سعی در توجیه داشته و دارند. آنان به سبک تمامی توجیه کنندگان، آگاهانه شیپور را از سر گشادش می نوازند، و در ادامه همان رفتار را در جلسه ی پالتاک (ایران پویش) با پرخاش و تهدید، راست روی خود را عین "چپ" معرفی می کنند. پوپولیسم آشکاری که سعی در جلب و پشتیبانی از اطرافیان خود با توصل به وعده های کلی و مبهم، نمونه ای از رفتار فرصت طلبانه را به نمایش گذاشته و کماکان با تهدید و شانتاژ به پیش می برد.
به راستی انتقاد ما منتقدین چه بود؟ آیا جز اینکه به شما تذکر دادیم که راهتان را از گذشته تان، عوض کرده اید و رد پای رفرمیست ها و فرصت طلبان از گردهمایی سوم تا آخرین آن یعنی چهارمین گردهمایی که در روزهای ۹ تا ۱۱ سپتامبر سال جاری در شهر گوتنبرگ سوئد  برگزار شد، به طرز چندش آوری دیده می شود. مفهوم از گرایش به راست چیست؟ عبارت است از چشم پوشیدن  و دست کشیدن از پرنسیپ ها و برخی خواستهای خود برای رسیدن به توافق با جناحی  دیگر است، کاری که شما با برنامه ریزی آن را اجرا کردید. اوج غلطیدن به راست را در انتخاب سخنرانان از خود نشان دادید و در توجیه اعلام می کنید که تمامی سخنرانان به صورت داوطلبانه برای شرکت و سخنرانی با ما همکاری می کنند. یکی از سخنرانان گردهمایی که به هیچوجه ربطی به طیف چپ ندارد، توسط دو تن از مسئولین گفتگوهای زندان در  سفر به آمریکا و در دعوتی متقابل  انتخاب شد. آیا اینطور نیست؟ این را می توان از دو زاویه بررسی کرد. مورد نخست بر می گردد به عملکرد شما که باعث شده است نیروهای «چپ رادیکال» رغبتی برای همکاری و نزدیکی با شما را نداشته و ندارند. مورد دوم  بر می گردد به ورشکستگی شما در پیش برد  گردهمایی که باز باعث این می شود که طیف های مختلف و رنگارنگ، خارج از طیف چپ، خود را در کنار شما راحت تر ببینند و شما نیز با اجرای باری به هر جهت، گردهمایی را برگزار کرده  و وجدان خود را آسوده نگاه دارید. سخنرانانی که خود را مدافعین راستین «حقوق بشر» می دانند و روز و روزگارشان را با درآمدهایی از پروژه های سود ده بنگاه های  امپریالیستی و سرمایه داران، رنگین می کنند. در این شرایط است که شما میکروفن گردهمایی سراسری زندانیان سیاسی را که ادعای چپ بودن آن را دارید، در اختیار اشغال گران راست قرار می دهید.
بحث ما منتقدین بر سر خوب و بد بودن فرد و یا افراد نیست. بحث بر سر پرنسیپ هایی است که شما خود را تنها آلترناتیو چپ آن معرفی می کنید، است. بحث بر سر منافع طبقاتی است که هیچ همخوانی با رفرمیست های دعوت شده از طرف شما ندارد، آلترناتیوی که به نام چپ و سوسیالیسم، نگاهی ملتمسانه به دست آویز امپریالیست ها یعنی حربه ی «حقوق بشر» آن دوخته اید است. غرب  پس از جنگ جهانی دوم نیازمند به فراهم کردن روشی برای برقراری صلح و امنیت جهانی داشت. در همین رابطه  تنها روشی که می توانست برای همه انسان ها پس از مصیبت جنگ خانمان سوز، فارغ از همه تفاوت ها باشد، «حقوق بشر» بود. سرانجام اعلامیه جهانی حقوق بشر در دهم سپتامبر ۱۹۴۸ میلادی، با طراحی امپریالیست ها از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید، و از آن پس نقش مدافعین آن برای آشتی دادن بین ظالم و مظلوم، استثمار کننده و اسثمار شونده آغاز شد. نقشی که تا به امروز با بازی و چهره های گوناگون به اجرا در آمده است.
باید با عزمی جزم متذکر شوم که ما قصد داریم با دستی خالی، بدون توصل به بلندگوها و پروژه های امپریالست ها و حکومت ها ی سرمایه دار وابسته، سوسیالیسم را که تنها راه رهایی انسان ها است بنا كنیم. ما به خوبی می دانیم  تا زمانی که شما مدعیان دروغین "چپ" در کنار سرمایه‌داری ایستاده‌اید، نه تنها این رسوایی دامن خود شما را خواهد گرفت، بلکه منجر به سقوط هرجه بیشتر افکار عموم نسبت به سوسیالیسم و چپ رادیکال خواهد شد. در همین راستا است كه ما همواره با توجه به همه آن ضعف‌ها و معایب مبارزاتی که خود از آن آگاه هستیم، مبارزه ی خود را برای رهایی از ورطه ی اپورتونیست ها ادامه خواهیم داد. ما برای اینکه هراس در دل مرتجعین افکنده شود، برای اینکه مقاومت بورژوازی درهم شکسته شود و در نهایت برای اینکه پرولتاریا بتواند دشمنان خود را قهراً درهم کوبد، گامی پس نخواهیم برداشت. از همین روست ما از مطالبات صنفی و رفاهی طبقه ی کارگر و زحمتکشان سرسختانه دفاع کرده و دوش به دوش آنان برای سرنگونی تمامیت رژیم دار و شکنجه ی اسلامی و وابسته به امپریالسم مبارزه می کنیم، موردی که چهارمین گردهمایی فاقد آن بود، یعنی توصل به اراده و قدرت طبقه ی کارگر.
سیاست طبقه ی کارگر چیست؟ سیاستی است که اساس آن تامین منافع طبقه ی کارگر و همه ی کسانی است که بر اساس اراده ی خود و نه استثمار دیگران زندگی می کنند می باشد. سیاستی است که اساس آن برهم چیدن هرگونه استثمار، نابرابری سیاسی، اجتماعی و حقوقی است. سیاستی که خواهان محو طبقات و نهادهای گوناگون طبقاتی است. این سیاست نه تنها در مقابل سیاست سرمایه داری جمهوری اسلامی ایستاده است، بلکه با عزمی راسخ مقابل سیاست جریانات اپورتونیستی که همواره در تلاش به اصطلاح "اصلاح" رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی می باشند، با قدرت ایستاده اند.
برگزار کنندگان گردهمایی سراسری، با شناخت کافی از قدرت این طبقه، کاملا از مبارزات طبقه ی کارگر به دور مانده و در این مورد هیچ اقدامی نکردند. فراموش نکنید که کشتار دهه ی شصت با بی حقوقی کامل مردم، به ویژه طبقه ی کارگر پیوندی عمیق خورده است. ما وظیفه خود  می دانیم که در برابر این سیاست سرکوب و اختناق محکم و سترگ بایستیم، و پرچم " نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم" را نه در شعار بلکه در عمل بر سر تمامی گردهمایی ها از این دست به اهتزاز در آوریم، و در این بین مبارزه با اپورتونیست ها را نیز فراموش نمی کنیم. رفقا! تاریخ نشان داده است و در عمل به اثبات رسانده است كه در درون جنبش چپ فعالینی كه به جریان اپورتونیستی تعلق دارند بهترین مدافعین بورژوازی‌اند ، حتی بهتر از خود بورژواها.  وظیفه ما در مقابل این گرایش چیست؟ جواب بسیار آسان است، ما نیرومندانه با آموزه های "سوسیالیسم" خرده بورژوائی (غیر پرولتری) مقابله و مبارزه خواهیم کرد.
کمونیست ها که سازماندهی انقلاب کارگری و ایجاد سوسیالیسم را در دستور  مبارزاتی خود قرار داده اند، همواره از خواست های دموکراتیک اقشار بی حق و حقوق جامعه (زنان، کودکان، دانشجویان و ....)، و اقوام تحت ستم ایران پشتیبانی بعمل می آورند، و در این راه هرگز فریب ترفندهای توخالی مدافعان حقوق بشر را نخورده اند، ولی در عوض شما بجای گامی به جلو،  گامی به عقب گذاشته اید و  در مقابل هر انتقادی نه تنها ایستادگی می کنید، بلکه با سانسور و فحاشی (موردی که در آخرین جلسه ی پالتاک ایران پویش شنیده شد/فایل صوتی سانسور نشده ی جلسه موجود است/ جلسه ای که فایل های سانسور شده اش در سایت گفتگوها موجود می باشد) سعی در مبرا نشان دادن خود داشته و دارید. شما که خود محصول یک جامعه ی بسته و سانسور شده هسیتد و در مقابل آن ایستادید و مبارزه کردید، زندان و شکنجه دیدید، چرا نتوانستید حرف های مخالف خود را بشنوید و بدون حتی یک تذکر  در آخرین جلسه ی اتاق پالتاکی «ایران پویش» مورخه ی ۲ دسامبر ۲۰۱۱ سانسورش کردید، و بعد همچون فاتحان بر سر گذرگاه ایستادید و هر آنچه که نباید می گفتید، نثار مخالفان خود کردید، در این مورد چه پاسخی دارید؟ 
در پایان باید تاکید کنم که وضعیت کنونی جهان و در مقیاسی کوچکتر، ایران در اساس محصول نظام سرمایه داری و سیاست بورژوازی و دیگر طبقات استثمارگر است. سیاستی که با مماشات مدافعین به اصطلاح «حقوق بشر» همیشه به نفع همان طبقه ی حاکم تمام شده است. شوربختانه عملکرد رفقا در چیدمان و برگزاری گردهمایی سراسری فرصت را به مدافعین «حقوق بشر»  دادند، مدافعانی که خود بلندگوهای فراوانی برای ابراز نظراتشان دارند، آمدند و فاتحانه بیرق سازش را در چهارمین گردهمایی بر افراشتند. به نظر ما دمکراسی که آنها به دنبالش هستند، همان دمکراسی بسته بندی شده ی امپریالیست ها است که در طول تاریخ، بویژه در دهه ی اخیر به وضوح دیده شده است. در مقابل ما خواهان دمکراسی واقعی، که همانا دمکراسی پرولتری است می باشیم. بیهوده نیست  سیاست تمامی جناح های رنگارنگ بورژوازی (اصلاح طلبان، ملی گراها، ملی مذهبی ها، اتحاد جمهوری خواهان و ...) سیاست ضد کارگری است.

  سخن پایانی برای بسته شدن این سری مقالات (نکاتی در باره چهارمین گردهمآیی سراسری درباره زندانیان سیاسی  گوتنبرگ ـ سوئد) با این نوشتار به پایان می رسانم که:

ما دامی که شیوه ی کار رفقا ی برگزار کننده ی گردهمایی سراسری زندانیان سیاسی (گفتگوهای زندان) بر همین روال یعنی چرخش به «راست» باشد، ما چاره ای جز تشکیل جبهه ی «تحریم گردهمایی ها» را نداریم.

بکوشیم تا رهرو آرمان های سترگ رفقای جانباخته امان باشیم!

سرنگون باد تمامیت رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی!

زنده باد انقلاب، زنده باد سوسیالیسم!

کریم خیاو

يازدهم دسامبر ۲۰۱۱ برابر با بيست آذر ۱۳۹۰

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نمونه ای از ليست برخی کمک های مالی هيفوس به بخشی از سازمان های "غيردولتی" در ايران از آن جمله خانم شادی صدر (موسسه ی غیر انتفاعی راهی) یکی از دریافت کنندگان و دعوت شدگان(سخنران) در چهارمین گردهمایی زندانیان سیاسی در شهر گوتنبرگ /سوئد. بی تردید تلاش فعالین حقوق زنان بی نتیجه نبوده و نیست. اگر نگاهی به فعالیت های خانم شادی صدر و دیگر سخنرانان گردهمایی نگاهی بیاندازیم، خواهیم دید که عملکرد آنان در رابطه با «حقوق بشر» در نزد مردم مثبت دیده می شود. پرسش ما  از شما این بود که چرا از فعالین چپ برای سخنرانی به جای رفرمیست ها استفاده نکردید و بجایش برنامه گذار افرادی شدید که با پروژه هایشان دور دنیا سفر می کنند.


--------------------------------------------------------------------------------

منبع:
http://rosaarchiv.blogfa.com/post-3.aspx

IR002G -راهى
زنان برای مشورت های حقوقی – راهی

IR002G01

موسسه غيرانتفاعی

مبلغ قرارداد: 116.500 يورو

تاريخ و مدت قرارداد: اول ژانويه 2004 تا 31 دسامبر 2006
موسسه راهی - دسترسی زنان به عدالت حقوقی

IR002G02

مبلغ قرارداد: 240000 يورو

مدت قرارداد: اول ژانويه 2007 تا 30سپتامبر 2009

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر