- گزارشی تکان دهنده ازکودکان کار
- اخراج عبدالرضا قنبری از آموزش و پرورش و ممانعت از ارسال دفاعیه
- ابهام در تبديل قرارداد 1200 کارگر شرکت خدمات گاز ایران
- نیمه کاره ماندن احداث پالايشگاه گاز بيد بلند 2و بیکارشدن924کارگر
- تظاهرات معدنچیان اسپانیایی در اعتراض به کاهش نیروی کار
گزارشی تکان دهنده ازکودکان کار
اگر «کودک» خطابش کني حتي خودش هم تعجب مي کند. نه کودکي اش را باور دارد و نه کودکي کردن را بلد است. حتي نمي داند روزي مثل ۱۶ مهر ماه هر سال را به نام او زده اند «روز کودک» او فقط کار را مي شناسد و دشنام و کتکي را که مثل جيره روزانه نصيبش مي شود.
مي دانم که مي داني هزاران هزار کودک کار در گوشه و کنار اين کشور در کارگاه هاي کوچک و بزرگ در حال کار هستند ولي بگذار با يک نمونه کوچک آغاز کنيم.
۱۵ کيلومتر دورتر از جنوب شرق تهران، جايي ميان زباله و دود، خاک و خاکستر اجتماعي از کوره هاي سر به فلک کشيده در وسعتي بيش از ۱۲۰ هکتار خودنمايي مي کند. اين جا «محمودآباد» است، انتهاي جاده خاوران، نزديک خاور شهر. اين جا معروف به بهشت کارگران کوره پز خانه است. اتاقک هايي را ساخته اند که پناهگاه و به اصطلاح خانه کارگران است و در آن مشتي آدم از جوان ۲۵ ساله تا پيرزن و پيرمرد ۷۰ ساله زندگي مي کنند. اما آن چه مايه تاسف است وجود کودکان کاري است که در اين آلونک ها مي لولند. آن ها پا به پاي بزرگ ترها ساعت ۳ صبح از خواب برمي خيزند و تا ۸ صبح کار مي کنند. يک ساعت فرصت صبحانه و خواب دارند و دوباره کار مي کنند و کار مي کنند تا ۸ شب. براي آن ها مدرسه شبيه يک خيال است، پارک و شهربازي به رويا مي ماند و بازي هاي کودکانه از يادشان رفته است. آن ها فقط کار کردن را مي شناسند و خستگي هايي را که با خود شب ها به بستر مي برند.
با اين همه خستگي و فرسودگي، کارفرما حقوقشان را به والدينشان مي دهد و هستند والديني که اين پول ها را خرج موادمخدر مي کنند و جز حسرت چيزي نصيب کودکان نمي شود. آن ها حتي حقوق خود را نمي بينند. در اين جا همه نوع کاري هست؛ قالب کشي، گل سازي، بار جمع کني وقالب داري. اگر يک کارفرما حقوق او و خانواده اش را خورد مهم نيست، جاهاي ديگري هم هست که مي توان کار يافت؛ پاکدشت، قرچک و پيشوا، اسماعيل آباد، يافت آباد، شمس آباد.
در هزار توي کارگا ه ها
وارد دالان خانه اي مي شوم که پيش ترها «خانه قمرخانم» ناميده مي شد. خانه اي که در هر گوشه حياطش تکه مبل شکسته و کيسه هاي پر از خرده چرم و آشغال هاي مختلف به چشم مي خورد. ديوارهايي تيره از دوده چوب خانه نشان از اين دارد که ساکنان خردسالش براي شب نشيني دور آتش جمع مي شوند.
اين خانه گويا عکسي سياه و سفيد از خاطرات گذشته است که روزگاري اتاق هاي پرجمعيت آن پر از زندگي و شادي بود و حالا رنگ زندگي خود را باخته است. همان اتاق هايي که روزي پذيراي مستاجرهاي جورواجور بود حالا تبديل به کارگاه شده است. پرده يکي از اتاق ها را که کنار بزني چند مرد قوي هيکل را مي بيني که بعد از خوردن ناهار مفصل، بالش به زير دست لم داده اند و استراحت روزانه خود را با چرت ظهر کنار گاز پيک نيکي شان تکميل مي کنند. رئيسان همه کارگاه ها اين جا جمع اند ولي کودکان بي نوا در کارگاه هاي کوچک اين خانه مشغول کارند.
۵کودک ۱۰تا۱۳ ساله ايراني و افغاني به سرعت مشغول کار کردن هستند. يکي از روي الگو ورقه هاي چرم را قيچي مي کند و ديگري که کمي سنش بيشتر است با چرخ مشغول دوخت هاي کناري کيف است. يک کارگاه توليدي کيف.
«اميرحسين» که کمي از بقيه بزرگ تر است و به نظر ارشد گروه نيز هست با ترديد و ترس با من سخن مي گويد:«ساعت کاري ما از ۸ صبح تا ۱۲ شب است. شب ها همين جا مي خوابيم. روزمزد کار مي کنيم. حقوق من در ماه حدود ۳۰۰هزار تومان است ولي بقيه بچه ها ۲۰۰ هزار تومان مي گيرند. ۲ تا ۳ سال بيشتر درس نخوانده ام.»
مي پرسم اين جا امکانات رفاهي و بهداشتي داريد؟ مي گويد: «اين جا جز يک دست شويي کثيف هيچ امکاناتي ندارد. حمام هم ندارد. تهيه غذا هم با خودمان است.»
او از چگونگي خرج حقوق اندکشان در قبال اين کار سخت نيز مي گويد، حقيقتي که دلت را بيشتر به درد مي آورد: «بيشتر بچه ها پولشان را براي خانواده شان مي فرستند.»
از پله هاي بلند اين کارگاه که پايين بيايي در مجاور آن کارگاه نساجي ديگري است. يک پسر ۱۳ ساله در آن مشغول انجام کار است. صاحب کارگاه جلوي در حاضر مي شود تا مانع از ديد زدن ما به داخل کارگاه زيرزميني اش شود که البته به خاطر تاريکي ديد چنداني هم ندارد.
پيش از آن که همه روساي کارگاه ها متوجه شوند، سري به کارگاه کناري مي زنم. «محمد» هشت ساله به زحمت قيچي بزرگ خياطي صنعتي را باز و بسته مي کند تا کنار زيپ کيف ها را مرتب کند. درحالي که دو زانو بر روي زمين نشسته، سرش به کار خودش است و قيچي را باز و بسته مي کند. صاحب کارگاهشان به همراه مرد ميان سال ديگري بر روي صندلي پشت دستگاه چرخ خياطي نشسته اند و محمد به همراه برادر و دو دوست هم سن و سال ديگرش بر روي موکت پوسيده اي که کفپوش زمين است کار مي کنند. يکي الگوها را بر روي زمين مرتب کرده و کنار هم مي چيند و بقيه قيچي به دست هستند. باورش سخت است ولي همين هشت دست کوچک روزي ۵۰ کيف درست مي کنند.
رئيس کارگاه مي گويد که ماهيانه ۳۶۰هزار تومان براي اجاره اين اتاق پرداخت مي کند و به خاطر همين بايد شبانه روز کار کنند تا پول اجاره و دستمزد کارگرها دربيايد.
وقتي چند کيلومتر آن سوتر مي روم با صحنه هايي دلخراش تر مواجه مي شوم. صحنه هايي که باور کني يا نه در نزديکي تو و نه در ۵۰۰سال پيش بلکه همين حالا در حال وقوع است.
چندين متر پيش از آن که وارد مکانيکي خودروهاي سنگين شوم، صداي ضجه هاي کودکانه اش را مي شنوم. قدم هايم را تند مي کنم. وارد که مي شوم کودک ۷يا۸ساله اي را مي بينم که روي زمين افتاده، دست هايش را براي دفاع از خودش بالا گرفته و اشک ريزان التماس مي کند. مرد حدود ۳۰ساله اي نيز بالاي سرش ايستاده و با تسمه پروانه خودرو به جان کودک افتاده. جلو مي روم و مانع ادامه کار وحشيانه آن مرد مي شوم. ابتدا مي خواهد مرا نيز بزند. شروع به فحاشي و بددهني مي کند ولي همين که مي گويم روزنامه نگارم و به پليس زنگ مي زنم تسمه پروانه را به گوشه اي پرت مي کند و مي گويد: «شما از هيچي خبر نداريد. مادرش اين بچه را دست من سپرده تا هم تربيتش کنم و هم کار يادش دهم. اگر کوتاه بيايم کلاهم پس معرکه است.»
دست نحيف و کبود کودک را مي گيرم و از زمين بلندش مي کنم. کاش کاري بيش از اين از دستم برمي آمد. به مردي که اکنون مشغول نوشيدن آب از يک بطري بزرگ است و با خشم به کودک مظلوم نگاه مي کند مي نگرم و به خود مي گويم چه توقع بي جايي است که در اين کوچه پس کوچه ها و اين کارگاه هاي مخوف از مواد قانون کار بگويي. شايد اين جا بايد با زبان ديگري سخن گفت.
حمايت از کودکان در قانون کار
در حال حاضر آمار مشخصي از تعداد کودکان کار در کشور وجود ندارد. البته ممکن است در اين زمينه تحقيقاتي نيز توسط مراکز آماري و حمايتي کشور انجام شود اما هيچ گاه آمار رسمي از تعداد کودکان کار، افزايش و يا کاهش آنان، نوع مشاغلي که در آن فعاليت مي کنند و يا به کار گرفته مي شوند و همچنين ميزان دستمزدهاي آنان ارائه نشده است.
به گزارش مهر، قانون کار در ماده ۷۹ به صراحت در چند کلمه اعلام کرده است: «به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵سال تمام ممنوع است.» در ماده ۸۰ نيز پيش بيني شده کارگري که سنش بين ۱۵تا۱۸ سال تمام باشد، «کارگر نوجوان» ناميده مي شود و در بدو استخدام بايد توسط سازمان تامين اجتماعي مورد آزمايش هاي پزشکي قرار گيرد.
همچنين ماده ۸۱ قانون کار بر اين موضوع تاکيد دارد که آزمايش هاي پزشکي کارگر نوجوان حداقل بايد سالي يک بار تجديد شود و مدارک مربوط در پرونده استخدامي وي ضبط شود. پزشک درباره تناسب نوع کار با توانايي کارگر نوجوان اظهارنظر کند و چنان چه کار مربوط را نامناسب بداند کارفرما مکلف است در حدود امکانات خود، شغل کارگر را تغيير دهد.
ماده ۸۲ قانون کار مطرح مي کند که ساعات کار روزانه کارگر نوجوان، نيم ساعت کمتر از ساعات معمولي کارگران است که البته ترتيب استفاده از اين امتياز با توافق کارگر و کارفرما تعيين خواهد شد. در ماده ۸۳ نيز ارجاع هر نوع کار اضافي و انجام کار در شب و نيز ارجاع کارهاي سخت و زيان آور و خطرناک و حمل بار با دست، بيش از حد مجاز و بدون استفاده از وسايل مکانيکي براي کارگر نوجوان را ممنوع اعلام کرده است.
در ماده ۸۴ قانون کار عنوان مي شود که در مشاغل و کارهايي که به علت ماهيت آن يا شرايطي که کار در آن انجام مي شود براي سلامتي يا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زيان آور باشد حداقل سن کار ۱۸سال تمام خواهد بود و تشخيص اين امر با وزارت کار و امور اجتماعي است.
2.5ميليون کودک کار
هر چند که گزارش منتشر شده مرکز آمار ايران و همچنين گفته هاي کارشناسان نشان مي دهد بيش از ۲ميليون و ۵۰۰ هزار کودک کار در کشور وجود دارد که در معرض جدي کودک آزاري جسمي، جنسي و اعتياد قرار دارند .
تابستان و...
با شروع فصل تابستان تفاوت ميان طبقات مختلف جامعه پررنگ تر مي شود. در کنار کودکاني که از صبح تا غروب وقت خود را در کلاس هاي آموزشي و تفريحي مي گذرانند، کودکاني هستند که براي تأمين مخارج زندگي و يا کمک در هزينه هاي جانبي و تحصيل به کارهاي مختلف مي پردازند. برخي از اين کودکان به کارگاه ها و توليدي ها مي روند و يا در مغازه ها به پادويي مشغول مي شوند. تعداد زيادي از اين افراد آن هايي هستند که هر روز شاهد حضور آن ها در خيابان ها هستيم و به کارهاي غيرحرفه اي مشغول هستند.
«مرجان نماينده» کارشناس آسيب هاي اجتماعي در اين باره مي گويد: در قوانين ايران کار کودک براي افراد کمتر از ۱۵ سال ممنوع است و کارشناسان سن ۱۸-۱۵ سالگي را مرحله اي براي يادگيري مي دانند به طوري که کودک مي تواند کارآموزي کند و از اين طريق وارد عرصه اشتغال شود. در ايران از کودکان کار حمايت نمي شود. تنها موسسات غيردولتي تشکيل شده اند که وظيفه حمايت از اين کودکان را به عهده دارند.
او در مورد ساعات کاري کودکان و کارفرماياني که کودکان را به انجام کارهاي سخت وا مي دارند مي گويد: معمولاً کودکان حدود ۲۰ ساعت کمتر از افراد بزرگسال کار مي کنند البته اين ساعت کاري براي مشاغل معمولي است در حالي که ساعت کاري کودک در مشاغل سخت بسيار کمتر از دو ساعت و يا حتي ممنوع است؛ البته کمتر کسي اين قانون را رعايت مي کند.
وي متذکر مي شود: کودکان کار تنها به کودکاني که در کارگاه ها کار مي کنند محدود نمي شود، بلکه افرادي که تکدي گري را حرفه اي کرده اند و يا به دست فروشي در کوچه و خيابان مي پردازند هم کودک کار به شمار مي آيند که گاهي با کودک خياباني اشتباه گرفته مي شوند.
او در مورد مجازات کارفرمايان خاطي نيز مي گويد: اگر نظارت و کنترل درستي حاکم باشد و قانون با جديت پي گيري و اجرا شود کساني که کودکان را به کار نامتناسب وا مي دارند و از آن ها سوء استفاده مي کنند، به پرداخت جزاي نقدي و حبس محکوم مي شوند.
مشکلي که بزرگ تر مي شود
برخي کارشناسان بر اين باورند که تحت تاثير مشکلات اقتصادي و اجتماعي و نيز ضعف اجراي قانون و نظارت، اين معضل نه تنها کاهش نخواهد يافت بلکه حتي بزرگ تر و پيچيده تر هم مي شود.
دکتر «بروجردي» جامعه شناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبايي در اين باره مي گويد: نبايد فراموش کرد که دولت در ساماندهي کار کودک نقش به سزايي دارد و بايد در پي تدوين برنامه اي در حد استانداردهاي بين المللي باشد. به همين منظور بايد از تشکل ها و گروه هايي که در اين زمينه ها فعاليت مي کنند براي همکاري دعوت کند.
وي متذکر مي شود: اما حقيقت اين است که مشکل کار کودکان به اين سادگي رفع نخواهد شد. تا زماني که کارفرمايان به دليل سود مالي کودکان را به کار وا مي دارند و تا زماني که ميان تشکل ها و نهادهاي حمايتي اتحاد وجود نداشته باشد، اين مشکل وجود خواهد داشت. چه بخواهيم و چه نخواهيم، با اين وضعيت، معضل کار کودکان که در سال هاي اخير به شدت ريشه دار شده، وخيم تر مي شود و البته نه در کشور ما بلکه در بسياري از کشورهاي جهان هر روز بر تعداد کودکاني که در کارگاه هاي زيرزميني و گوشه خيابان ها استثمار مي شوند و يا به تکدي گري مشغول هستند، افزوده مي شود. از طرفي هر روز افرادي که از کودکان سوءاستفاده هاي مادي مي کنند، بيشتر مي شوند.
وي مي گويد: کودکان بسياري هم هستند که در خانه هاي خود کار مي کنند و حتي کسي آن ها را در آمار کودکان کار قرار نمي دهد و همه اين ها با فقري که در تار وپود بسياري از خانوارها تنيده شده، گره خورده است.
ولي در سايه همه اين اظهارنظرها و انتظار کشيدن ها، اين بچه هاي ضعيف و کوچک، هنوز در کارگاه هاي نمور و تاريک چندين برابر توانشان کار مي کنند و آرام آرام مي ميرند بدون آن که بدانند کودکي چيست و دل خوش سيري چند...
منبع:بخش های ازیک گزارش مندرج درخراسان11خرداد
اخراج عبدالرضا قنبری از آموزش و پرورش و ممانعت از ارسال دفاعیه
مسئولین آموزش و پرورش پاکدشت حکم اخراج عبدالرضا قنبری از این اداره را صادر و به وی در زندان ابلاغ نمودند.
بنا به گزارش مورخ11خردادهرانا، عبدالرضا قنبری، معلم محکوم به اعدام اخیرا از سوی آموزش و پرورش شهرستان پاکدشت اخراج شده است و مسئولین زندان اوین نیز از ارسال دفاعیه این زندانی در رابطه با حکم آموزش و پرورش جلوگیری میکنند.
هم چنین بنا بر گزارشات رسیده دادستانی تهران نیز از وکالت آقای علیزاده در پرونده این معلم در بند مخالفت کرده است، دادستانی تهران علت مخالفت با این امر را اعلام نکرده است، خانواده این زندانی میگویند عبدالرضا قنبری در مراحل دادرسی از حق اختیار وکیل محروم بوده است.
عبدالرضا قنبری آموزگار ادبیات فارسی یکی از مدارس پاکدشت، استاد دانشگاه و از بازداشت شدگان وقایع ۶ دی (عاشورای ۸۸) است که به اتهام محاربه از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی به اعدام محکوم شد و این حکم عینا از سوی دیوان عالی کشور تائید شد.
نزدیکان این زندانی به گزارشگر هرانا گفتند: «مادر این زندانی به شدت دچار آلزایمر شده است و درخواست آقای قنبری برای ملاقات با مادرش نیز تاکنون با مخالفت مسئولین زندان و دستگاه قضایی همراه بوده است.»
اسفند ماه سال گذشته تقاضای عفو و بخشودگی این معلم از سوی دستگاه قضایی رد شده است، حکم این معلم هم اکنون در دایره اجرای احکام زندان اوین قرار دارد.
عليرغم گذشت سه ماه از پايان ضربالاجل دولت؛
ابهام در تبديل قرارداد 1200 کارگر شرکت خدمات گاز ایران
به گزارش ایلنا بتاریخ11خرداد،با وجود گذشت سه ماه از ضربالاجل دولت مبني بر تبديل قرار داد تمامي نيروهاي شركتي دستگاه دولت به قرارداد مستقيم، مدیرعامل شرکت خدمات غیرصنعتی گاز ایران گفت: یکهزار و 200 کارگر به صورت پیمانکاری در این شرکت مشغول به کار هستند که در راستای تبدیل وضعیت آنها با توجه به واگذاری این شرکت به بخش خصوصی، تکلیف آنها در پرده ابهام است.
براساس این گزارش، سید محمدمهدی هاشمی در نشستي با مسئولان ارشد منابع انسانی وزارت نفت اظهار كرد: پارس جنوبی و پالایشگاه جم از مهمترین مناطق عملیاتی صنعت نفت و گاز است و تقویت منابع انسانی در این منطقه امری ضروری است.
مدیر عامل شرکت خدمات غیرصنعتی گاز ایران گزارش کامل از وضعیت امکانات، مشکلات و چالشهای موجود در شهرکهای مسکونی گاز ارائه داد و با اشاره به تعداد نیروهای انسانی شاغل در این شرکت، برنامههای آنها را در بخشهای مختلف تشریح کرد.
نیمه کاره ماندن احداث پالايشگاه گاز بيد بلند 2و بیکارشدن924کارگر
به گزارش مورخ11خردادواحدمرکزی خبر،31 درصد کارگران شاغل پالايشگاه گاز بيد بلند 2، شامل 924 نفر از فروردین امسال از کار بیکار شده اند .
بنا بهمین گزارش، آقای ترکمنی مدیر طرح مشارکت مهندسی مشاور سازه و شرکت مهندسی جهان پارس ،با اشاره به این که مشکلات مالی موجب بیکاری برخی از کارگران اجرای این طرح شده است ، می گوید : 31 درصد کارگران شاغل ، شامل 924 نفر از فروردین امسال از کار بیکار شده اند .
پالایشگاه گاز بیدبلند 2 ، در 14 کیلومتری بهبهان واقع و طرحی بزرگ و کارشناسی شده در مرحله اسکلت سازی است .
برپایه این گزارش، با احداث و بهره برداری از این پالایشگاه برای 5 هزار نفر ایجاد اشتغال می شود .
این گزارش حاکیست، ساخت بزرگترین طرح صنعت گاز کشور ، پالایشگاه بید بلند 2 ، در انتظار تخصیص به موقع اعتبار است .
ساخت این پالایشگاه از سال 86 به مساحت 200 هکتار با هدف تولید روزانه 57 میلیون مترمکعب گاز طبیعى شیرین ، بیش از یک میلیون متر مکعب گاز ترش برای تزریق به مخازن نفتى ، سالانه بیش از 1 میلیون تن اتان ، یک میلیون تن پروپان و 500 هزار تن بوتان با اعتبار اولیه 3 میلیارد و 300 میلیون دلار در مدت 36 ماه به شیوه EPC ، به عنوان یکی از طرح های کلان کشوری مصوب شده است .
حجم عظیم طرح به لحاظ ظرفیت ، 2برابر فاز پارس جنوبى و برآورد درآمدهای ارزی و سود آوری از طریق صرفه جویی در مصرف گاز و نیز تاثیری که در اقتصاد و صنعت نفت کشور دارد موجب شده این طرح نیمه کاره ، حساس و پر اهمیت به شمار آید .
درسال 86 ، حدود 300 میلیون یورو ازحساب ذخیره ارزی به این طرح اختصاص یافت تا طرح متوقف نشود ، اما آنچه باعث نگرانى است ، تخصیص نیافتن به موقع منابع مالى و در نهایت عقب افتادن طرح از برنامه زمان بندی شده گردید.
براساس توافق 2 جانبه بین شرکت ملی گاز ایران و بانک صادرات برای این طرح 3 میلیارد و 300 میلیون دلار برآورد شد که ، 80 درصد اعتبار به بانک صادرات و 20 درصد اعتبارات را شرکت گاز ایران پرداخت کند.
رئیس هیئت مدیره بید بلند سپهر با اشاره به گشایش اسناد اعتباری (LC) به ارزش 640 میلیون یورو در سال 90 گفت : متاسفانه مشکل تامین مالى پروژه به عنوان یکى از موانع پیشرفت مطلوب آن همچنان به قوت خود باقی است به طوریکه فقط اولین (LC) مورد تعهد بانک که 126 میلیون یورو بود تحقق یافت و بعد از آن به علت تحریم ها این پرداخت (LC) متوقف شد.
فضلیانی گفت : برای احداث این طرح به 3 میلیارد و 300 میلیون دلار نیاز است که در صورت تامین به موقع آن براى اجراى این طرح حدود 36 ماه برنامه زمانبندى تعریف شده است و بر اساس برنامه ، این طرح باید تا نیمه دوم سال 1392 در مدار بهره بردارى قرار گیرد.
وی افزود : چندی پیش در برخی از خبرگزاری ها ، ساخت بزرگترین پروژه صنعت گاز ایران پالایشگاه بید بلند منتشر شده بود .
جواد اوجی ، مدیر عامل شرکت ملی گاز ایران توقف ساخت پالایشگاه بید بلند 2 را تکذیب کرد و می گوید : ساخت و توسعه این پالایشگاه گازی کمی کند شده است.
مدیر طرح مشارکت مهندسی مشاور سازه و شرکت مهندسی جهان پارس می گوید : این پالایشگاه از توجیه فنى و اقتصادى بالایى برخوردار است ، به گونه اى که درآمد حاصل از راه اندازى و بهره بردارى آن سالانه 800 میلیون دلارسود عاید کشور خواهد کرد .
آقای ترکمنی پیشرفت مراحل اجرایی ساخت پالایشگاه بیدبلند 2، را حدود 15 درصد اعلام کرد و افزود : مطالعات مهندسى ، اجراى بخش هاى سیویل تاسیسات پالایشگاه همچون نصب فونداسیون و سفارش کالاهای دیر تحویل ، برای به جریان افتادن این طرح انجام شده است .
تظاهرات معدنچیان اسپانیایی در اعتراض به کاهش نیروی کار
به گزارش31مه یورونیوز، معدنچیان اسپانیایی به صف معترضان دولت پیوستند. دو اتحادیه بزرگ و اصلی معدنچیان و صنعت معدن اسپانیا، کنفدراسیون اتحادیه های کارگری و اتحادیه سراسری کارگران با برگزاری تظاهرات گسترده در مادرید اعتراض خود را به کاهش نیرو در معادن این کشور به نمایش گذاشتند.
دولت راست میانه ماریانا راخوی نخست وزیر اسپانیا در راستای کاهش بودجه های جاری، تصمیم به 30 در صد کاهش نیرو در بخش معدن کشور دارد.
فیلیپه لوپز دبیرکنفدراسیون اتحادیه های کارگری در تظاهرات روز پنج شنبه می گوید:“ما شروع کننده و باعث درگیری نبودیم. اما آماده ایم تا زمان کسب اطمینان از تداوم کار صنعت معدن، به آن ادامه دهیم.”
تظاهرات روز پنج شنبه معدنچیان در مادرید در ادامه به خشونت و درگیری با پلیس انجامید.
در بیست سال گذشته 40 هزار نفر در بخش معدن اسپانیا از کار بیکار شده اند و در حال حاضر تنها 8000 نفر در 40 معدن این کشور کار می کنند.
یازدهم خردادماه1391
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر