سایت قانون : در سالهای مختلف در جهان بسیاری از مدافعان حقوق بشر تلاش کردند تا با وضع قوانینی از کار کودکان و در نهایت از کودکانِ کار بکاهند.
در برخی از این تلاشها سوادآموزی، تامین بهداشت و درمان کودکان و نیز اجازه یافتن کودک برای تفریح و بازی با هدف بهبود شرایط حاد او در دستور کار افراد و یا سازمانهای مدنی مدافع حقوق کودکان قرار گرفت. به این ترتیب کودکان که در زمان انقلاب صنعتی و تغییر وضعیت اقتصادی جهان در چرخههای سنگین اقتصادی کشورهای مختلف وارد شدند، کمکم به دنیای اطراف شناسانده شدند و اجتماع پیرامون کودکان، به حقوق اولیه آنها توجه بیشتری کرد.
در کشورهای آسیایی و آفریقایی به دلیل وجود فقر و معضلات مختلفی همچون فرهنگها و خرده فرهنگهای خاص، بیسوادی و کمسوادی؛ این مسئله هنوز هم یکی از آسیبها و یا بهتر بگوییم واقعیتهای انکارناپذیری است که همچنان آثار وجودی آن در گوشه و کنار این کشورها دیده میشود. ایران نیز از این معضل اجتماعی بینصیب نمانده و متاسفانه روزبهروز آمارهای کودکان کار بیشتر هم میشوند. افزایش مهاجران ورودی به ایران از کشورهای همسایه به خصوص افغانستان به کشورمان به افزایش بیش از پیش کار کودکان دامن زده است. اما بیش از هرچیزی عوامل داخلی است که میتواند آمار ناخوشایند کودکان کار را بالا و یا پایین ببرد. یکی از این عوامل اقتصاد هر جامعه است. در جند سال اخیر و تلاطمی که به جان اقتصاد افتاده موجی از کودکان جدید را روانه خیابانها کرده تا نانآور خانواده باشند. اگرچه آمارهای اقتصادی دولت خوش آبورنگ و دلگرمکننده هستند اما چیزی که خیابانها و دستها و چشمهای کوچک و ملتمس این بچهها میگویند نشان از آماری دیگر دارد.
دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی و عضو شورای آسیبهای اجتماعی شهر تهران درباره علل رشد جمعیت کودکان کار در ایران به قانون میگوید: «رشد تورم و فقر و بیکاری از علل مهم رشد جمعیت کودکان کار در ایران و به خصوص کلانشهرهاست. وقتی تورم رشد چشمگیری داشته باشد و درآمد سرپرست خانواده کم باشد علیرغم میل باطنیاش مجبور میشود کودکان خود را به کارهایی همچون دستفروشی و یا مشاغلی با درآمد اندک وادار کند. اگر در جامعهای تورم هرساله بین 30 تا 40 درصد بالا رود و از طرف دیگر درآمد اقشار مختلف جامعه کاهش پیدا کند، مسائلی همچون فقر و بیکاری بوجود میآید.»
متاسفانه همه روزه شاهد کودکانی هستیم که در خیابان و معابر شهری به شغلهای کمدرآمد و کاذب مشغول هستند که 90 درصد این کودکان ایرانی هستند و فقط درصد کمی از آنها افاغنه و یا پاکستانی هستند.
این کارشناس و آسیبشناس اجتماعی در خصوص شرایط کار این کودکان میگوید: «عده دیگری از این کودکان در کارگاههای کوچک با حقوق بسیار ناچیز مشغول به کار هستند و اغلب این کودکان زیر سن قانون کار، یعنی زیر 15 سال هستند و عمدتا 5 تا 10 ساله هستند و گاهی متاسفانه شاهد آن هستیم که از این گروه سنی برای انجام کارهای سخت ساختمانی استفاده میشود.»
کودکان خیابانی یا همان کودکان کار، وقت تفریح یا تحصیل ندارند و بنا به دلایلی که فقر خانوادگی مهمترین آنهاست مجبور و محکوم به کار کردن هستند. فقری که از شرایط نابرابر و نابسامان اقتصادی جامعه میآید و تدبیر دولتمردان اگر چارهساز شود شاید این کودکان نیز رنگ شادی به زندگیشان برگردد.
در برخی از این تلاشها سوادآموزی، تامین بهداشت و درمان کودکان و نیز اجازه یافتن کودک برای تفریح و بازی با هدف بهبود شرایط حاد او در دستور کار افراد و یا سازمانهای مدنی مدافع حقوق کودکان قرار گرفت. به این ترتیب کودکان که در زمان انقلاب صنعتی و تغییر وضعیت اقتصادی جهان در چرخههای سنگین اقتصادی کشورهای مختلف وارد شدند، کمکم به دنیای اطراف شناسانده شدند و اجتماع پیرامون کودکان، به حقوق اولیه آنها توجه بیشتری کرد.
در کشورهای آسیایی و آفریقایی به دلیل وجود فقر و معضلات مختلفی همچون فرهنگها و خرده فرهنگهای خاص، بیسوادی و کمسوادی؛ این مسئله هنوز هم یکی از آسیبها و یا بهتر بگوییم واقعیتهای انکارناپذیری است که همچنان آثار وجودی آن در گوشه و کنار این کشورها دیده میشود. ایران نیز از این معضل اجتماعی بینصیب نمانده و متاسفانه روزبهروز آمارهای کودکان کار بیشتر هم میشوند. افزایش مهاجران ورودی به ایران از کشورهای همسایه به خصوص افغانستان به کشورمان به افزایش بیش از پیش کار کودکان دامن زده است. اما بیش از هرچیزی عوامل داخلی است که میتواند آمار ناخوشایند کودکان کار را بالا و یا پایین ببرد. یکی از این عوامل اقتصاد هر جامعه است. در جند سال اخیر و تلاطمی که به جان اقتصاد افتاده موجی از کودکان جدید را روانه خیابانها کرده تا نانآور خانواده باشند. اگرچه آمارهای اقتصادی دولت خوش آبورنگ و دلگرمکننده هستند اما چیزی که خیابانها و دستها و چشمهای کوچک و ملتمس این بچهها میگویند نشان از آماری دیگر دارد.
دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی و عضو شورای آسیبهای اجتماعی شهر تهران درباره علل رشد جمعیت کودکان کار در ایران به قانون میگوید: «رشد تورم و فقر و بیکاری از علل مهم رشد جمعیت کودکان کار در ایران و به خصوص کلانشهرهاست. وقتی تورم رشد چشمگیری داشته باشد و درآمد سرپرست خانواده کم باشد علیرغم میل باطنیاش مجبور میشود کودکان خود را به کارهایی همچون دستفروشی و یا مشاغلی با درآمد اندک وادار کند. اگر در جامعهای تورم هرساله بین 30 تا 40 درصد بالا رود و از طرف دیگر درآمد اقشار مختلف جامعه کاهش پیدا کند، مسائلی همچون فقر و بیکاری بوجود میآید.»
متاسفانه همه روزه شاهد کودکانی هستیم که در خیابان و معابر شهری به شغلهای کمدرآمد و کاذب مشغول هستند که 90 درصد این کودکان ایرانی هستند و فقط درصد کمی از آنها افاغنه و یا پاکستانی هستند.
این کارشناس و آسیبشناس اجتماعی در خصوص شرایط کار این کودکان میگوید: «عده دیگری از این کودکان در کارگاههای کوچک با حقوق بسیار ناچیز مشغول به کار هستند و اغلب این کودکان زیر سن قانون کار، یعنی زیر 15 سال هستند و عمدتا 5 تا 10 ساله هستند و گاهی متاسفانه شاهد آن هستیم که از این گروه سنی برای انجام کارهای سخت ساختمانی استفاده میشود.»
کودکان خیابانی یا همان کودکان کار، وقت تفریح یا تحصیل ندارند و بنا به دلایلی که فقر خانوادگی مهمترین آنهاست مجبور و محکوم به کار کردن هستند. فقری که از شرایط نابرابر و نابسامان اقتصادی جامعه میآید و تدبیر دولتمردان اگر چارهساز شود شاید این کودکان نیز رنگ شادی به زندگیشان برگردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر