- اعلام درخواست کمیته ی هماهنگی برای در اختیار گذاشتن محلی برای برگزاری مجمع عمومی
- فراخوان به تجمع اعتراضی در لندن
- نگرانی و بیاطلاعی از وضعیت 9 نفر از بازداشت شدگان مجمع عمومی کمیته هماهنگی
- شرح دستگیری فعالان کارگری در کرج
- تعطیلی کارخانه ابر صنعتی قزوین وبلاتکلیفی ۲۶ کارگر
- مسئلهای به نام افزایش حقوق بازنشستگان
- آشفتگی در تنظیم قراردادهای کار!
اعلام درخواست کمیته ی هماهنگی برای در اختیار گذاشتن محلی برای برگزاری مجمع عمومی
همانطور که در خبرهای قبل منعکس شده است، روز جمعه 26 خردادماه نیروهای امنیتی به مجمع عمومی سالیانه کمیته هماهنگی یورش بردند و تمامی افراد حاضر را پس از ضرب و شتم بازداشت کردند. در بازجویی هایی که از اعضای کمیته در زندان به عمل آمد عنوان شد که : "اگر شماها واقعاً از حقوق کارگران دفاع می کنید پس چرا به صورتی مخفی و زیرزمینی مجمع و جلسات خود را برگزار می کنید"! به همین منظور لازم دیدیم توضیحاتی را در مورد تمهیداتی که پیش از برگزاری مجمع برای تهیه ی مکان آن انجام دادیم رو به جنبش کارگری ارائه دهیم:
از آنجا که "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" عقیده دارد که تمامی امکانات موجود در جامعه و از جمله سالنهای همایش و تجمع و همچنین تمامی امکانات رفاهی جامعه به دست کارگران و از محل نپرداختن دستمزد واقعی کارگران ساخته شده است، در تاریخ 15 اسفند 1390 نامه ای به اداره تشکل های کارگری و کارفرمایی "وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی" ارسال کرد و درخواست کرد تا محلی برای برگزاری مجمع عمومی سالیانه در اختیارش قرار بگیرد. این نامه در تاریخ 17 اسفندماه 1390 در اداره ی مذکور شماره شد و جواب به صورت شفاهی عنوان شد که: "خیر، هیچ مکانی به شما تعلق نمی گیرد". از سوی دیگر و از آنجا که کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، تشکلی خودساخته است که برای ایجادش از هیچ کس اجازه نگرفته و همچنین به دلیل اینکه طبق اساسنامه باید هر سال یکبار مجمع عمومی برگزار کند، اعضای این تشکل در دیداری حضوری با هم قرار گذاشتند که جمعه آخر خردادماه را در منزلی در کرج گردهم آیند و پس از برگزاری مجمع در منزلی که بسیار کوچک و نامناسب بود، فردا صبح یعنی شنبه به اتفاق تمامی افراد حاضر در جلسه به وزارت کار بروند و نسبت به عدم اختصاص مکانی مناسب برای مجمع عمومی شان اعتراض کنند. اما هنوز نیمی از مجمع نگذشته بود که نیروهای امنیتی یورش بردند و مجمع ناتمام ماند. حدود 60 نفر را به همراه ضرب و شتم و به همراه توهین و ناسزا و تیراندازی هوایی بازداشت کردند. پس از 24 ساعت حدود 50 نفر آزاد شدند اما هنوز 9 نفر در زندان بسر می برند و نگرانی ها از وضعیت این عزیزان بسیار زیاد است. بنا بر برخی از خبرها 6 تن از این 9 نفر به اطلاعات رشت تحویل داده شده اند و 3 تن باقیمانده همچنان در کرج هستند و هیچ توضیحی درباره وضعیت آنان داده نمی شود.
کمیته هماهنگی یکبار دیگر ضمن محکوم کردن هجوم نیروهای امنیتی به نشست و مجمع سالیانه اعضای کمیته هماهنگی و بازداشت 60 نفر از آنها، از تمامی کارگران، فعالان کارگری و تشکل های کارگری می خواهد که با تمام توان و از هر طریق ممکن به این اقدام نیروهای امنیتی اعتراض کنند و خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط اعضای هنوز در بازداشت این کمیته شوند. همچنین این کمیته بنا بر رسالت خود اعلام می دارد که اینگونه رفتارها و سرکوب های خشن خللی در عزم راسخ اعضایش در دفاع از حقوق کارگران و کمک به ایجاد تشکل های خودساخته ی کارگری ایجاد نمی کند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - 31 خردادماه 1391
پیوست- تصویر نامه ی اعلام درخواست کمیته ی هماهنگی برای در اختیار گذاشتن محلی برای برگزاری مجمع عمومی:
فراخوان به تجمع اعتراضی در لندن:
صدای کارگران ایران باشیم!
روز جمعه 15 ژوئن 2012 نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران، بە مجمع عمومی سالیانه "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری" که در شهر کرج برگزار شده بود، یورش بردند و با شیلیک تیر هوایی و ضرب وشتم شدید حاضرین که منجر به زخمی شدن عده ای از آنان شد ، 60 نفر از فعالین کارگری را باز داشت کردند. اگر چه روز بعد، اکثریت باز داشت شدگان آزاد شدند، اما 9 نفر از آنان همچنان در زندان هستند و از وضعیت آنان اطلاع دقیقی وجود ندارد.
تنها جرم این فعالین کارگری، تجمع و دفاع از پایه ای ترین حقوق کارگری است که در بیشتر کشورهای جهان به رسمیت شناخته می شود.
ما در اعتراض به ضرب و شتم، دستگیری و زندانی کردن کارگران توسط رژیم سرکوب گر جمهموری اسلامی و با خواست آزادی بدون قید و شرط کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی گرد هم می آییم . ما از همه تشکل های کارگری، نهاد های مدافع آزادی و حقوق انسان ، سازمان ها، احزاب و انسان های آزادی خواه دعوت می کنیم به این اعتراض بپیوندند .
زمان : پنجشنبه 21 ژوثن 2012 از ساعت 30 .17 تا 30 .18
مکان :
Amnesty International UK
The Human Rights Action Centre
17-25 New Inn Yard
London EC2A 3EA
نزدیک ترین ایستگاه قطار : Old Street
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران- بریتانیا
شورای همبستگی با مبارزات مردم ایران – بریتانیا
نگرانی و بیاطلاعی از وضعیت 9 نفر از بازداشت شدگان مجمع عمومی کمیته هماهنگی
پس از گذشت 5 روز هنوز از سرنوشت 9 نفر از بازداشت شدگان مجمع عمومی کمیته هماهنگی خبری در دست نیست و نگرانی ها در مورد وضعیت این فعالان کارگری و اعضای دربند کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری افزایش یافته است. این درحالی است که فرامرز فطرت نژاد به دلیل بیماری قلبی نیاز شدید و فوری به دارو دارد و همچنین باید تحت نظر مداوم پزشک متخصص باشد و همین امر سبب ایجاد نگرانی دوچندان در مورد وی شده است. همچنین دختر نوجوان ریحانه انصاری پدر ندارد و تنها سرپرست او مادر دربندش است و از آنجا که اقوام او نیز در شهرستان بسر میبرند نگرانی در مورد وضعیت این فرزند و مادر بسیار زیاد است. جلیل محمدی یکی دیگر از بازداشت شدگان تنها یک مادر پیر و ازکارافتاده دارد و اکنون که جلیل دربند است کسی نیست که از او مراقبت کند و از طرف دیگر کسی نیست تا کارهای قضایی جلیل را پیگیری کند.
همچنین کمیته هماهنگی به شدت نگران وضعیت دیگر زندانیان به نامهای سعید مرزبان، میترا همایونی، علیرضا عسگری، مسعود سلیمپور، مازیار مهرپور و سیروس فتحی است.
کمیته هماهنگی ضمن تشکر از تمامی بیانیه ها و واکنش های تشکل های کارگری و اجتماعی که در مورد بازداشت شرکت کنندگان در مجمع عمومی این کمیته صادر شده است، از تمامی تشکل های کارگری، نهادهای کارگری و کسانی که دل در گرو جنبش کارگری دارند می خواهد که با تمام توان اعتراضات خود را به این اقدام نیروهای امنیتی و اطلاعاتی اعلام کنند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
30 خرداد 1391
شرح دستگیری فعالان کارگری در کرج
پانتهآ بهرامی - روز جمعه ۲۶ خردادماه سال جاری (۱۳۹۱)، نیروهای امنیتی به خانهای در منطقه کرج حمله و بیش از ۶۰ نفر از فعالان کارگری را که شماری از آنها از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به تشکلهای کارگری بودند دستگیر کردند.
عدهای روز بعد آزاد شدند، اما هنوز ۹ نفر در زندان بهسر میبرند و از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست. یکی از کارگران آزادشده، واقعه را اینگونه تشریح میکند: «ما در خانه بچهها جلسه داشتیم. از ساعت هشت جلسه ما شروع شد و تا ساعت هشت و ۱۲ دقیقه ادامه داشت. یکهو گفتند نیروها حمله کردند. وقتی ما متوجه شدیم که نیروها روی تمام پشت بامهای روبهرو و بغل ساختمانی که ما در آن بودیم، مستقر شده بودند. بعد آمدند در همان خانهای که ما بودیم در را زدند و گفتند ما کلید میخواهیم تا برویم روی پشت بام؛ لباس شخصی بود. وقتی وارد شدند و رفتند پشت بام یک مرتبه همزمان با شلیک تیرهای هوایی به ما حمله کردند. تمام دوستانی را که آنجا بودند دستبند و پابند و بعد کتک زدند. یکی از بچهها سرش شکست. بههرحال به شکلی خیلی وحشیانه ما را کتک زدند و ما را به کمیتهای که مستقر در زندان رجاییشهر بود بردند.»
صدیق اسماعیلی، عضو اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران درباره عدهای که هنوز در زندان هستند، اینگونه توضیح میدهد: «براساس گزارشی که خود سایت کمیته هماهنگی پخش کرده است، برای یکی از دستگیرشدگان با اسم ریحانه انصاری قرار ۲۰ روز بازداشت و صد میلیون تومان وثیقه تعیین کردهاند. دقیقاً مشخص نیست که آیا دادگاهی شده یا خود اداره اطلاعات این کار را کرده است. حدود ۹ نفر با اسامی سیروس فتحی، علیرضا عسگری، جلیل محمدی، سعید مرزبان، مسعود سلیمپور، مازیار مهرپور، ریحانه انصاری، فرامرز فطرتنژاد و میترا همایونی همچنان در زندان هستند و هیچ خبری از آنها نداریم.»
گوش کنید:
آیا آنها که در زندان هستند، در زندانهای کرج بهسر میبرند؟
صدیق اسماعیلی: شرایط سیاسی فعلی در ایران طیف وسیعی از نیروی کار و کارگران را به میدان مبارزه کشانده است و همین کارگران را به پیش گرفتن روشهای رادیکالتر سوق میدهد و این شرایط رژیم را به شدت نگران کرده است.
صدیق اسماعیلی - براساس خبری که منتشر شده است به اداره اطلاعات شهر کرج منتقل شدهاند، ولی از اینکه الان در کجا بازداشت هستند یا در کدام زندان به سر میبرند، اطلاع دقیقی در دست نیست.
آیا درمورد چگونگی دستگیری آنها اطلاعی در دست هست؟
همانطور که گفتم ماموران به خانهای که محل برگزاری جلسه و گردهمایی این کارگران و فعالان کارگری بوده است به طور مسلحانه حمله کردند. ظاهراً شلیک هوایی کردند و آنها را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. تا آنجایی که یکی از دستگیرشدگان از آن روز تا حالا از ناحیه چشم خونریزی دارد. محمود صالحی از فعالان سرشناس جنبش کارگری به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از ناحیه کمر آسیب دیده است. هرکدام از دستگیرشدگان به نحوی مورد آسیب قرار گرفتهاند و حمله خیلی وحشیانه بوده است. شدت ضرب و شتم به حدی بوده است که برخی از آنها مانند محمد مولانایی، حسن عزتی، رحمان ابراهیمزاده، غالب حسینی، خالد حسینی و نظام صادقی هنوز آثار مصدومیت و کوفتگی دارند. این فعالان کارگری در حالی مورد هجوم ماموران قرار گرفتند که بسیاری از آنها، غروب روز پنجشنبه، خسته از کار طاقتفرسای روزانه بازگشته و به امید دیدار دیگر دوستان خود و تشکیل مجمع عمومی، سوار اتوبوس شده و به مقصد کرج به راه افتاده بودند.
فکر میکنید علت اینکه حکومت تا این حد شدید با فعالان کارگری برخورد میکند، چیست؟
به طور واقعی این دستگیریها در ادامه اقدامهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی است. وضعیت معیشتی و اقتصادی کارگران و اقشار زحمتکش جامعه روز به روز بدتر میشود. حمله به سفره خالی کارگران شدت پیدا کرده است. بیکاری بیداد میکند و کارگران از ابتداییترین امکانات محرومند. هر زمان که چهارتا کارگر دورهم جمع شوند و بخواهند در رابطه با وضعیت معیشتی و فقر و فلاکتی که دامنگیر جامعه شده صحبت کنند، فوراً با نیروهای سرکوب روبهرو میشوند. نیروهای امنیتی کارگران و فعالان کارگری را شکار میکنند و برایشان احکام زندان و شلاق صادر میکنند و مانع از بیان خواست و مطالباتشان میشوند.
شرایط سیاسی فعلی در ایران طیف وسیعی از نیروی کار و کارگران را به میدان مبارزه کشانده است و همین کارگران را به پیش گرفتن روشهای رادیکالتر سوق میدهد و این شرایط رژیم را به شدت نگران کرده است. در کنار این حرکات مبارزههای تودهای جاری، اعتراضها و اعتصابهای کارگری نیز مدام در جریان است. این وضعیت رژیم را به هراس انداخته است. آنها با حمله به کارگران و فعالان کارگری میخواهند مانع اقدامات و حرکتهای اعتراضی شوند. ما در سابق هم داشتیم. حکومت در طول حیاتش همیشه به صف کارگران حمله کرده و با دستگیری فعالان کارگری مانع از حرکتهای اعتراضی شده است. در حال حاضر رضا شهابی از اعضای سندیکا هنوز علیرغم وضعیت وخیم جسمیاش در زندان است و شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیمزاده و یکسری دیگر از فعالان کارگری هنوز در زندانند و برایشان احکام طولانیمدت صادر کردهاند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا نمایندگان ده هزار کارگر با ارائه طوماری به دفتر وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی به شرایط اقتصادی خود اعتراض کردهاند. کارگران امضاکننده طومار به عبدالرضا شیخالاسلامی، وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی ایران از هدفمند کردن یارانهها به عنوان قطع یارانهها نام بردهاند و نوشتهاند با وجود گرانی میانگین دستمزد کارگران در سال ۹۰ و ۹۱یعنی قبل از اجرای مرحله اول قطع یارانهها کاهش یافته است. در چنین شرایطی خواست متشکل شدن کارگران که به طور عملی در کرج اتفاق افتاده و با برخورد خشن حکومت روبهرو شده است، چه تاثیری در کل روند جنش اعتراضی دارد؟
به نظر من متشکل شدن طبقه کارگر و تلاش فعالان سوسیالیست و مبارزان کارگری برای کمک به شکلگیری تشکلهای خودساخته کارگری، قدم اول برای رسیدن به خواست و مطالبات برحق جنبش طبقه کارگر است. دقیقاً به این خاطر است که رژیم اسلامی سعی میکند با دستگیری و شکار فعالان کارگری و حمله به بخش متشکل طبقه کارگر ایران ازجمله کارگران نیشکر هفت تپه، سندیکای شرکت واحد و دستگیری فعالان عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری، مانع پیشروی و متشکل شدن طبقه کارگر شود. رشد اعتراضهای کارگری در کنار اعتراضهای تودهای جاری، رژیم را به شدت به وحشت انداخته است. رژیم کانونهای خطر را برای خودش و همچنین کانونهای قدرت مردم را به خوبی میشناسد. بعد از موجی از آزار و اذیتها و جمعآوری ماهواره و به قول خودشان مبارزه با بدحجابی و شبیخون زدن به دانشگاهها، حالا به حمله به فعالان کارگری روی آورده است.
البته به طور قطع در مقابل ما شاهد واکنشهایی هم از سوی طبقه کارگر خواهیم بود و علیرغم اینکه طبقه کارگر زیر فشار سرکوب و زیر تیغ سرکوب قرار گرفته و از همه امکانات و تواناییها و ظرفیتهای خودش استفاده نکرده است، ما همیشه شاهد اعتراضها و اعتصابهای کارگری هستیم. حکومت در کنار بحران اقتصادی عمیقی که دامنگیرش شده است، تلاش دارد آن را بر دوش طبقه کارگر و قشر محروم جامعه بیندازد. منتهی گذر از این بحران برای رژیم چندان ساده نیست و اعتراضهای کارگری آن را برایش دشوارتر کرده است.
از سوی دیگر بحران سیاسی نیز دامنگیر حکومت است. به هرحال با اینهمه بحران اقتصادی - سیاسی که با آن دست به گریبان است، سعی میکند از میان دشواریها عبور کند و لازمهاش نیز حمله به جنبشهای پیشرو اجتماعی و خصوصاً جنبش طبقه کارگر است. یک نکته را هم اضافه کنم. تنها راه جلوگیری یا مقاومت در مقابل این حملات وحشیانه، متشکل شدن طبقه کارگر است. الان طبقه کارگر از تشکلهای تودهای- طبقاتی خودش محروم است و همانطور که گفتم هرجا که میخواهند متشکل شوند و صحبتی شود در رابطه با تشکل، به شدت مورد حمله وحشیانه نیروهای سرکوب قرار میگیرند.
منصور اسانلو را گرفتند و زبانش را بریدند. محمود صالحی را یک سال علیرغم وضعیت جسمانیاش زندانی کردند. رضا شهابی در حال حاضر در زندان است و وضعیت جسمیاش به شدت وخیم است. علی نجاتی را علیرغم اینکه از ناحیه قلب دچار مشکل و وضعیت جسمیاش به شدت نامناسب است، به زندانی انداختهاند و تعداد زیادی از فعالان کارگری را به این شکل دستگیر و زندان میکنند که مانع از تشکل و انسجام حرکتهای اعتراضیشان شوند.
اعتراض نهادهای بینالمللی
سندیکاهای کارگری فرانسه و اتحادیه کارگران حمل و نقل نروژ حمله به نشست سالانه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری و دستگیری فعالان کارگری را محکوم کردهاند.
متشکل شدن طبقه کارگر و تلاش فعالان سوسیالیست و مبارزان کارگری برای کمک به شکلگیری تشکلهای خودساخته کارگری، قدم اول برای رسیدن به خواست و مطالبات برحق جنبش طبقه کارگر است. دقیقاً به این خاطر است که رژیم اسلامی سعی میکند با دستگیری و شکار فعالان کارگری و حمله به بخش متشکل طبقه کارگر ایران ازجمله کارگران نیشکر هفت تپه، سندیکای شرکت واحد و دستگیری فعالان عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری، مانع پیشروی و متشکل شدن طبقه کارگر شود.
محمود صالحی از فعالان کارگری که در ماه مارس به دعوت اتحادیه بینالمللی در حمایت از کارگران ایران در برنامهای در پاریس شرکت داشت، در میان بازداشتشدگان بود و در این میان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت؛ به نحوی که آثار کبودی هنوز در بدنش پیداست.دستگیریها نیز بدون حکم رسمی و از سوی نیروهای امنیتی انجام گرفته بود. محمود صالحی ماجرا را اینگونه روایت کرده است: «اصلاً ما تفهیم اتهام نشدیم. یکی از اعتراضهای بچههای ما در بازداشت آن بود که تفهیم اتهام شویم، اما به محض ورود به زندان از ساعت ۱۲و۲۰ دقیقه که دستگیر شدیم تا ساعت یک که ما را به زندان انتقال دادند، بازجویی را شروع کردند و این ماجرا تا صبح ادامه داشت. حالا چند نفر از دوستان ما هنوز در زندان هستند و ما به طور مشخص آنها را تنها نمیگذاریم.»
صدیق اسماعیلی در پاسخ به این سئوال که آیا دستگیرشدگان اعلام کرده بودند که میخواهند یک حرکت علنی را سازماندهی کنند، میگوید: «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری سال ۱۳۸۴ اعلام موجودیت کرد. همه کارها و فعالیتهایشان کاملاً علنی است. اعضایش به شکل علنی برای ایجاد شکلگیری تشکلهای کارگری فعالیت میکنند. این اولین حمله به صفوف این تشکل فعالان کارگری نیست. چند سال قبل هم در شهر سنندج حمله کردند و ۷۰ نفر از آنها را دستگیر کردند که البته در همان روز همه را آزاد کردند، ولی بعد چهار، پنج نفر از آنها را احضار و بازداشت کردند. تعداد زیادی از اعضای این تشکل به طور مرتب بازداشت شدند و مدتی زندان بودند و حتی برای چند تن از اعضای این تشکل به جرم شرکت در مراسم اول ماه مه حکم شلاق صادر کردند و آنها را شلاق زدند.
بههرحال همه فعالیتهای این تشکل از بدو اعلام موجودیتاش علنی بوده است. به عنوان نمونه مجمع عمومی برگزار میکند و گزارش آن را در سایت خودشان بازتاب میدهند. این بار هم نشستشان به این دلیل بوده که ظاهراً مجمع عمومی سالانهشان را میخواستند شکل بدهند. همه فعالیتشان به شکل علنی است و گفته بودند یکجایی را به ما بدهید که جمع شویم یا اجازه دهید که بتوانیم مجمع عمومی خودمان را آزادانه برگزار کنیم. براساس قانون حتی نیروهای امنیتی و نیروهای انتظامی موظف هستند از آنها حمایت و در طول مجمع عمومیشان از جلسه محافظت کنند، ولی متأسفانه ما میبینیم که نه تنها این کار صورت نمیگیرد، بلکه به شکل خیلی وحشیانهای به تشکلی که کاملاً علنی است، حمله میکنند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.
حرکت کمیته هماهنگی در کرج نشاندهنده این واقعیت است که بخشی از جنبش کارگری میخواهد خواستههایی را به حکومت تحمیل کند. با توجه به اینکه حکومت زیر بار حرکتهای علنی نمیرود، حرکت کرج نشاندهنده این است که در واقع کارگران ایجاد تشکل را حق خودشان میدانند و میخواهند ایجاد تشکلهای صنفی علنی را به حکومت تحمیل کنند. ارزیابی شما چیست؟
دقیقاً اینطور است که طبقه کارگر از ابتداییترین حقوق خودش محروم است. نیروهای سرکوب برای خودشان زندان و امکانات سرکوب درست کردهاند. تحلیلگران و مفسرینی میآورند که بگویند کارهایی که ما انجام میدهیم و سیستم و نظامی که ما داریم کاملاً برحق است و هیچ بدیلی ندارد. اگر طبقه کارگر و نمایندگان طبقه کارگر بگویند که زندگی ما مورد حمله شما قرار گرفته است و ما حق و حقوق و خواست خودمان را میخواهیم و مطالبات مشخصی داریم، به محض اینکه مطالبات و خواستههای خودشان را مطرح کنند، مورد حمله وحشیانه نیروهای سرکوب قرار میگیرند.
جمهوری اسلامی عضو سازمان جهانی کار است و مقاولهنامههایی را در این سازمان امضا کرده که یکی از آنها ایجاد تشکلهای کارگری و آزادی در این مورد است که طبقه کارگر مجاز به ایجاد تشکلهای کارگری باشد. منتهی علیرغم امضای این مقاولهنامهها، همیشه شاهدیم که نوک حملهاش به تشکلهای کارگری است و به هیچ عنوان اجازه نمیدهد کارگران تشکلهای خودشان را تشکیل دهند. طبقه کارگر ایران بدون توهم نسبت به هیچ یک از ارگانهای دولتی، تنها راه برون رفت از این وضعیت فلاکتبار اقتصادی و معیشتی را ایجاد تشکلهای خودساخته با اراده و توان خود کارگران میداند و به این شکل و با اتکا به تشکلهای خودش است که قادر به به دست آوردن حق و حقوق ابتدایی خودش خواهد بود.
پانویس:
اسامی بازداشتشدگان روز جمعه ۲۶ خردادماه سال جاری (۱۳۹۱) در کرج: یدالله صمدی، کوروش بخشنده، جلیل محمدی، علی آزادی، وفا قادری، ظهیر رضوی، فردین میرکی، فرزاد مرادینیا، شیرکو حسینی، عباس اندریانی، رضا امجدی، ادیب سوره بومه، حاتم صمدی، خالد حسینی، غالب حسینی، میترا همایونی، ریحانه انصاری، محمود صالحی، سعید مرزبان، سیروس فتحی، محمد عبدیپور، جلال حسینی، علیرضا عسگری، مسعود سلیمپور، مازیار مهرپور، محمد مولانای، واحد سیده، جلیل شریفیان، صدیق خسروی، یوسف آبخراباد، فرامرز فطرتنژاد، نظام صادقی، افشین ندیمی، حسین پیلوتی، رحمان ابراهیمزاده، عباس هاشمپور، سعید مرزبان، جواد معصومی، جمیل راستخدیو، ریبوار عبداللهی، رحمان کاردار، ابراهیم مصطفایی، فرامرز احمدی، علیرضا خباز، چنورمکی، عادله، کوکب، افشین خبر رسان، عادله عسگری، آیدا شاملو، نظام صادقی و جواد.
تعطیلی کارخانه ابر صنعتی قزوین وبلاتکلیفی ۲۶ کارگر
به گزارش 31خرداد ایلنا،کارخانه ابر صنعتی ایران واقع در شهرک صنعتی قزوین تولید کننده اسفنج وفوم سبز در طی یکسال اخیر به جهت نداشتن نقدینگی تعطیل شده و در پرداخت حقوق وسنوات وسایر مزایای قانونی کارگران امتنا کرده است.
بنا بهمین گزارش تعدادي از كارگران کارخانه ابر صنعتی قزوین با ارسال نامهای به این خبر گزاری در خصوص مشکلاتی که باعث شده فعالیت این کارخانه متوقف شود و امنیت شغلیشان به خطر بيافتد روشنگري كردند.
برپایه این گزارش، تعداد 26 كارگر امضا كننده اين نامه آوردهاند: کارخانه ابر صنعتی قزوین از اواخر سال ۸۹ با ادعاي كمبود نقدینگی تا هم اکنون از پرداخت بیش از ۱۸ ماه حقوق و سنوات ۲۷ کارگر خود امتناع کرده است.
به گفته کارگران، کارفرمای خصوصی اين کارخانه از تاریخ 20 مهرماه سال گذشته تمامی ماشین آلات و ابزار توليد را از كارگاهها خارج کرده و این واحد صنعتی را به واحدهای تولیدی دیگر جهت ساخت انبار اجاره داده است.
اين كارگران در نامه خود با انتقاد از نحوه مدیریت کارخانه و بی توجهی به کارگران افزودهاند: سوابق بیمهای کارگران از ۱۸ سال تا ۲۸ سال است که به جهت عدم پرداخت حق بیمه، اکثر کارگران برای بازنشسته شدن دچار مشکل شدهاند.
این کارگران به دليل كار با مواد شيميايي شرايط كار در اين كارخانه را سخت و زيانآور دانستهاند و در ادامه نامه متذكر شدهاند: ۱۲ کارگر ابر صنعتي که سوابق بالای ۲۰ سال دارند شرایط بازنشستگی با کار سخت وزیان آور برایشان فراهم است، اما باقي کارگران به جهت داشتن قرارداد موقت با سوابق كمتر از ۲۰ سال امکان بازنشستگی ندارند و همچنین عدم پرداخت حق بیمه از سوی کارفرما در ماهای اخیر بین سوابق بیمهای این کارگران فاصله ایجاد کرده است و این کارگران برای بازنشسته شدن با مشکل مواجه شدهاند.
کارگران در ادامه این نامه آوردهاند: کارفرمای کارخانه ابر صنعتی شرط پرداخت مطالبات کارگران خود را فروش املاک و دستگاهای کارخانه قرار داده است وگ فته است بدهی کارگران باید با فروش املاک کارخانه جبران شود.
كارگران در پايان اين نامه نوشتهاند: «ما کارگران کارخانه ابر صنعتی بلاتکلیف بوده و با توجه به سوابق ۲۸ سالهمان، کسی پاسخگوي مشکلاتمان نیست و هم اکنون بدون درآمد و شرمنده زن وفرزند شدهایم و از مسئولان میخواهیم راه حل مناسبی را درخصوص مشکلاتمان پیشهاد کرده و فکری بحالمان بکنند.»
مسئلهای به نام افزایش حقوق بازنشستگان
صبر ایوب بازنشستگان و وعدههای تمامنشدنی
دولت باید هرچه زودتر تصمیمش را بگیرد و به اطلاع این قشر برساند تا آنها هم بدانند که چقدر خرج زندگیشان با دخلشان نمیخواند و برای پرکردن این خلاء باید چه کار کنند.
بازنشستههای سازمان تأمین اجتماعی چشم انتظارند تا ببیند وعدههای داده شده به آنها درباره افزایش حقوق محقق میشود یا باز هم مسئولان برای فرار کردن از بار مسئولیت از شگرد وعده پراکنی استفاده کردهاند.
امروز رئیس کانون عالی بازنشستگان صندوق تامین اجتماعی اعلام کرده که میزان افزایش حقوق بازنشستگان هفته آینده مشخص میشود. این اولین بار نیست که خبازها وعده میدهد. از اول سال تا اکنون هر هفته چندین وعده به این قشر داده و سه ماه هم از سال گذشته. اما هنوز چیزی مشخص نشده است.
هفته قبل بود که حضرات دوباره تأکید کردند که به حقوق بازنشستگان 100 هزار تومان اضافه میشود و این افزایش جدا از 15 درصد افزایشی امسال خواهد یافت. هنوز این وعدهها محقق نشده است. افزایش مستمری بازنشستگان متناسب با نرخ تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی هم فقط یک وعده مثل بقیه وعدهها بوده و شاید مثل دو سال گذشته حقوق مستمری بگیران کمتر از حقوق کارمندان دولت افزایش پیدا کند.
قانونی به ضرر مستمری بگیران تأمین اجتماعی
براساس قانون موجود در کشور دولت هر سال یکبار حقوق و مستمری بازنشستگان تأمین اجتماعی را افزایش میدهد. این افزایش سالانه شامل حال بازنشستگان کشوری نیز میشود. پیشبینی بازنشستگان تأمین اجتماعی این بود که با توجه به افزایش حقوق 15 درصدی کارکنان دولت به همین میزان نیز حقوق بازنشستگان افزایش خواهد داشت، اما این روند چند سالی است عوض شده و بازنشستگان تأمین اجتماعی در مقایسه با بازنشستگان ارگانهای دیگر از حقوق و مزایای کمتری برخوردارند. به طوریکه حدود 80 درصد آنان حداقل بگیر هستند و تنها 6 درصد بازنشستگان حداکثر حقوق و مستمری را دریافت میکنند.
ماده 96 قانون تأمین اجتماعی این صندوق را مکلف کرده تا در طول هر سال حداقل یکبار میزان مستمری بازنشستگان و مستمریبگیران عضو این صندوق را حداقل به میزان نرخ تورم رسمی کشور افزایش دهد. صندوق تأمین اجتماعی نیز براساس همین ماده قانونی همهساله میزان افزایش مستمریها را تعیین میکرد، اما از سال89 اینگونه نبود و میزان افزایش مستمری مطابق ماده 96 نبود.
وقتی دولت لایحه بودجه سال1389 را برای بررسی به مجلس سپرد، در این لایحه از سوی دولت پیشبینی شده بود که افزایش مستمری 6 درصدی برای تمامی بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری و صندوق تأمین اجتماعی درنظر گرفته شود.
پس از تصویب این قانون مسئولان صندوق تأمین اجتماعی اعلام کردند که از قوانین مصوب دولت نمیتوانند سرپیچی کنند و ناچارند همان 6 درصد تعیین شده از سوی دولت را برای افزایش مستمری بازنشستگان درنظر بگیرند. از سال 89 تاکنون اختیار افزایش حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی به دولت سپرده شده و دولت نیز همهساله ابتدا میزان افزایش حقوق کارمندان را اعلام میکند و سپس درباره افزایش حقوق بازنشستگان تصمیم میگیرد.
در حال حاضر بیش از یک میلیون و 500 هزار بازنشسته تحت پوشش صندوق تأمین اجتماعی هستند که با در نظر گرفتن تعداد اعضای تحت تکفل آنان تعدادشان به بیش از چهار میلیون نفر میرسد و این تصمیم دولت باعث فشار بیشتر به زندگی این افراد شده است.
به هرحال دولت باید هرچه زودتر تصمیمش را بگیرد و به اطلاع این قشر برساند تا آنها هم بدانند که چقدر خرج زندگیشان با دخلشان نمیخواند و برای پرکردن این خلاء باید چه کار کنند.
منبع:قانون-31خرداد
آشفتگی در تنظیم قراردادهای کار!
قرارداد به عنوان یکی از دو رکن مهم فعالیت افراد در بنگاه ها و واحدهای مختلف اقتصادی در کنار موضوع مربوط به حقوق و دستمزد؛ همواره مورد توجه، محل مناقشه و اختلاف و ایجاد پرونده های حل اختلافی در هیئتهای تشخیص بوده و است.
متاسفانه در سالهای اخیر پیشرفتهای مناسبی در مورد دستمزدهای نیروی کار و همچنین قراردادها حاصل نشده است و این دوموضوع مهم و حیاتی همچنان پرتنش ترین بخش ارتباط بین کارگر و کارفرما تلقی می شود.
پس از اینکه بعد از دهه 60 رفته رفته با هجوم نیروی کار به بازار، قراردادها تغییر ماهیت دادند و از دائم و رسمی به موقت و سفیدامضاء تغییر یافتند، چالشها و مناقشات بین کارگران و کارفرمایان نیز افزایش یافت و پیش بینی های قانون کار نیز نتوانست راهی برای حل اینگونه مسائل به صورت عملی ارائه کند.
اختراع قراردادهای جدید
ابداع انواع قراردادهای یک طرفه، سودجویانه، دارای ماهیت استثمار نیروی کار و همچنین با عناوینی مانند سفیدامضا و مخدوش نیز امروز جای خود را به قراردادهای کوتاه مدت، ماهیانه، فصلی و هفتگی داده اند.
هرچه که در حدود 20 سال گذشته تقاضای نیروی کار برای اشتغال بالاتر رفت، بنگاه ها نیز با احساس آسانتر شدن دستیابی به نیروی کار ارزان، قراردادهایی را تنظیم و به امضای نیروی کار رساندند که اساسا نه تضمین کننده امنیت شغلی افراد است و نه اینکه پیش بینی های قانون کار را رعایت می کند.
متاسفانه دستاورد خارج شدن قراردادها از مسیر اصلی خود این شد که امروز بنگاه های بزرگ و کوچک نیز علاوه بر واحدهای خرد به انعقاد قراردادهای یکطرفه روآورده اند و بخشی از پرونده های تشکیل شده در هیئت های حل اختلاف نیز از این بخش ناشی می شود.
طی سال های گذشته نیز پس از اجرای اصلاح قیمت ها و افزایش قیمت حامل های انرژی در بنگاه های مختلف و همچنین ناتوانی دولت در تامین یارانه های تولید؛ کارفرمایان دست به ابداعات دیگری نیز در قراردادهای کاری زده اند. آنان برای جلوگیری از هرگونه ریسک و خطر برای بنگاه خود، قراردادها را به سمت تضمین منافع خود پیش برده اند.
نتیجه این شد که امروز افراد شاغل در بسیاری از واحدهای بزرگ و صاحب نام کشور نیز سالیانه مجبور به انعقاد قراردادهای مختلفی به صورت فصلی و ماهیانه می شود.
مستندسازی قراردادها
ادامه این روند می تواند به کاهش شدید بهره وری نیروی کار و همچنین بی اعتمادی افراد به واحدهای مختلف تولیدی منجر شود که نتیجه آن افت تولید و کاهش درآمد، پرشدن بازار از کالاهای خارجی و خروج تولیدات داخلی از دایره رقابت با محصولات مشابه خارجی خواهد بود.
هم اکنون آمار مستندی از وضعیت انعقاد قرارداد کاری در بنگاه ها با نیروی کار وجود ندارد که بتوان بر اساس آن گفت که آیا قراردادهای افراد در ابتدای هر سال کاری منعقد می شود و یا زمان انعقاد قراردادها را کارفرمایان تعیین می کنند؟
همچنین این سوال وجود دارد که چگونه می توان ابزاری را تعریف کرد که طی آن کارفرما خود را موظف به انعقاد قرارداد کاری با لحاظ کردن شرایط نیروی کار بداند و از سویی طرح هرگونه ادعایی در این بخش به راحتی قابل رصد و ردیابی باشد.
از سویی این ابهام وجود دارد که چه دستگاهی متولی نظارت بر انعقاد میلیون ها قرارداد کاری بین نیروی کار و بنگاه ها است و بررسی تخلفات صورت گرفته در این بخش چگونه انجام می شود؟
منبع:مهر-31خرداد-بخشی ازیک گزارش
سی ویکم خردادماه1391
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر