فریده ثابتی: توضیح, این مطلب در ماه سپتامبر سال 2009 نگاشته شده است که اینک مجداداً در سایت سیما درج می گردد. میلیون ها کارگر طی دو ماه گذشته، بسیاری با نقطه نظرات متفاوت، ارائه خدمات را تعطیل کردند. دو اتحادیه بزرگ یعنی کنفدراسیون عمومی کارگران یونان و اتحادیه کارکنان دولت که بیش از 2.5 میلیون کارگر را نمایندگی می کنند، هدایت اعتصاب را با همراهی سایر اتحادیه ها به عهده دارند.
یونان ازآعاز قرن 21 اعتصاب های عمومی بسیاری را تجربه کرده است. فهرست وار این اعصابات عبارتند از اعتصاب عمومی سال 2001 که مهم ترین اعتصاب و علیه جنگ بود. سپس اعتصاب عمومی سال 2002 که کم اهمیت تر بود. در سال 2002 یونان شاهد اعتصابات عمومی متعدد بود. از زمان روی کار آمدن جناح راست در یونان طبقه کارگر دوبار عزم خود را برای مبارزه جزم کرد. اولین اعتصاب عمومی درست یک سال بعد از روی کار آمدن این حکومت در سال 2005 انجام شد. حکومت محافظه کار طی یک سال، سلسله ای از اعمال ضد کارگری را انجام داده بود. از جمله مالیات کالاهای اساسی را که نیاز روزانه توده مردم بود بالا برده بود. می خواست کارگران را روزانه وادار به کار بیشتر از 8 ساعت کند. به بازنشستگی حمله برده بود و می خواست سن بازنشستگی را بالا ببرد. کارگران می خروشیدند اما رهبران اتحادیه به جای افروختن بیشتر تنور مبارزه ای که جان گرفته بود، با دولت وارد مذاکره شدند. به بستن مالیات بیشتر بر دستمزد کارگران برای تامین امنیت اجتماعی!! رضایت دادند اما فشار کارگران از پایین آنان را وادار کرد که اعتصاب عمومی را اعلام کنند. اعتصابی که 90٪ بخش عمومی را راکد گذاشت و مشارکت کارگران بخش خصوصی در صنایع در بعضی نقاط 100٪ بود و از آن با عنوان "طبقه کارگر یونان، آتشفشان غران" یاد شده است. و امروز دومین اعتصاب عمومی جریان دارد.
حکومت محافظه کار یونان می خواهد بسیاری از وجوه بازنشستگی را به خاطر صرفه جوئی در مخارج اجرائی، با ادغام آن ها در یک مجموعه کوچک سرهم بندی کند. این کار به از دست رفتن امکانات بازنشستگان و زیان هایی برای مادران شاغل و به طور کلی از دست رفتن امکانات عظیم همه کارگران منجر خواهد شد.
اعتصاب سبب آشفتگی کامل امور شد. از کارگران جمع آوری زباله ، پزشکان، داروخانه ها، کارمندان بانک ها، مهندسین، روزنامه نگاران، وکلا، کارکنان شهرداری ها، کارگران برق، کارکنان کنترل هوایی و سایر کارگران حمل و نقل همه با وجود نقطه نظرات متفاوت، در نکات معینی برای توقف کار، باهم به توافق رسیدند.بازار بورس به خاطر این که کارکنان بانک ها از انجام معاملات امتناع کردند، تعطیل شد. در حین اعتصاب، کارگران جمع آوری زباله، آشغال ها را به سمت پلیس ضد شورش پرتاپ کردند و به این طریق نظرشان را در مورد اوضاع بد کارشان نشان دادند. با وجود این حکومت در موضع خود پابرجا ماند.
19 مارس برای انجام اعتصاب عمومی در کل کشور تعین شده بود. اهمیت این اعتصاب فقط در این نیست که نشان دهد که چقدر جامعه به خدمات کارگران وابسته است، بلکه بیشتر مربوط است به همبستگی بین کارگران مختلف و فرزانگی آن ها در درک این مساله که آن ها فقط برای موقعیت های فردی مبارزه نمی کنند بلکه به خاطر رفقایشان در سایر بخش ها و هم چنین برای کارگران نسل بعدی نیز مبارزه می کنند.
مطالبات مربوط به بازنشستگی، مطالبه برای حداقلی از درآمد است که با آن کارگران منابع کافی برای یک زندگی شایسته داشته باشند؛ که آن ها در پایان سال های زیاد خدمت خود به کارفرما، ذره بسیار ناچیز و بسیار نامحسوسی از آن همه ثروت را که تولید کرده اند برای ارتزاق روزانه خود باز یابند.
تکه پاره کردن امکانات بازنشستگی به آشفته سازی آینده کارگران، فرزندان و نوه هایشان و به این منجر می شود که انسان های مسن بقیه عمرشان را در فقر سپری کنند.
کارگران برای رهایی ازاین شرایط، برای یک زندگی شایسته در همین امروز که کار می کنند و برای فردای خود و فرزندان خود به تشکل های سراسری خود نیاز دارند تا بتوانند برای خود و در هماهنگی با هم در مورد این که چه بکنند؟ چگونه مبارزه کنند؟ چه خواسته هایی را داشته باشند؟ چگونه در مقابل سرمایه بایستند و چگونه حرکت خود را از حالت دفاعی به حمله تبدیل کنند، تصمیم بگیرند. تا مجبور نباشند بخشی از نیروی خود را به جای مبارزه مستقیم با سرمایه صرف متقاعد کردن رهبران اتحادیه به مبارزه کنند، آن هم بعد از شکست مذاکراتی که نتیجه اش را هر کارگری می دانست.
اعتراض کارگران در آتن
روز 23 اکتبر 2008 کارگران بافنده 4 کارخانه صنعتی لاناراس در شمال یونان درمقابل وزارت اقتصاد در آتن به تظاهرات پرداختند. 4 ماه است که این کارگران که 1200 نفر هستند دستمزدی دریافت نکرده اند، زیرا کارفرمایان تصمیم به بستن کارخانه گرفته اند. کارگران کوشیدند برای گفتگو با مسئولان اقتصادی وارد وزارت خانه شوند. اما پلیس چون همیشه وظیفه نگهبانی از سرمایه را خوب انجام داد و کارگران معترض را مورد ضرب و شتم قرار داد و گازهای اشک آور زیادی را به میان آن ها پرتاب کرد. کارگران خواهان پرداخت فوری 4 ماه دستمزد معوقه و کمک 35 میلیون یورویی برای راه اندازی دوباره 4 کارخانه هستند. اما بی گمان وزیر اقتصاد که سرگرم رتق و فتق کمک 28 میلیارد یورویی به بانک های بحران زده است، وقتی برای گفتگو با کارگران ندارد و به بیکاری و فقر کارگران فکر نمی کند.
در یونان نیز چون ایران سرمایه به بخش هایی می رود که نرخ سود آن ها بیشتر است. در این جا نیز چون کارگران نقشی جز نیروی کار بودن در امر تولید ندارند متوجه نمی شوند که سرمایه داران چه برنامه ای را پیش می برند و چه سیاستی را دنبال می کنند. نمی دانند آن چه را که تولید می کنند چه می شود و چگونه توزیع می گردد. گردش سرمایه چگونه است. حساب سود و زیان و بیلان خرید و فروش برچه منوالی است و اصولا نقش آن ها در تولید چیست. در نتیجه وقتی یکباره با تصمیم سرمایه دار برای بستن کارخانه و انتقال سرمایه خود به رشته ای دیگر مواجه می شوند غافلگیر می گردند و باید ماه ها بگذرد تا تصمیم به اقدامی بگیرند. یکی از کارهایی که شورای کارگری انجام می دهد نظارت و حسابرسی و کنترل همین امور است، به طوری که کارگران در روند تولید دخالت می کنند و چون از قبل می دانند که سرمایه دار برای تعویق دستمزدها و تعطیل کارخانه و بیکارسازی کارگران چه برنامه هایی را ممکن است پیاده کند آمادگی فوری برای جلوگیری از اجرای برنامه های ضدکارگری او را دارند. اکتبر 2008
ادامه اعتراضات در یونان
در ادامه جنبش اعتراضی در یونان روز جمعه 9 ژانویه 2009 در همه شهرهای بزرگ این کشور تظاهراتی به یادبود معلم جانباخته نیکوس تمبونراس برگزار شد. نیکوس تمبونراس درجنبش اعتراضی علیه سیاست های آموزشی درسال 1991 به قتل رسید. در آتن وقتی تظاهرکنندگان به جلوی ساختمان مجلس رسیدند، با پرتاپ نارنجک گیج کننده توسط نیروهای پلیس مواجه شدند و از همین جا درگیری ها آغاز شد. پلیس سرمایه، وحشیانه معترضین را مورد حمله قرار داد. یک زن 70 ساله را بعد از کتک زدن به میان خیابان پرت کرد. 80 تظاهرکننده را به درون ساختمانی کشاند و ساختمان را مورد محاصره قرار داد. وقتی وکلای انجمن حقوق دانان که در آن حوالی بودند برای خلاص کردن محاصره شدگان اقدام کردند مورد حمله قرار گرفتند و 15 نفرشان دستگیر شدند. تظاهرکنندگانی که بیرون بودند برای نجات محاصره شدگان با ایجاد باریگاد آتش و جمع آوری سنگ از پشت به پلیس حمله کردند که عده ای از آن ها نیز دستگیر شدند. خبرنگارانی که سعی داشتند وقایع را ثبت کنند مورد حمله پلیس واقع شده و دستگیر می شدند. با انتشار خبر در سایر شهرها تظاهرات وسیعی علیه خشونت پلیس انجام گرفت که باز هم با خشونت پلیس مواجه شد و زخمی شدگان به بیمارستان ها منتقل گردیدند. تظاهرکنندگان در ایونینا در اعتراض به زخمی شدن کارگری که ماه قبل توسط پلیس زخمی شده و هنوز در بیمارستان است و در شرایط بد سلامتی قرار دارد مرکز اتحادیه کارگری را اشغال کردند.
ژانویه 2009
اشغال ساختمان اتحادیه ی مطبوعات ESIEA در آتن
این گزارش کوتاه به سه مساله مهم جنبش کارگری که به ویژه در ایران موضوع بحث است به طور گذرا توجه دارد زیرا هدف نه پرداختن به سه مضمون زیر بلکه یک عمل مستقیم کارگری است:
1- دایره ی شمول مفهوم کارگر
2- اتحادیه ها و نقش آن ها
3- اشغال محل کار
در رابطه با مورد اول، همواره این بحث و جدل در میان فعالین کارگری و جریان های به اصطلاح چپ، خود را در مقالات و موضع گیری ها نشان می دهد. بعضی گرایشات هنوز با واژه ی کارگر مردانی قوی با عضللات پیچیده و چکش بدست را در جلوی خود می بینند و صنعت نیز برایشان مانوفاکتور یا کارخانه های قرن هیجدهمی و نوزدهمی است. در حالی که دقیقه ای از اینترنت و تکنولوژی اطلاعات جدا نیستند، به نقش تکامل تکنولوژی و صنعت در تغییر شیوه ی کار و زندگی طبقه کارگر و برداشت هایش اصلا توجه ندارند و حتی از همان قرن نوزده بیاد نمی آورند که مارکس در بحث خود از کارگر مولد، کار کارگران معلم و کارگران بخش حمل و نقل را نیز مورد بررسی قرار می دهد یعنی که طبقه کارگر طبقه ای بسیار گسترده و اکنون میلیاردی است و در آن با توجه به سطح آگاهی طبقاتی طیف های مختلفی دیده می شود از کارگرانی که در خدمت دشمن طبقاتی خود قرار می گیرند، و با سربورژوازی می اندیشند و دیگر دشمن طبقاتی محسوب می شوند نه از طبقه کارگر، از کارگرانی که چنان از شدت استثمار مچاله شده اند که سردرلاک خود فروبرده اند ، از کارگرانی که با همه صداقت خود بیراهه می روند و کارگران آگاه که مناسبات حاکم سرمایه داری را می شناسند و برای لغو آن مبارزه می کنند و همه ی توان خود را در این رابطه به کار می گیرند. با وجود این می بینیم که وقتی کارگری از صنعت رسانه ها یا خدمات یا آموزش حرفی برای گفتن به دیگر هم طبقه ای هایش دارد و آن را می نویسد یا بیان می کند آن ها فریادشان به هوا بلند می شود و به سرعت موضع می گیرند که فلانی کارگر نیست؛ نویسنده، مترجم، معلم یا روزنامه نگار است و فکر می کنند که کارگر نامیدن این افراد توهینی به طبقه کارگر و پایین آوردن اعتبار پرولتاریاست و ساخته و پرداخته یک گروه " کوچک غیرکارگری، آنارشیست، روشنفکر" در جنبش کارگری ایران است.
در مورد اتحادیه ها نیز برخوردی مشابه مورد اول وجود دارند. یا چون در زمان تشکیل اولین اتحادیه ها در دو قرن قبل، آن هم در زمان کوتاهی اتحادیه ها نقشی مترقی داشتند، بعضی گرایش ها در برخورد به اتحادیه یا سندیکا خود را در آن زمان قرار می دهند و یکباره مثلا سندیکای شرکت واحد برای شان اتحادیه ی بیرمنگام، یا اولین اتحادیه عمومی آلمان نمایان می شود در حالی که هردو این ها نیز تنها مدت کوتاهی به اهداف خود پایبند بودند و اعتماد کارگران را از دست دادند. در تمام طول قرن نوزدهم و بیستم دیگر اتحادیه ها به صورت ابزار آشتی طبقاتی و شریک مذاکره ای سرمایه داران و کارفرمایان عمل کردند و ارگان های بالای آن ها در حقیقت رفیق دزد و شریک قافله بوده اند و به عنوان جمع کننده پیاده نظام انتخاباتی بعضی احزاب بخشی از سیستم بورکراسی حکومتی هستند و ارگان جهانی آن ها یعنی سازمان جهانی کار، رهنمودهای سرمایه جهانی را سیستماتیزه می کند و از طریق اعضایش – اتحادیه ها - در سراسر جهان به اجرا در می آورد یا در خدمت اجرای آن قرار می گیرد، یا به فرضی که به یقین نزدیک تر است این گرایش ها منافع خود را با منافع این نهادها همگام می بینند و در حقیقت جایگاه طبقاتی آن ها آن جاست که به آن عزیمت می کنند. در این میان نیز مواردی دیده می شود که کارگران در مراکز اشغالی نهادهای شورایی خود را ایجاد می کنند اما به روال معمول به آن اسم اتحادیه مستقل یا اتحادیه آزاد یا اتحادیه سرخ یا انقلابی می دهند چنانکه کارگران کارخانه ی لاستیک سازی اوزکادی مکزیک از آن استفاده کرده اند اما اعلام می دارند که برای سوسیالیسم مبارزه می کنند.
مورد سوم اشغال محل کار- کارخانه، اداره، مدرسه و یا هر مرکز دیگری است که در زیر یک نمونه ی دیگر آن معرفی می شود اما نوعی از اشغال کارخانه را با شعار " شوراهای ضد سرمایه داری را تشکیل دهیم و کارخانه های در حال تعطیل را تصرف کنیم" ما به عنوان یک راهکار تعرضی ضد سرمایه داری و دارای حداکثر موضوعیت واقعی در همین موقعیت کنونی جنبش کارگری ایران مطرح می کنیم که با اشکال دیگر اشغال محل کار تفاوت دارد و مشروح این دیدگاه را می شود در مقالات فعالین لغو کارمزدی دنبال کرد.
***
روز شنبه دهم ژانویه 2009 در آتن پایتخت یونان، خبرنگاران و روزنامه نگاران رادیکال ساختمان اتحادیه ی مطبوعات را اشغال کردند. این اتحادیه بنا برروال معمول اتحادیه ای، در نقش دستگاه کنترل کننده ی روزنامه نگاران در کل کشورعمل می کند. اشغال کنندگان گروه های آزاد و مستقل را برای بحث در باره ی طبیعت و مشکلات پخش برنامه و تهیه گزارش در باره ی خیزش دسامبر و پی آمدهای آن فراخواندند. هیات منتخب مجمع عمومی روز دوشنبه با انتشار بروشوری به بیان نظرات خود پرداخت که فشرده ای از آن در زیر ارائه می شود.
حرف آخر را کارگران خواهند زد، نه روسای رسانه ها!
هزاران نفری که روز جمعه 9 ژانویه 2009 خیابان ها را پرکردند، ثابت کردند که آتش افروخته شده در ماه دسامبر خاموش نخواهد شد؛ نه با گلوله و پاشیدن اسید علیه فعالین، نه با تروریسم ایدئولوژیکی گسترده ی رسانه ها در چند روز گذشته!
تنها مسئولیتی که دولت در قبال جوانان و کارگران بعهده گرفت عبارت بود از فشار محض. رسانه ها با پیشنهادات خود به دولت در اعلام " تحمل صفر" یا عدم تحمل هر گونه عمل اعتراضی جرات دادند و رئیس پلیس نیز پیشنهاد حمله با مواد شیمیایی، خشونت و دستگیری علیه همه ی کسانی را داد که به پا خاسته اند و در سرراهشان قرار گرفته اند.
آ نچنان که پیش آمد این کسان؛ کارگران، روزنامه نگاران، عکاسان و حقوق دانانی را که در خیابان در صف مقابل کشتارکنندگان قرار می گیرند را نیز شامل شد. به وضوح روشن شد که شورش ماه دسامبر برای همه ی کسانی که بقای شان به کارمزدی گره خورده است مساله بزرگی شده است. به عنوان یک نتیجه ی این برداشت بعضی از ما کارگران رسانه ها و دانشجویان در کنار شورش ایستادیم. ما به طور فعال شورش کردیم. ما در جنگ آن ها به عنوان کارگر شرکت کردیم. ما با مبارزه ی روزانه ی مان در محل کار به مبارزه ی آن ها پیوستیم.
هدف اصلی ما این است که از انعکاس دیدگاه های روسا در باره حوادث جاری جلوگیری کنیم. به عنوان نمونه انتشار عکسی است که عکاس کوکتاس شیرونیس از نوجوان 15 ساله الکساندروس گرفت در حالتی که یک پلیس با اسلحه کمری به او شلیک می کرد.
ماخود را در این باره که رسانه ها دستگاه مهم ایدئولوژیک دولت ها هستند و می خواهند مردم را مجبور به ترک خیابان ها و رفتن به خانه هایشان کنند، گول نمی زنیم. آن ها دست به هر کاری می زنند و ما همه این ها را به این دلیل که در رسانه ها کار می کنیم بخوبی می دانیم. همین طور ما تشخیص می دهیم که بخش بزرگی از روزنامه نگاران ( وابسته به سیستم حاکم.م) تا زمانی که ما ساکت بمانیم قادر به ترویج ایده هایی از قبیل وجود دونوع از تظاهرکنندگان( آشوب طلب و صلح طلب) و لغو حق تحصیلات دانشگاهی برای پناهندگان هستند. جایگاه ما اما با قیام کنندگان است. دلیل اصلی اش این است که ما روزانه استثمار شدن را در محل کارمان تجربه می کنیم.
در صنعت رسانه ها مثل هر صنعت دیگری ما با پیامدهای پرمخاطره ی عدم امنیت کار و کارپرداخت نشده ، قطعه کاری، اضافه کاری و همه ی اشکال دیگر تغییرات روند کار توسط روسا سرو کار داریم. تحت شرایط تهدید بحران اقتصادی جاری ما هم تشدید اخراج ها، بیکاری و ترس از آن ها را تجربه می کنیم. مثل همه کارگران ما چاپلوسی ها و خیانت های سندیکاها را تجربه می کنیم. اتحادیه مطبوعات آتن ESIEA ابزاری در تقابل با کارگران است. در واقع ESIEA اتحادیه ی روسای رسانه ها و یک مکانیسم حمایت از آن هاست، همان گونه که امتناع آنها از شرکت در اعتصاب عمومی 4 شنبه 10 دسامبر 2008 نشان داد.
بنابر همه ی این دلایل به عنوان یک ابتکار کارگران مزدی، ما تصمیم گرفته ایم ساختمان ESIEA را اشغال کنیم تا همه امکانات آن را در همبستگی با یک جامعه ی در حال قیام به کار بگیریم:
- اطلاعات آزاد در مقابل تبلیغات ایدئولوژیکی روسایمان در رسانه ها،
- عمل مستقیم، خودسازمان دهی و دموکراسی توسط همه ی کارگران رسانه ها علیه حملات مزدی علیه هرکدام و هریک از ما
ما با کارگر مبارز کنسانتین کونوا اعلام همبستگی می کنیم،
ما خواهان آزادی فوری همه ی دستگیرشدگان شورش ها هستیم،
ما ترسی از اعتصاب کردن نداریم، روسای ما باید از اعتصاب ما بترسند.
از ساختمان اشغال شده ی ESIEA، 10.10.2009
آغاز فصل جدید مبارزات در یونان، دسامبر 2009
تظاهرات اعتراضی جدید در نمایشگاه اکسپو شهر سالونیکا، زمانی که نخست وزیر یونان در باره ی برنامه اقتصادی دولت خود شروع به صحبت کرد، آغاز شد. تظاهرکنندگان در محاصره هزاران پلیس ضد شورش قرار داشتند که شیوه های جدید دولت در سرکوب را به اجرا گذاشتند. آن ها قبل از شروع تظاهرات 35 نفر را که به ظن آن ها آنارشیست بودند دستگیر کردند؛ گویی که اعتراضات به افراد وابسته است نه به سیاست های سرمایه داری حاکم. اعتراض از سال های قبل گسترده تر بود آن هم در شهری که از محافظه کارترین شهرهای یونان است و عناصر مذهبی دست راستی با دید ناسیونالیستی ضد یهودی در آن سابقه ای دیرینه دارد
همواره راهپیمایی اعتراضی در اکسپو شروع " فصل جدید مبارزه" را در یونان تداعی می کند. انگیزه این تظاهرات به تصمیم هفته قبل دولت در افزایش مالیات سوخت برمی گردد. براساس آمار اعلام شده در 6 ماه گذشته 20 تا 25% مغازه ها در خیابان های پرداد و ستد بسته شده اند و میزان بیکاری از 8% به 12% رسیده است و انتظار می رود که تا ماه دسامبر به 20% صعود کند. در طی این مدت کاهش دستمزدهای انجام گرفته برابر با 3/5 % تولید ناخالص داخلی یونان بوده است. هم چنین اعلام شده است که امروز دوشنبه 13 سپتامبر کامیون داران در اعتراض به سیاست دولت وارد اعتصاب خواهند شد. آن ها یک مارش موتوری عظیم را در پایتخت تدارک دیده اند و می خواهند دسته جمعی سوئیچ های خود را به وزارت حمل و نقل تحویل دهند و اعلام کنند که از انجام خدمات شهری خودداری خواهند کرد.
در مقابل بیکاری و فقر گسترش یابنده توده های کارگر و خانواده های شان، جوانان، بازنشستگان، بیکاران و سایر اقشار مردم، دولت هزینه های سرکوب را افزایش می دهد. نیروهای ضد شورش را تقویت می کند. برای بهبود سازمان دهی آن ها بودجه اختصاص می دهد و در پناه آن، سیاست های جدید سرکوب را به بوته ی آزمایش می گذارد. در راستای این سیاست دیده می شود که دولت یونان یک بودجه ی اضطراری مولتی میلیونی برای بهبود وضعیت نیروهای پلیس ضد شورش اختصاص داده است و شهردار آتن برای تغییر لباس پلیس سرانه ای 4000 یورویی در بودجه گذاشته است.
وقتی به سیاست های سرکوب سرمایه نگاه می کنیم شباهت های موجود در برخوردهای کشورهای مختلف سرمایه داری به عینه خود را نشان می دهد گرچه ممکن است از نظر شدت و ضعف و یا تقدم و تاخر متفاوت باشد. به طور مثال همین سیاست دولت یونان در دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران نیز مشهود است. نیروهای ضد شورش تقویت می شود و بودجه های میلیاردی برای آن خرج می شود. شیوه های بکار رفته حکومت های نظامی دهه 70 و 80 میلادی در آمریکای لاتین در سازمان دهی نیروهای لباس شخصی، ربودن، شکنجه و کشتن مخالفین، تقویت نیروهای امنیتی رسمی و غیر رسمی چون ساواک شاه کپی برداری، پردازش و تجدید قوا و سازمان می شود. اما تاکی سرمایه قادر به ادامه این شیوه هاست بستگی به سازماندهی ضد سرمایه داری نیروی مقابل یعنی کارگران، جوانان، بیکاران و... دارد. با اعتراضات بدون افق می شود به تقابل لحظه ای دست زد که می تواند مورد سرکوب قرار گیرد و خاموش شود یا برای مدتی دچار رکود و یاس شود و دوباره از سرگرفته شود اما نمی توان با آن با اس و اساس سرمایه پیکار کرد و راه را برای خاتمه دادن واقعی این شرایط هموار کرد.
13 سپتامبر 2010
منبع : Lib.com
" رهایی طبقه کارگر کار خود طبقه کارگر است "
در ادامه اعتراضات و تظاهرات دو سال گذشته بازهم هزاران نفر در آتن پایتخت یونان با عنوان تظاهرات مستقل طبقاتی به راه پیمایی و تظاهرات پرداختند. این تظاهرات توسط هیچ حزب یا اتحادیه ای کنترل نمی شد. روز شنبه 5 سپتامبر 2009 کارگران در اطلاعیه خود در تظاهرات اعلام کردند که : " ما دسامبر را فراموش نمی کنیم. ما گلوله هایی را که الکسیس را کشت فراموش نمی کنیم. ما این جا در یونان هر روز در گیر مبارزه اجتماعی هستیم و کنستانتین پرچم مبارزه ماست. ما نمی خواهیم سرباز پیاده بوروکرات ها باشیم. نمی خواهیم آن ها جسارت کنند و به نام ما سخن بگویند. به نام طبقه کارگر و از پشت به مبارزات ما خنجر بزنند. ما نمی خواهیم به آن ها مجوز بدهیم که ما را کنترل کنند و مبارزه ما را به رای خود تبدیل کنند و زمانی که دسامبر فرا برسد آن ها با رای ما به آن طرف پل رسیده و ما کماکان در جای خود باقی مانده باشیم. کارگران باید علیه روسا* راه پیمایی و مبارزه کنند و واسطه گری این یا آن بوروکرات را نپذیرند. رهایی طبقه کارگر کار خود طبقه کارگر است ".
راه پیمایی در مسیر رفت و برگشت بود که منجر به درگیری با پلیس شد. پلیس از گاز اشک آور علیه کارگران استفاده کرد. پلیس های موتور سوار 15 نفر را دستگیر کردند اما وقتی مرکز پلیس توسط تظاهرکنندگان محاصره شد آن ها دستگیر شدگان را آزاد کردند.
قریده ثابتی
سپتامبر 2009
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر