- گزارشی كوتاه از وضعیت کارگران پروژه تونل سد داریان
- اخراج حدود ١٠٠ کارگر و بیش از ٦ ماه حقو.ق معوقه کارگران
- کارگران نساجی مازندران 22 ماه حقوق نگرفته اند ؛ مسئولان خود را به خواب زده اند ؟!
- گزارشی درباره زنان کارگر كارگاههای کوچک
-تجمع تعدادي از معلمان شرکتی مقابل مجلس
- اعتصاب عمومی در انگلیس در اعتراض به طرح بیمه باز نشستگی
- تجمع ضدسرمایه داری در بعضی شهرهای اروپا
- حمله پلیس اسپانیابه تجمع میدان پوئرتو دل سول مادرید
گزارشی كوتاه از وضعیت کارگران پروژه تونل سد داریان
سد داريان واقع در 10 كيلومتري شهر نودشه مي باشد .در اين پروژه در مجموع 1500 نفر كارگر و عوامل فني در دوشيفت صبح و شب مشغول به كار مي باشند و بر اساس نوع كار و توانايي و حرفه حقوق آنها تعيين مي شود . به گفته يكي از كارگران ، كارگر ساده از 450 تا 500 هزار تومان در ماه حقوق در يافت مي كند كه در مقابل پرداخت حقوق هيچ گونه برگه يا فيش حقوقي به آنها تحويل داده نمي شود زيرا هيچ گونه پاي حقوق ثابت و يا مزاياي ديگر براي آنها در نظر گرفته نشده است و اين حقوق را در مقابل 11 ساعت كار روزانه دريافت مي كنند به اضافه يك ونيم ساعت كه در روز صرف رفت و برگشت مي كنند در واقع بيش از دوازده ساعت در محل كار هستند .
همچنين در تاريخ سوم ارديبهشت 1391 نيز يك ساعت به ساعت كاري اضافه شد و ساعت نهار و شام و استراحت نيز حذف گرديد و کارگران به ناچار برای استراحت و خوردن غذا باید در داخل تونل می ماندند که هیچگونه امکانات بهداشتی و رفاهي ندارد و این منجر به نارضایتی و اعتراض و اعتصاب کارگران در شیفت شب و روز شد و کارفرمایان با این وعده که برایتان اضافه کاری حساب می کنیم و پولش را پرداخت می کنیم کارگران را راضی کردند که بر سر کارهایشان برگردند.
لازم به ذکر است که این کارگران در یک محیط نا امن کار می کنند که هر لحظه امکان ریزش کوه و سنگهای بزرگ وجود دارد .سر و صدای زیاد و گرد و غبار بیش از حد و نبود تهویه مناسب و بوی بد و رطوبت و نبود امکانات بهداشتی از قبیل مواردی هستند که این کارگران باید در مقابل حقوق ناچيز آن را تحمل کنند.
كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري-23 ارديبهشت 1391
اخراج حدود ١٠٠ کارگر و بیش از ٦ ماه حقو.ق معوقه کارگران
شرکت پروژه ای چولاب در زمینه راهسازی و پل سازی فعالیت می کند. کارفرمایان آن عبارتند از دکتر حسن نیکویه مدیر عامل، طواب زاده ،آذرمسا ، عین اله زاده که اینان شرکای اصلی شرکت و اعضای هیئت مدیره می باشند.
شرکت وابسته به بخش خصوصی و بیشترین پیمان را با وزارت راه می بندد. شرکت به بهانه کاهش حجم کار در اسفند ماه سال ١٣٩٠ حدود ١٠٠ کارگر ۴٠ نفر از کارگاه انزلی و ٦٠ نفر از کارگاه هشتپر را اخراج کرد. این کارگران بیشتر دارای حدود ۴ سال سابقه و در بین آنها کارگرانی بودند که بین ١٠- ١۵ سال سابقه کاری داشتند شرکت در ازای پرداخت سالی ۴۵ روز همگی این کارگران قرارداد موقت را بازخرید و اخراج کرد.
دفتر مرکزی چولاب در تهران بوده و در گیلان دفتر مرکزی واقع در انتهای بلوار انزلی رشت، جنب هلال احمر قرار دارد. در حال حاضر ١۵٠ کارگر در منطقه گیلان در کارگاه های هشتپر – انزلی – امام زاده هاشم قطعه ٢ رودبار حضور دارند.
کارگاه ها بطور موقت به بهانه دریافت سهمیه آسفالت تعطیل می باشد. یک کارگاه بزرگ با دو دستگاه آسفالت موبیل ( پارکر ) با قابلیت ظرفیت آسفالت ١٠٠٠ تن در روز در حال حاضر تعطیل است. همچنین بطور موقت بخش سنگ شکن نیز با حدود ١۵ کارگر و نگهبان تعطیل می باشد.
در حال حاضر تا پایان فروردین ماه ٦ ماه دستمزد عیدی و مزایای کارگران به تعویق افتاده که با احتساب اردیبهشت وارد هفتمین ماه گردیده است. قراردادهای کارگران موقت قبلا شش ماه و با کارگران قدیمی تر یکساله بسته می شد هم اکنون قراردادها بصورت یک ماهه تمدید می شود. قابل ذکر است که مالکان شرکت علت بیکاری را حضور سپاه با بیشترین قرارداد ها که توسط نهادهای خاتم الانبیا و بنیاد، توسعه راه و تامین ماشین الات ساخت توسعه مال خود می شود می دانند. سپاه در مقابل مطالبات خود از وزارت راه دستگاه های راهسازی را با قیمت های نازل مصادره می کند در این بین خوب است بدانید بیش از ١٠٠٠ دستگاه ماشین آلات متعلق به وزارت راه که قرار است سپاه آن ها را مصادره کند.
قابل ذکر است علت مقاومت کارگران در مقابل فشارهای مالی از تعویق دریافت مطالباتشان از کارفرما، وجود صندوق همیاری کارگران با سابقه ١۵ ساله می باشد .
سوال ما کارگران ضد سرمایه داری از حاکمان نظام سرمایه داری اسلامی در ایران این است که آیا اخراج های دسته جمعی کارگران نیز بخشی از طرح ایجاد اشتغال ۵/٣ میلیون نفری در سال ٩٠ بوده است؟ قراردادهای موقت دست پخت دولت رفسنجانی به دیکته صندوق بین المللی پول و بانک جهانی همچنان ضریب امنیت شغلی طبقه کارگران ایران را زیر صفر نگه داشته است.
البته در سایه نبود تشکل مستقل از دولت و کارفرمای کارگران همین آش است و همین کاسه و تا زمانیکه ما کارگران مطالبات وخواسته ها و اتحادمان را نهادینه نکنیم سرمایه داری زورش بر ما خواهد چربید.
فعالان کارگری ضد سرمایه داری گیلان
کارگران نساجی مازندران 22 ماه حقوق نگرفته اند ؛ مسئولان خود را به خواب زده اند ؟!
شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران برنامه چهارشنبه شب "ثریا" را به بررسی مشکلات صنعت نساجی در کشورمان اختصاص داد.با دیدن این برنامه و تامل بر اظهارات کارشناسان آن,آه از نهاد مازندرانی ها برخواست که چرا از این صنعت پرسابقه,پرسود و اشتغال زا غفلت کرده ایم.
ایجاد فرصت شغلی برای هر نفر در صنعت نساجی در حدود سی میلیون تومان هزینه اولیه لازم دارد در حالیکه برای اشتغال هر فرد در سایر صنایع به سرمایه ای در حدود یکصدوپنجاه میلیون تومان نیاز است.یک محاسبه ساده نشانگر این واقعیت است که با یک سرمایه ثابت؛میتوان پنج برابر صنایع دیگر در نساجی اشتغال تولید کرد.حلقه مفقوده ای که شاید توجه به آن بتواند موج بیکاری فزاینده در استان مازندران را تا حدود زیادی مهار نماید
باید اعتراف کنیم شنیدن سابقه تاریخی نساجی در ایران و پتانسیل های فراوان این صنعت و شواهد شکوفائی خیره کننده آن در سالیان نه چندان دور از سوئی و مقایسه آن با وضعیت فعلی کارخانه مخروبه و تعطیل نساجی قائم شهر از طرف دیگر به شدت زجرمان داد.روزگاری نه چندان دور کشورهای دیگر به اینکه پرچم ملیشان را از پارچه های ایرانی درست می کردند ؛افتخار میکردند.ما را چه شده است که فروشگاههای نساجی مازندران محصولی برای عرضه کردن ندارند؟
علیرغم اینکه در برنامه مذکور صاحب نظران مختلفی استدلالها و توجیهات خود را مطرح نمودند ولی محتوای نظرات آنان در این نکته مشترک بود که همگی آنهارئوس یک مثلث را در رکود صنعت نساجی در کشورمان مورد تائید قرار دادند:"بی تفاوتی مسئولین,قوانین نامناسب و دست و پاگیر و زدوبندهای سیاسی".
ولی آنچه بیش از همه در این برنامه پرسش برانگیز بود,عدم حضور مسئولین دولتی در این برنامه با بهانه های گوناگون بود.وزیر صنعت,معدن و تجارت به بهانه مشغله فراوان کاری ناشی از ادغام دو وزارتخانه نمی آید,معاون وزیر به بهانه سفر استانی و از همه شجاعتر و صریحتر مدیرکل نساجی وزارت تجارت که به بهانه چالشی بودن برنامه در آن شرکت نمیکند.وزیر محترم فقط به یک سوال پاسخ دهند که چه مشغله ای مهم تر از اینکه تنها در مازندران این تعداد کارگر زحمت کش 22 ماه است حقوق دریافت نکرده اند؟
طبیعیست وقتی وزیر و معاون وزیر و مدیرکل ستادی هرکدام بهانه برای طفره رفتن از پاسخگوئی به افکار عمومی می آورند,در مازندران هم استاندار و معاونین و مدیران کل و فرماندار قائم شهر نیز در مقابل معترضینی که بحق باید آنانرا "معترضین نجیب" نامید,تنها به بیان وعده های توخالی بسنده کنند.
پاسخ تمام سوالاتم را خود میدانم.از قدیم گفته اند:"کسی که خوابیده است را میتوان از خواب بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده است را هرگز"
اما راس سوم این مثلث یعنی جناح بندی های سیاسی در واقع بیشترین تاثیر را بر زمین گیر کردن نساجی در مازندران بعهده داشته است.نمیدانم سیاسیون به استناد چه مجوزی برای خود این حق را قائل شده اند که صنعت دیرینه نساجی و سرنوشت این تعداد کارگر مظلوم را قربانی منافع خود کنند؟تا زمانیکه نگاه تصمیم گیر به صنعت نساجی,سیاست زده باشد راه به جائی نخواهیم برد.
منبع:شمال فردا-24اردیبهشت-بخشی ازیک گزارش
گزارشی درباره زنان کارگر كارگاههای کوچک
جلوي يك ساختمان نسبتا نوساز ميايستم. چراغ زيرين ساختمان 3 طبقه روشن است. انگشت سبابهام را روي تكزنگ جدا از ساير زنگها ميگذارم، پس از يك معرفي كوتاه بسرعت در باز ميشود. تنها يك گزينه پيش رويم وجود دارد، حدود 10 پله بايد پايين بروم. بوي تند چسب حتي فضاي راهپله را نيز به تسخير درآورده است.
هر يك پلهاي را كه پايين ميگذارم، همزمان صدا نيز بيشتر ميشود. صداي كارگاه و همهمه در هم آميخته است. پشت در چوبي كه ميرسم مطمئن ميشوم، آن سوي صداي يك جمع زياد از زنان است؛ حداقل 20 نفر.
مسوول كارگاه كه آقارضا نام دارد به استقبالم ميآيد. كارگاه تقريبا يك سالن 50 تا 70 متري است كه با رديفهاي منظمي از ميز مزين شده است، تقريبا بيش از 90 درصد كاركنان را زنان تشكيل ميدهد. همانطور كه آقارضا سلام و عليك ميكند، نگاهم به هر چهار جهت ميچرخد. اولين چيزي كه توجهم را به خود جلب ميكند تعداد كم مردان است، شمارشان به تعداد انگشتان يك دست هم نميرسد.
آقارضا همچنان توضيح ميدهد، اما مغزم بيشتر از اينكه فرمان گوش دادن صادر كند، فرمان ديدن ميدهد. مدام چشمهايم به اين سو و آن سو ميچرخد تا تركيب حركت چسب و چرم و گاهي چكش و... را در ميان دستان زنان دنبال كند.
اشتغال؛ حق شهروندي
براساس قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، هر شهروندي حق اشتغال و انتخاب شغل دارد. در اين بين موضوع اشتغال زنان، از زواياي مختلف اهميت دارد. از جمله برخلاف باورهايي كه در افكار عمومي جريان دارد، نرخ طلاق در ميان زنان شاغل بسيار كمتر از زنان غيرشاغل است؛ اما آمار و ارقام در اين باره چه ميگويد؟
متاسفانه باوجود بالا رفتن سطح تحصيلات زنان در دهه گذشته، نرخ مشاركت زنان در كشور ما بسيار پايين است. اين امر علاوه بر تبعات اقتصادي براي خانوادهها، تبعات اجتماعي زيادي نيز در پي دارد. در اين ارتباط هر چند نرخهاي دقيقي منتشر نميشود، اما گزارشهاي موجود نرخ اشتغال كمتر از 15درصد را نشان ميدهد.
و اما پرسش مهمتر اينكه؛ در همين شرايط زنان كارگر بويژه شاغلان در كارگاههاي كوچك چه شرايطي دارند. هنگام پاسخگويي به اين پرسش بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه براي بسياري از اين زنان، اشتغال يك «انتخاب» نيست، بلكه «الزام» است؛ چون بنا به دلايل متعدد اين زنان يا با عنوان سرپرست خانوار هستند يا اينكه به عنوان مكمل در تامين هزينههاي خانواده نقش ايفا ميكنند.
شرحي كه در بالا آمد، تصويري است از يك كارگاه پستاييدوزي در حومه تهران. آمارها نشان ميدهد حدود 2500 كارگاه پستاييدوزي فقط در تهران و شهركهاي اقماري آن مانند رباطكريم، شهريار، اسلامشهر و... پراكنده هستند. در اين شرايط، زنان شاغل در اين كارگاهها از حداقلهاي استاندارد كار برخوردار هستند.
زنان محروم در صنايع بومي
صنعت فرش و صنعت كفش از جمله صنايع بومي و قديمي ايران محسوب ميشوند. اين دو صنعت در چند ويژگي مشترك هستند. از جمله اين ويژگيهاي مشترك ميتوان به ساختارهاي خانوادگي حاكم بر اين صنايع اشاره كرد؛ همچنين بهرغم اينكه در مجموع گردش مالي حاكم بر اين دو صنعت قابلتوجه و تعيينكننده است، اما ساختار غالب كارگاههايشان، كارگاههاي كوچك است و همين امر از توان فعالان اين صنعت براي واكنش به تحولات محيطي ميكاهد. نكته مهم ديگر در اين دو صنعت مشاركت زنان است. صنعت فرش كه از ديرباز عرصهاي پيوندخورده با خانواده، فرهنگ و هنر ايراني بوده است و به همين دليل زنان همواره در كنار وظايف خانگي و خانوادگيشان با دار قالي نيز همراه بودهاند و به اين ترتيب هم به اقتصاد خانواده كمك ميكردهاند، هم در چرخه توليد و ايجاد ارزشافزوده مشاركت داشتهاند؛ اما صنعت كفش به دليل ساختار صنعت آن زنان كمتري در آن اشتغال داشتهاند و اين رخدادي است كه در سالهاي اخير رو به تغيير گذاشته است.
ورود زنان كارگر به ساختار مردانه صنعت كفش را از چند منظر متفاوت بايد مورد توجه قرار داد. نخست اينكه بيشتر زناني كه در كارگاههاي كفاشي و بويژه در كارگاههاي پستاييدوزي اشتغال دارند از خانوادههاي محرومي هستند كه ناگزير از اشتغال و تامين هزينههاي زندگي خود يا خانوارشان هستند. دوم اينكه مشاهدههاي ميداني نشان ميدهد اين زنان از حداقلهاي استاندارد كار در فضاي كاري خود برخوردار هستند.
نكته: فاطمه، كارگر چرخكار: من بيمه نيستم اگر يك روز مريض بشوم، آن روز حقوق ندارم اما زندگيام بدون اينحقوق نميچرخد بچهام 10 ساله است و اين تنها راه گذران زندگي ماست
مريم، يكي از دختران شاغل در همين كارگاههاست. او 25 ساله است و فوقديپلم الكترونيك دارد. خودش ميگويد: در زندگيام آرزوهاي زيادي داشتم. وقتي به او ميگويم هنوز خيلي زمان براي رشد و پيشرفت دارد، نيمنگاهي به شعر نوشتهشده در بالاي سرش مياندازد كه با خط خوش خودش نوشته است: »به آفتاب سلامي دوباره خواهم داد».براي اينكه صميمي بشود و حرفش را بگويد، نياز است تا دقايقي بيشتر با او وقت بگذاري. بايد درست در عمق چشمانش نگاه كني و اگر لازم باشد دستهايش را گرم بفشاري تا بفهمد كه تو نيز از جنس او هستي و هيچ فاصلهاي نيست.
بعد از چند دقيقه شروع به صحبت ميكند و ميگويد: پدرم معتاد است، هزينههاي خانوار را من تامين ميكنم. وقتي از او ميپرسم چقدر حقوق ميگيري، پاسخي كه ميدهد مرا بر جايم ميخكوب ميكند: بين 150 تا 180هزار تومان متغير است.
مادران كارگر؛ مشكل مضاعف
چسب صنعتي مادهاي است كه كار كردن با آن شرايط خاصي دارد و بهصورت بلندمدت قرار گرفتن در فضايي كه بوي چسب در آن پخش است، ميتواند حتي براي بزرگسالان نيز مشكل ايجاد كند.
مليحه مادر است و پسري 5 ساله دارد. پسر او روزها با خودش به سر كار ميآيد. خودش از اينكه صاحبكارش اجازه ميدهد پسرش را با خودش همراه بياورد بسيار سپاسگزار است. او ميگويد: اگر نتوانم پسرم را سر كار بياورم، ديگر خودم هم نميتوانم بيايم چون حقوق من به مهدكودك نميرسد و كسي هم نيست كه از فرزندم مراقبت كند.
نام پسرش علي است، كنارش مينشينم. در چشمانش تمي از ته دريا دارد، درست همانقدر بيكران و سبز ـ آبي. روي پاهايم مينشيند. ظرف بزرگ چسب را به او نشان ميدهم، بوي تند آن مشامم را آزار ميدهد، از او ميپرسم: اين چيست؟ ميگويد: چسب است. به او ميگويم بوي آن اذيتت نميكند؟ مرا نگاهي ميكند ولي پاسخي نميدهد، مادرش جاي او ميگويد: ديگر به بوي آن عادت كرده است.
بيمه؛ شاهكليد حل مشكل
بيمه زنان خانهدار از جمله طرحهايي است كه بارها راجع به آن صحبت شده است و در نهايت نيز به سرانجام نرسيده است. از سوي ديگر، موضوع اشتغال زنان از جمله الزامهايي است كه نميتوان چشم روي آن بست.
هماكنون تقريبا ميتوان گفت، هيچكدام از كارگران شاغل در كارگاههاي كوچك كفاشي و پستاييدوزي حومه تهران بيمه نيستند. رضا بهعنوان يك كارفرماي منصف، خودش اين موضوع را تاييد ميكند و ميگويد: ما توانايي پرداخت حق بيمه را نداريم. در كارگاه خود من در ماههاي معمولي حدود 20 نفر كار ميكنند و اين تعداد در شب عيد يا شهريور كه خريد كفش مدارس زياد ميشود تا 2 برابر هم ميرسد، ولي واقعا نه من و نه هيچ توليدكنندهاي توانايي پرداخت حق بيمه را ندارد.
او همچنين ميگويد: ما در اين كارگاهها تنها با مسائل اقتصادي روبهرو نيستيم و با مسائل اجتماعي زيادي نيز دست و پنجه نرم ميكنيم. شما با هركدام از اين زنان صحبت كنيد، حاضر نيستند شغلشان را از دست بدهند، خودشان هم ميدانند ما توانايي پرداخت حق بيمه را نداريم. مامور بيمه هم اين را ميداند. مامور بيمه تا پلهها بيشتر نميآيد. خودشان ميدانند اگر بخواهند به ما براي پرداخت حق بيمه فشار بياورند، كارگاه تعطيل ميشود و همه اين زنها بيكار ميشوند. اين زنها حاضرند با حقوق كمتر و بدون بيمه كار كنند، اما بيكار نشوند.
اين نكتهاي است كه خود زنان نيز به آن اعتراف دارند. فاطمه زني 35 ساله است. محلي كه او در كارگاه نشسته است به نسبت از ساير كارگران جداست. او چرخكار است و به نسبت حقوق بيشتري دريافت ميكند؛ حدود 300هزار تومان در ماه. جايي كه مينشيند با ديوار فاصله خيلي كمي دارد. خودش ميگويد گاهي اوقات 2 ساعت ميگذرد و در اين فضاي تنگ تكان هم نميخورد. بيشتر چرخكارها مرد هستند، همان 3، 4 نفري كه در ابتداي گزارش اشاره كردم و فقط فاطمه توانسته است به عنوان چرخكار كار كرده و حقوق بيشتري دريافت كند. او ميگويد من هم بيمه نيستم، اگر يك روز مريض بشوم، آن روز حقوق ندارم، اما زندگيام بدون اين حقوق نميچرخد. بچهام 10 ساله است و اين تنها راه گذران زندگي ماست.
بيمه؛ حمايت از توليد، كارگر و كارفرما
در دنياي مدرن، بيمه مهمترين ابزار توسعه رفاه محسوب ميشود. اگر هر فردي حق شغل دارد، همين فرد حق بيمه نيز دارد. در اين شرايط بايد بپذيريم برخلاف باور افكار عمومي كه توليدكنندگان را افرادي سرمايهدار ميدانند، توليد در شرايط كنوني براي بسياري از توليدكنندگان تنها يك علاقه است و هزينههاي مختلف توان آنها را به حداقل رسانده است. در اين شرايط دولت ميتواند معادله كنوني را به معادله سهجانبه برد ـ برد ـ برد تبديل كند.
در شرايط كنوني تداوم توليد به عنوان يكي از الزامات سياستهاي كلان كشور براي دولت اهميت زيادي دارد. از آن سو دولت نميتواند و نبايد به عنوان متولي اصلي توليد عمل كند، بنابراين ميتواند با حمايت از توليد به پيشبرد آن كمك كند. از آن سو كارفرمايان نيز هماكنون توانايي تامين بسياري از هزينهها را ندارند و به كمكهاي دولت براي تداوم فعاليتهايشان نياز دارند و در اين بين حمايت از كارگران زن، يكي از الزاماتي است كه نبايد آنرا ناديده انگاشت، چون تحقق اين امر مهمترين راهكاري است كه ميتواند حلقه بسته كنوني را به نفع زنان كارگر شاغل در واحدهاي كوچك بشكند. بديهي است دولت در مراحل مختلف آمادگي پرداخت حق بيمه براي يكسري از كارگران ـ از جمله كارگراني كه از سوي وزارت كار به بنگاهها معرفي ميشوند ـ را اعلام كرده است، اما در بسياري از مقاطع اجراي آن با مشكل روبهرو شده است.
هماكنون نيز كارگران شاغل در واحدهاي كوچك نيازمند اين توجه هستند. اين امر علاوه بر توسعه رفاه در بين اقشار مختلف كارگر، در نهايت حمايت از توليد ملي نيز محسوب ميشود و فراتر از دستاوردهاي اقتصادي، به عنوان عاملي بازدارنده در حوزه آسيبهاي اجتماعي نيز عمل ميكند.
منبع:جام جم
تجمع تعدادي از معلمان شرکتی مقابل مجلس
به گزارش مورخ24اردیبهشت ایلنا،جمعي از معلمان شركتي و حقالتدريسي آموزش و پرورش بهعلت نبود فرآیند استخدام در این وزارتخانه در مقابل مجلس تجمع کردند.
براساس این گزارش، جمعي از معلمان شرکتی و حق التدريسي آموزش و پرورش صبح امروز (یکشنبه) در مقابل مجلس تجمع كرده و خواستار رسیدگی به مسائل صنفیشان شدند.
اين افراد براي چندمين بار است كه در مقابل مجلس تجمع ميكنند.
همچنین جمعی از معلمان شرکتی آموزش و پرورش سراسر کشور به دلیل قطع همکاری با آنها، مقابل ساختمان مجلس تجمع کرده و خواستار ادامه همکاری با آموزش و پرورش شدند.
این در حالی است وزیر آموزش و پرورش سال گذشته از تعیین و تکلیف این فرهنگیان و استخدام حدود ۱۷ هزار معلم حق تدریسی خبر داده بود.
یکی از معلمان شرکتی در گفتوگو با فارس بتاریخ24اردیبهشت، گفت: آموزش و پرورش معلمان شرکتی را اخراج کرده و ما در بلاتکلیفی هستیم البته یک آزمون استخدامی برای نیروهای آموزش و پرورش برگزار شد، ولی تنها افرادی که سهمیه داشتند، توانستند در این آزمون قبول شوند.
این معلم شرکتی اضافه کرد: ما از مسئولین میخواهیم که وضعیت معلمان شرکتی را هرچه سریعتر بررسی و تکلیف ما را معلوم کنند.
جان باختن کارگر جوانی در زرند
به گزارش 24اردیبهشت فارس ،کارگر جوانی بر اثر سقوط از طبقه سوم ساختمانی در حال احداث در شهرستان زرند امروز جان خود را از دست داد.
این کارگر به نام محمد مهدیزاده در طبقه سوم ساختمانی تجاری در بلوار فردوس شهر زرند در حال جوشکاری پنجره مشرف بر کوچه بود که ناگهان به داخل کوچه سقوط کرد.
این کارگر پس از برخورد با کابل تلفن به داخل کوچه سقوط کرد و در دم جان خود را از دست داد.
اعتصاب عمومی در انگلیس در اعتراض به طرح بیمه باز نشستگی
دولت ائتلافی محافظه کاران و لیبرال ها بلافاصله بعد از کسب قدرت در سال 2010 حمله به دستاورد های تا کنونی کارگران بخش های خدماتی را در دستور کار خود قرار داد. کارگران در تمام اعتصابات و اعتراضات خیابانی فریاد میزنند که بحران کنونی بحران سرمایه داران است، چرا ما باید هزینه بحران آنها را بپردازیم. دولت ائتلافی قصد دارد کسری بودجه را از طریق کاهش بودجه بخش خدماتی تامین کند. کاهش هزینه های خدماتی یکی از دلایل بالا بودن در صد بیکارسازیها در این بخش است.
شش ماه از اعتصاب و تظاهرات عمومی سراسری ماه نوامبر 2011 و حدود یک ماه و نیم از تظاهرات و اعتصاب ماه مارس 2012 در اعتراض به طرح بیمه بازنشستگی و قطع بودجه های خدماتی دولت ائتلافی می گذرد. اما دولت همچنان طرح خود را به پیش می برد و بخشی از این طرح نیز به اجرا در آمده است. در ماه آوریل هزینه بیمه بازنشتگی تمام کارگران و معلمانی که شامل طرح بیمه بازنشستگی دولتی میشوند افزایش یافت.
اعتصاب ماه نوامبر 2011 از لحاظ وسعت آن یکی از بزگترین اعتصابات چند دهه اخیر بود. اما اعتصاب ماه مارس 2012 به دلایل مختلفی تنها به لندن و تعداد کمتری از اتحادیه های کارگری محدود ماند. در اعتصاب 10 ماه مه به گفته اتحادیه های کارگری 400 هزار نفر شرکت داشتند اما خبرگزاری های رسمی و دولتی تعداد اعتصابیون را 150 هزار نفر اعلام کردند.
دولت می گوید که بیمه بازنشستگی کنونی ناعادلانه است چون طول عمر مردم بیشتر شده است[1]" بنا به همین منطق، دولت می خواهد که شاملین بیمه بازنشستگی دولتی، بیشتر بیمه بپردازند، طولانی تر کار کنند و کمتر بیمه بازنشستگی دریافت کنند. این تصمیم دولت ائتلافی همه کسانی را که تحت پوشش بیمه بازنشستگی دولتی قرار دارند را به خشم آورده است. اما اتحادیه های کارگری عکس العمل شدیدی نسبت به سیاست های غیر انسانی دولت ائتلافی نشان نمی دهند. تحرک رهبران اتحادیه ها بسیار آهسته و محتاطانه است. این شرایط بسیاری از اعضای اتحادیه ها، که با هر روز اعتصاب بخشی از حقوق ماهانه خود را از دست می دهند، را بر سر دو راهی قرار داده است. به دلیل آنکه اعضا اعتمادشان را نسبت به رهبران اتحادیه ها از دست داده اند، و از طرف دیگر ترس از اخراج در میان فعالین کارگری در محیط کار بسیار بالا است، اعتراضات و اعتصابات در اعتراض به حمله حق بیمه بازنشستگی در حالتی فرسایشی قرار دارد و هر روز از تعداد اعتصابیون کمتر می شود.
اتحادیه هایی که در اعتصاب روز 10 ماه می شرکت داشتند عبارتند از: اتحادیه خدمات عمومی و تجاری(PCS) ، بخشی از اتحادیه خدمات دولتی (Unite) ، که شامل کارگران و پرستاران بیمارستان ها، آتش نشانی وزارت دفاع و غیره می شود، اتحادیه کالج ها و دانشگاه ها، اتحادیه خدمات مهاجرتی، بخشی از اتحادیه راه آهن، کشتی رانی و حمل ونقل (RMT) ، اعضای اتحادیه ناوگان کمکی سلطنتی (union members in the Royal Fleet Auxiliary) و اتحاد خدمات عمومی ایرلند شمالی the Northern Ireland Public Services Alliance) .
همچنین در این اعتصاب سراسری کارکنان خدمات زندان در اسکاتلند و ویلز هم شرکت داشتند. با اینکه از لحاظ قانونی پلیس این کشور از حق اعتصاب محروم است، بر طبق آمار رسمی حدود 22 هزار پلیس در اعتراض به طرح بیمه بازنشستگی دولت در روز تظاهرات در راه پیمایی اعتراضی شرکت کردند.
ستار رحمانی-12 May 2012
تجمع ضدسرمایه داری در بعضی شهرهای اروپا
به گزارش13مه یورونیوز،با الهام از جنبش ضدسرمایه داری «اشغال وال استریت» در ایالات متحدۀ آمریکا در بعضی شهرهای اروپایی اعتراض های مشابهی در روز شنبه گزارش شده اند.
این اعتراض ها بخشی از اقدام سراسری طرفداران جنبش ضدسرمایه داری بوده اند. در لندن، پایتخت بریتانیا در تجمعی یازده نفر دستگیر شدند. درگیری ای نیز میان پلیس و معترضان در برابر «بانک انگلستان» در شهر لندن رخ داده است.
در شهر فرانکفورت آلمان، معترضان در نزدیکی ساختمان «بانک مرکزی اروپا» تجمع ضدسرمایه داری برگزار کردند.
یکی از حاضران در تجمع در این شهر در مصاحبه ای گفت: «ما علیه سیاستهایی تظاهرات میکنیم که ثروتمندها را ثروتمندتر و فقیرها را فقیرتر میکنند. بانک مرکزی اروپا اینجا در شهر فرانفکورت نقش مهمی در این روند ایفا می کند. ما این رویه را نمیپذیریم و علیه آن اعتراض میکنیم.»
حمله پلیس اسپانیابه تجمع میدان پوئرتو دل سول مادرید
به گزارش یورونیوزبتاریخ13مه،ساعات اولیه بامداد یکشنبه پلیس اسپانیا با ورود به میدان پوئرتو دل سول، میدان اصلی شهر مادرید به حضور تظاهرات بزرگ “خشمگینان” موسوم به “ایندیگنادوس” خاتمه داد.
سازماندهنگان این تظاهرات گفته بودند تا روز سه شنبه در مادرید پایتخت و 80 شهر دیگر اسپانیا به حضورشان ادامه خواهند داد. اما دولت ماریانا راخوی نخست وزیر اسپانیا مجوز تظاهرات را تنها تا ساعت 10 شب شنبه صادرکرده بود.
این تجمع بزرگ به مناسبت نخستین سالگرد شکل گیری جنبش “خشمگینان” از شامگاه شنبه در میدان سول مادرید آغاز شد.
یکی از شرکت کنندگان دراین تجمع بزرگ می گوید:“ما بیشماریم و باید بی شمارتر هم بشویم. این دلیل وجودی ایندیگنادوس است.”
دیگری می گوید:“دولت با بهربرداری از شرایط می خواهد تمام خدمات عمومی را قطع و از مسئولیت ها شانه خالی کند. شرایط بد اقتصادی به آنها اجازه می دهد هر کاری بکنند. بنابراین معتقدم همه باید با این کار مقابله کنند.”
جنبش “ایندیگنادوس” جنبشی خود جوش در اعتراض به سیاست های سختگیرانه مالی، بحران اقتصادی و بیکاری در اسپانیا شکل گرفت و منشا الهام حرکت های مشابه در اروپا و حتی در آمریکا شد.
بیست وچهارم اردیبهشت ماه1391
akhbarkargari2468@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر