اخباروگزارشات کارگری27دی ماه1390

- بازداشت و احضار فعالین تبریز- خبر تکمیلی
- ممانعت از مداوای بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی
- علی نجاتی به دلیل بیماری با غل و زنجیر به دادگاه برده شد
-اطلاع جهت پیوستن فعالین و مدافعان به کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده (از طرف خانواده)
- حوادث کارگری
- نگاهی به تشکل های کارگری در ایران
بازداشت و احضار فعالین تبریز-خبر تکمیلی
اداره ی اطلاعات تبریز در اقدامی غیر قانونی ، طبق عادت معمول نیروهای پلیسی جمهوری اسلامی ظهر روز یک شنبه 25 دی ماه اقدام به بازداشت شاهرخ زمانی و احضار محمد جراحی، نیما پوریعقوب و ساسان واهبی وش کرده بود.
با گذشت سه روز از بازداشت مجدد شاهرخ زمانی فعال کارگری در تبریز هم چنان اطلاعی از وضعیت وی در دست نیست. با توجه به عدم انتقال وی به بند عمومی زندان مرکزی تبریز به نظر می رسد بازداشت وی نه برای اجرای حکم 11 سال زندان که در مرداد ماه سال جاری برای وی در نظر گرفته شده بود، بلکه جهت پرونده سازی جدید علیه او انجام شده است. شایان ذکر است شاهرخ زمانی به رفقا و خانواده ی خود اعلام کرده بود که در صورت بازداشت مجدد همانند دور گذشته ی مدت بازداشت برای اعتراض به محاکمه و زندانی کرد خود که هیچ گناهی مرتکب نشده است ، دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهد زد.
یادآوری می کنیم که شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب و ساسان واهبی وش فعالان کارگری و دانشجویی چپ تبریز در خرداد ماه امسال بازداشت ودر مرداد ماه از طرف شعبه ی یک دادگاه "انقلاب"تبریز مجموعا" به بیست و دو سال و نیم زندان محکوم شدند. این فعالین به تدریج و با صدور قرار وثیقه به طور موقتی از زندان تبریز آزاد شدند.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
27/10/1390
ممانعت از مداوای بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی
بر اساس خبر ارسالی به کمیته هماهنگی، بهنام(اسعد) ابراهیم زاده فعال کارگری عضو کمیته پیگیری و فعال جنبش لغو کار کودک که در بند 350 زندان اوین محبوس است، مدت هاست که درخواست انجام معالجات پزشکی میکند اما از انجام معالجات برای وی ممانعت به عمل آمده است.
بهنام که پیش از دستگیری مشکل جسمی نداشته به هنگام بازجویی ها در بند 209 اوین و در اثر ضرب و شتم برای اعتراف دچار مشکلات در ناحیه ی گوش چپ شده است و اکنون نیز به شدت از درد گوش و مشکلات در پرده ی گوش رنج میبرد.وی همچنین در اثر سو تغذیه و مشکلات جسمی دیگری که در زندان بر او عارض شده است از سر درد شدید نیز رنج میبرد.
ابراهیم زاده بارها در مورد وضعیت جسمی اش اطلاع داده و درخواست معالجه کرده اما پاسخی که به او داده اند این بوده که بعد از آزادی خودت دنبال مداوا خواهی رفت !
این در حالی است که مشکلات جسمی در زندان و در زمان بازجویی ها برای بهنام پیش آمده است و او بیش از سه سال دیگر برای اتمام محکومیت 5 ساله ی خود در زندان خواهد بود.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن محکوم کردن این برخورد غیر انسانی با بهنام ابراهیم زاده خواهان پیگیری فوری مراحل مداوای او و اعزام بهنام به بیمارستان تخصصی می باشد.
كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكلهاي كارگري- 26 دي ماه 1390
علی نجاتی به دلیل بیماری با غل و زنجیر به دادگاه برده شد
بر اساس خبر دریافتی، علی نجاتی کارگر زندانی و عضو هیات مدیره‌ی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در روز 20 دیماه در حالی که دست و پای او به غل و زنجیر کشیده شده بود به شعبه ی 2 دادیاری در دزفول برده شد و مورد استنتاق قرار گرفت.
نجاتی که با تایید دادستان شوش و نظریه‌ی پزشک قانونی افزون بر 5 روز مرخصی، 10 روز استراحت پزشکی در منزل به وی داده شده بوده برای تسلیم مدارکش به زندان فجر دزفول رفته بود که با وجود تمام نشدن استراحت پزشکیِ مورد تایید دادستان شوش، به طور غیر قانونی بازداشت و پیش از موعد دوباره محبوس شد. سپس مقامات زندان و مقامات قضایی دزفول به بهانه‌ی واهی غیبت بعد از اتمام مرخصی برای او تشکیل پرونده داده و وی را در شعبه‌ی 2 دادیاری مورد بازجویی و استنتاق قرار داده و برای او پرونده سازی کرده‌‌اند.
مقامات قضایی دزفول اعلام کرده‌اند ما از دستور دادستان شوش بیخبریم و در صورتی که مدرکی دال بر استراحت پزشکی وجود دارد به ما ارائه دهند. این دروغ آشکار در حالی است که کلیه مدارک قضایی مربوطه از سوی دادستان شوش و از جمله یک نسخه به توسط علی نجاتی به زندان تحویل داده شده است.همچنین فاصله‌ی 20 دقیقه‌ای شوش تا دزفول این امکان را فراهم می‌کند که تاکنون بارها تاییدیه ی دادستان شوش به دزفول منتقل و ارائه شده باشد.
بدین ترتیب علی نجاتی که هم اکنون علاوه بر بیماری و درد شدید در قلب به علت محیط آلوده‌ی زندان از جمله به خاطر دود سیگار دچار تنگی نفس نیز شده است تنها به دلیل بیمار بودن دادگاهی شده است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن محکومیت این اقدام دادستانی دزفول خواهان اعطای استراحت پزشکی و اعلام آزادی بی قید و شرط برای علی نجاتی می‌باشد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری- 27 دی 1390
اطلاع جهت پیوستن فعالین و مدافعان به کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده (از طرف خانواده )
با سلام خدمت همه فعالین و کارگران ضمن معرفی لیست جدید دوستان و فعالین به کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده همگان را فرا می خوانیم جهت پیوستن و همچنین به و جود اوردن کمیته های دفاع از فعالین کارگری و زندانیان سیاسی اقدام نمایند
اسامی افراد جدیدی که به عضویت کمیته دفاع ازاسعد( بهنام) ابراهیم زاده درآمده اند:
محمود صالحی - سید علی حسینی- ناصر کمانگر - رحمان سلیمانی – ابراهیم رحمانپور- واحد سیده - یوسف آبخرابات- محمد مولانایی -افشین ندیمی
کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده :
kd.behnam@yahoo.com
حوادث کارگری:
اپراتور یک چرثقیل در کارخانه سیمان در حال ساخت"خمسه"همراه با چرثقیل سقوط کردودر دم جان باخت
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران یکی از کارگران کارخانه سیمان در حال ساخت "خمسه" به نام هومن که اهل یکی از شهرهای شمال کشور بود غروب امروز ساعت 18 همراه با چرثقیل سقوط کرد و در دم جان باخت.
این کارخانه در چهل کیلومتری زنجان و در جاده بیجار زنجان قرار دارد و بیش از صد کارگر در آن مشغول بکار هستند. تمام کارگران این کارخانه بصورت روزمزد کار میکنند و هیچ قرارداد قانونی با آنان بسته نشده است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران وقوع این حادثه اسف بار را به خانواده هومن و همکاران وی در کارخانه سیمان خمسه تسلیت میگوید و از آنجا که بدلیل روز مزد بودن هومن ممکن است کارفرما از زیر بار مسئولیت مرگ هومن شانه خالی کند از همکاران وی میخواهد ضمن اعتراض به جان باختن هومن و شرایط غیر ایمنی کار، مصرانه پیگیر حقوق قانونی هومن شوند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – 26 دی ماه 1390
مرگ کارگر۲۴ ساله زیر غلطک دستگاه بافندگی کارخانه فرش دراصفهان
فریادهای دلخراش کارگری در زیر غلطک دستگاه بافندگی فرش یکی از کارخانه های فرش اصفهان بی نتیجه ماند و او را به کام مرگ برد.
به گزارش مورخ 27دی ماه ایمنا، پس از گیر کردن لباس یک کارگر ۲۴ ساله در دستگاه بافندگی یکی از کارخانه های فرش اصفهان ، کارگران این کارخانه ساعت ۱۲:۲۸ دقیقه بامداد امروز با سامانه ۱۲۵ تماس گرفته و آتش نشانان و گروه نجات سازمان آتش نشانی اصفهان بی درنگ به محل حادثه واقع در زیار روانه شدند.
مسوول روابط عمومی سازمان آتش نشانی شهرداری در این باره گفت: بنا به اظهار شاهدین، لباس این کارگر ۲۴ ساله با یک دستگاه بافندگی در یک کارخانه فرش که سرگرم کار بود گیر می کند و این کارگر ناگهان در زیر غلطک این دستگاه قرار می گیرد.
وی علت حادثه را در دست بررسی ذکر کرد و افزود: فریادهای دلخراش این کارگر موجب جلب توجه کارگران این کارخانه شد.آتش نشانان بی درنگ خود را به محل حادثه رساندند و مشاهده کردند که این فرد در زیر غلطک دستگاه بافندگی گیر کرده بود اما قادر به هیچ گونه حرکتی نبود.
عنایت زاده با اشاره به خونریزی شدید از محل آسیب دیدگی، اضافه کرد: آتش نشانان اقدامات ایمنی محل را انجام دادند اما متاسفانه این کارگر جان خود را از دست داد.
نگاهی به تشکل های کارگری در ایران
شما به طور قطع اسم سنديکا را شنيده‌ايد و ممکن است از خودتان پرسيده باشيد اين اسم چه معنايی دارد.
از سنديکا به عنوان سازمان صنفی کارگران و ديگر طبقات اجتماعی نام برده شده است. بر همين اساس، تاريخ ايجاد سنديکاها هم‌زمان با تلاش کارگران برای دفاع از منافع و بهبود شرايط اقتصادی آنها بوده است و نخستين سنديکاها در کشورهايی مثل فرانسه، انگلستان، آمريکا و آلمان تشکيل شدند.
تاکنون در برنامه کارنامه و همين طور گزارش‌های ديگر مربوط به مسايل کارگری در مورد سنديکا مسايلی مطرح شده است؛ از جمله در مورد سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه و سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه.
سعيد ترابيان، مسئول روابط عمومی سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، درمورد تاريخچه اين تشکل کارگری به راديو فردا می‌گويد: «به دليل انباشته شدن خواسته‌های کارگری و عدم وجود نماينده‌های واقعی و حضور نهاد مشورتی شورای اسلامی کار به عنوان نماينده کارگران در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سنديکای کارگران شرکت واحد که از سال ۱۳۶۹ بدون برگزاری مجمع عمومی تشکيل شده بود، از سال ۱۳۸۳ فعاليت خود را شروع کرد.»
او می افزايد:«با برگزاری مجمع عمومی در سال ۱۳۸۴، نمايندگان واقعی با حضور خود کارگران در پای صندوق‌های رأی وجودشان را اعلام و پيگيری‌های صنفی خود را از سال ۱۳۸۴ آغاز کردند. از آن زمان، فعاليت سنديکای شرکت واحد کماکان ادامه دارد و در راه دفاع از حقوق کارگران فعاليت می‌کند.»
يکی ديگر از تشکل های کارگری در ايران، کانون مدافعان حقوق کارگر است.
اين تشکل کارگری فعاليت خود را از سال ۱۳۸۵ شروع کرد و از آن زمان تا کنون هم به کارهای پژوهشی و تحقيقی در مورد مسايل کارگری پرداخته است و هم مشاوره حقوقی برای کارگران اخراجی و يا فعالان کارگر زندانی.
سنديکای کارگران نيشکر هفت تپه نيز يکی ديگر از اين تشکل‌های کارگری است.
مريم محسنی، فعال کارگری در سوئد که در مورد اين سنديکا اطلاعات زيادی دارد، به راديو فردامی گويد: «در آبان ماه سال ۱۳۸۶، تعداد ۲۵۰۰ تن از کارگران نيشکر هفت تپه نامه‌ای به مديرکل کار استان خوزستان نوشتند و خواستار بازگشايی سنديکا شدند. البته اين سنديکا يک سابقه داشت؛ يعنی در سال ۱۳۵۳ تاسيس شده بود ولی بعد از انقلاب عملاً ديگر کارايی خود را از دست داده بود. هيات بازگشايی اين سنديکا در ارديبهشت ۱۳۸۷ به صورت علنی اعلام موجوديت کرد و در هفتم آبان همان سال با رأی گيری عمومی کارگران و با تعداد رأی بالا اين سنديکا به طور رسمی بازگشايی شد.»
يکی ديگر از تشکل های کارگری، اتحاديه آزاد کارگران ايران است. اين تشکل کارگری که اعضای آن کارگران قرارداد موقت و دائمی از تمامی بخش‌های توليدی و خدماتی و صنعتی و کارگران اخراجی و بيکار هستند، در فروردين سال ۱۳۸۷ شروع به کار کرد.
البته اين اتحاديه تا پيش از آن زمان، تحت عنوان اتحاديه سراسری کارگران اخراجی و بيکار فعاليت می کرد.
گروهی از فعالان کارگری نيز چند سال پيش، کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل‌های کارگری را تاسيس کرده اند.
بهروز خباز، فعال کارگری در سوئد، در مورد اين تشکل کارگری توضيح می‌دهد: «کميته هماهنگی در اواخر فروردين سال ۷۴ با هدف تشکل يابی کارگری تشکيل شد. اين تشکل در روند حيات خود به واسطه اختلافاتی که در آن زمان بروز کرد، ابتدا به اسم کميته هماهنگی برای ايجاد تشکل کارگری بود و بعد به کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل‌های کارگری تغيير نام داد. اين تشکل مناسب ترين ساختار را برای تشکل کارگران، ساختار شورايی می‌داند. اما در عين حال از سنديکاها، کميته‌ها و انجمن‌های کارگری که با اراده کارگران تشکيل شده باشد نيز دفاع می‌کند.»
البته تشکل‌های کارگری مستقل ديگری هم در ايران فعاليت می کنند که از آن ميان می‌توان به هيات موسس بازگشايی سنديکای فلزکار و مکانيک، انجمن کارگران برق و فلزکار کرمانشاه، هیأت بازگشايی سنديکای کارگران نقاش ساختمان و کارگران ايران خودرو اشاره کرد.
در کنار اين تشکل‌های مستقل يا غير دولتی، خانه کارگر و کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران و کانون شوراهای اسلامی کار سراسر کشور هم وجود دارد که دولت برخلاف تشکل‌هايی که قبلا اسم برده شد، مانع از فعاليتشان نيست.
خانه کارگر در سال ۱۳۵۸ فعاليت خود را شروع کرد و گسترش يافت.
کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران کشور هم يک سال پيش با مجوز وزارت کار و امور اجتماعی سابق آغاز به کار کرد.کانون شوراهای اسلامی کار سراسر کشور نيز در ابتدای دهه ۶۰ کار خود را آغاز کرد.
همچنين طی دو سه سال گذشته و در برخی از مناطق ايران هم تشکل‌هايی ايجاد شدند که مي توان به شورای موقت کارگران ذوب آهن، شورای موقت کارگران مجتمع های پتروشيمی منطقه اقتصادی ماهشهر و اتحاديه مستقل کارگران شمال خوزستان اشاره کرد.
بهزاد باقری که در ارتباط نزديک با شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان بوده است و در ترکيه به سر می‌برد، در مورد اين سنديکا به راديو فردا می‌گويد: «شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان طبق بيانيه ای که فعالان آن صادر کردند در دی‌ماه سال ۸۸ تاسيس شد و در پی صدور اين بيانيه ۹ هدف برای تاسيس آن اعلام شد؛ از جمله بالا بردن حداقل دستمزد کارگران، ايستادن مقابل خصوصی سازی در ذوب آهن اصفهان که باعث کاهش حقوق کارگران و افزايش بيکاری آنها می‌شد و همچنين به رسميت شناختن حق تشکل برای کارگران ذوب آهن اصفهان .»
اما آيا اين تشکل‌ها و سنديکاهای کارگری برای دفاع از حقوق صنفی کارگران فايده‌ای داشته اند؟
مريم محسنی، فعال کارگری در سوئد، در پاسخ می‌گويد: «دو سنديکای مهمی که در ايران تشکيل شده دست‌آوردهای زيادی داشته است، هم سنديکای شرکت واحد و هم سنديکای هفت تپه. برای مثال سنديکای هفت تپه از همان ابتدای تاسيس جلوی اخراج يکسری کارگران قراردادی که قرارداد کارشان به پايان رسيده بود را گرفت و توانست ۷۰ هزار تومان به دستمزد کارگران قراردادی اضافه کند. سنديکا نهادی است برای پيگيری منافع کارگری در سطح بين المللی که کارگران عموما از طريق اين سنديکاها می‌توانند با دولت و نمايندگان کارفرماها وارد چانه زنی شوند و منافع خود را پيگيری کنند.»
منبع:رادیوفردا-کارنامه –گزارش هفتگی -27دی ماه1390
بیست وهفتم دی ماه 1390

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر