اعتراضات و اعتصابات کارگری
کارگران ریسندگی پرریس در سنندج پس از یازده روز به اعتصاب خود پایان دادند / در گزارشی پخش شده آمده است که ؛ کارگران شرکت " ریسندگی پرریس در سنندج " روز ۱۷ خرداد ۱۳۹۱ ، در اعتراض به شرایط مشقت بار کاری و " عدم دریافت ۹ ماه دستمزدهای خود. خواهان پرداخت و دریافت دستمزدهای معوقه خود، عیدی و بن و پاداش سال نود و پرداخت باقی مانده مرخصی های چهار سال گذشته " دستگاههای تولید را خاموش کردند و دست به اعتصاب زدند. این کارگران در ادامه اعتصاب خود و بدنبال بی توجهی کارفرما به خواست هایشان روز " ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۱ " اقدام به برپایی تجمع اعتراصی در مقابل اداره کار سنندج نمودند.۲۷ خرداد ماه در یازدهمین روز اعتصاب کارگران ریسندگی پرریس، هیئت تشخیص اداره کار سنندج با حضور کارفرما به شکایت این کارگران از کارفرما رسیدگی کرد. در این جلسه هیئت تشخیص اداره کار سنندج کارفرما متعهد شد پس از پایان جلسه " ۵ ماه بدهی خود را به بیمه واریز کند تا کارگران قادر به تمدید دفترچه های درمانی خود شوند. همچنین کارفرما مکلف شد: ۱- امروز یکماه از دستمزدهای معوقه کارگران را به حساب آنان واریز کند ۲- کارفرما هر ماه همراه با دستمزدهای ماهیانه کارگران یک ماه از مطالبات آنان را تا تسویه حساب کامل دستمزدهای معوقه به کارگران پرداخت خواهد کرد ۳- یازده روز اعتصاب کارگران جزو روزهای کاری آنان به حساب خواهد آمد. و .. پس از حصول توافقات فوق در اداره کار سنندج، کارگران ریسندگی پرریس به اعتصاب خود خاتمه داده و بر سرکاهایشان بازگشتند. از سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران – ۲۷ خرداد ماه ۱۳۹۱
این کارگران پس از تجمع در مقابل اداره کار از میان خود سه نفر از همکارانشان را به عنوان نماینده جهت مذاکره در اداره کار و تسلیم شکایت از کارفرما انتخاب و خواهان برآورده شدن مطالباتشان شدند. و درغیر اینصورت تهدید کردند که به اعتصاب ادامه خواهند داد. و ... در ادامه گزارش آمده است که؛ روز
نامه اعتراضی بیش از ده هزار نفر کارگر به مسئولان حکومت اسلامی / "به وزیر کار، رفاه و امور اجتماعی
همانطوریکه همگان میدانیم و بر آن آگاهیم از یک سال و نیم پیش با آغاز فاز اول طرح قطع یارانهها اقلام و کالاهای اساسی زندگی چندین برابر افزایش قیمت داشتهاند. این در حالی است که در طول این مدت میانگین دستمزد کارگران بر روی هم در سال ٩٠ و سال جاری، نسبت به سالهای قبل از اجرای فاز اول قطع یارانهها حتی کاهش نیز پیدا کرده است و علاوه بر آن در طول این مدت با اعمال ٤ و سپس ٥ در صدی (مالیات بر) ارزش افزوده بر روی کلیه کالاهای مصرفی، عملا حدود ٥ درصد از دستمزد روزانه زیر خط فقر ما کارگران به خزانه دولت سرازیر شده است.
همانطوریکه همگان میدانیم و بر آن آگاهیم از یک سال و نیم پیش با آغاز فاز اول طرح قطع یارانهها اقلام و کالاهای اساسی زندگی چندین برابر افزایش قیمت داشتهاند. این در حالی است که در طول این مدت میانگین دستمزد کارگران بر روی هم در سال ٩٠ و سال جاری، نسبت به سالهای قبل از اجرای فاز اول قطع یارانهها حتی کاهش نیز پیدا کرده است و علاوه بر آن در طول این مدت با اعمال ٤ و سپس ٥ در صدی (مالیات بر) ارزش افزوده بر روی کلیه کالاهای مصرفی، عملا حدود ٥ درصد از دستمزد روزانه زیر خط فقر ما کارگران به خزانه دولت سرازیر شده است.
عدم پرداخت بموقع دستمزد زیر خط فقر کارگران بیداد میکند. توام با چنین وضعیت اسفبار و غیر قابل تحملی در مورد دستمزدها، اصلاحیهای بسیار ضد کارگری بر روی قانون کار که امنیت شغلی و معیشت کارگران را نشانه رفته است تهیه شده و قرار است بزودی به مجلس ارائه شود. مبنای میانگین حقوق دو سال آخر کارگران برای تعیین حقوق بازنشستگی به میانگین حقوق ٥ سال آخر آنان تغییر پیدا کرده و باعث افت شدید حقوق بازنشستگان شده است.
بیمه میلیونها کارگر ساختمانی علیرغم ثبت نام و تحمل هزینه، هنوز به سرانجامی نرسیده است و شرکتهای پیمانکاری همچنان مشغول چپاول دسترنج کارگران هستند و ناامنی شغلی، اخراج سازی و تعطیلی کارخانهها در بدترین وضعیت نسبت به سالهای پیش قرار دارد.
بدون تردید نه تنها ما کارگران بلکه هیچ انسان شریف و منصفی تحمل چنین شرایطی را بر میلیونها کارگر و خانوادههای آنان بر نمیتابد. لذا ما کارگران امضا کننده این طومار بعنوان اقداماتی بسیار مبرم و عاجل برای پایان دادن به وضعیت مشقت بار موجود مصرانه خواهان افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم واقعا موجود و تامین شرافتمندانه سبد هزینه یک خانوار چهار نفره با دخالت نمایندههای منتخب مجامع عمومی کارگران بر مبنای میانگین دستمزد ٥ سال آخر پای میفشاریم.
ما کارگران خواستار اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و مصوبه هیئت وزیران مبنی بر حذف شرکتهای پیمانکاری و عقد قرارداد مستقیم و دائمی با کارگران و ایجاد ساز و کار قانونی قاطع برای پرداخت بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند."
ایلنا همچنین روز ٢٧ خرداد از امضای همین نامه توسط بیش از ١٠ هزار کارگر واحدهای صنعتی از ٥ استان کشور، خبر داد.
ایلنا همچنین روز ٢٧ خرداد از امضای همین نامه توسط بیش از ١٠ هزار کارگر واحدهای صنعتی از ٥ استان کشور، خبر داد.
اعتصاب ۵۰۰ نفر از رانندگان تاکسی در سنندج / بر اساس گزارش رسیده روز دوشنبه ۲۲/۳/۹۱ بیش از پانصد نفر از رانندگان تاکسی درون شهری سنندج، با به همراه داشتن تاکسیهای خود، در اعتراض به سطح نازل درآمد، و عدم تناسب آن با مخارج سرسام آور زندگیشان، ابتدا در مقابل ساختمان شورای شهر سنندج واقع در چهار راه فلسطین (ژاندارمری سابق) دست به اعتصاب زده، و با معرفی دو نفر به عنوان نماینده، جهت رایزنی با نمایندگان شورای شهر و سایر مسئولین مربوطه، به منظور انعکاس خواستهایشان و اعلام قاطعیت خود در پیگیری مواضعشان تا دستیابی به خواستهای بر حقشان، خواستار رسیدگی و تغییر در شرایط خود شدند. در مقابل، نمایندگان شورای شهر با دادن وعدهی رسیدگی فوری، تا حداکثر یک هفتهی آینده سعی بر آرام نمودن رانندگان معترض، جهت بازگشت بر سر کارهای خود شدند.
سپس رانندگان متحصن، اعتصاب خود را به جلوی اتحادیهی تاکسی رانی کشانده، تا مراتب اعتراض خود را به مسئولین آن نیز اعلام نمایند؛ که با دخالت و برخوردهای نیروهای پلیس مواجه شدند. به صورتی که برخورد نیروهای پلیس، که به منظور ممانعت از اعلام و ابراز نارضایتی معترضان به شرایط نامناسب خود بود، باعث اوج گیری اعتراض آنان شد. و این خود عاملی در پیوستن مردم حاضر در محل به صفوف رانندگان معترض بود؛ تا جایی که لحظه به لحظه بر شدت اعتراضات افزوده میشد. در مقابل، نیروهای پلیس جهت جلوگیری از تداوم و تشدید اعتراض، به بازداشت و تهدید معترضین پرداختند، که میتوان به بازداشت شخصی به نام «فواد قنادی» اشاره کرد. در نهایت، رانندگان معترض با پافشاری بر ادامهی اعتراضات خود، در سطحی گسترده تر، در صورت عدم رسیدگی و تغییر در شرایط اسفبارشان تاکید ورزیدند، و با به نمایش گذاشتن گوشهای از اتحاد خود، همبستگی طبقاتی خود را اعلام داشتند.
اعتصاب کارگران شرکت پارسیان در نیروگاه سنندج / بر اساس گزارش رسیده از سنندج، روز ۱۳ خرداد ماه ۱۳۹۱ " ۱۰۰ نفر از کارگران شرکت پارسیان، وابسته به نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج، واقع در روستای قلیان " در اعتراض به سه ماه حقوق معوقه و عدم پاسخگویی کارفرمایان خود مبنی بر مطالبهی حقوقی آنان، دست به اعتصاب زدند و خواستار احقاق حقوق و مطالبات خود شدند. کارگران اعلام داشتند تا دریافت تمامی مطالبات خود به اعتصابشان ادامه خواهند داد. و ...
اعتصاب کارگران کوره های آجر پزی قم قلعه مهاباد / بنا به گزارش پخش شده، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۱ ، کلیه کارگران کوره های آجر پز ی " قم قلعه واقع در منطقه شهر ویران مهاباد " بویژه کارگران چرخ کش و کوره چین در اعتراض به پائین بودن دستمزدهایشان و با خواست افزایش دستمزد، دست از کار کشیده و اعتصاب نمودند. و ...
***
دستگیری، زندان و شکنجه فعالین کارگری و اجتماعی
بر اساس اخبار منتشره توسط "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" روز جمعه ۲۶خرداد ماه ۱۳۹۱ برابر با ۱۵ژوئن ۲۰۱۲ " ۶۰ نفر" ازاعضای این کمیته و تعدادی از فعالین کارگری که در یک نشست حضورداشتند، توسط ماموران اطلاعات رژیم در کرج بازداشت شدند. این عمل سرکوبگرانه و ضد کارگری از طرف احزاب و جریانات سیاسی کمونیست و چپ، جمع های کارگری و نهادهای برابری طلب و آزادیخواه محکوم گردید و خواهان آزدی فوری و بدون قید وشرط بازداشت شدگان شدند. از جمله :
بر اساس اخبار منتشره توسط "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" روز جمعه ۲۶خرداد ماه برابر با ۱۵ژوئن ۲۰۱۲ حدود ۶۰ تن ازاعضای این کمیته و تعدادی از فعالین کارگری که در یک نشست حضورداشتند، توسط ماموران اطلاعات رژیم در کرج بازداشت شده اند. بازداشت این تعداد از فعالین کارگری با یورش مسلحانه و همراه با ایجاد رعب و وحشت و ضرب و شتم آنها بوده است. اسامی تعدادی از کارگران بازداشتی عبارتند از: میترا همایونی، وفا قادری، ریحانه انصاری، خالد حسینی، محمود صالحی، سعید مقدم، سیروس فتحی، غالب حسینی، محمد عبدیپور، جلال حسینی، علیرضا عسگری، مسعود سلیمپور، عباس اندریانی، صدیق امجدی، فتاح سلیمانی، مازیار مهرپور، محمد مولانایی، واحد سیده، جلیل شریفیان، صدیق خسروی، یوسف آبخراباد، فرامرز فطرتنژاد، جلیل محمدی، نظام صادقی، افشین ندیمی، حسین پیلوتی، رحمان ابراهیمزاده، عباس هاشمپور ، فردین میرکی، سعید مرزبان، شیرکو حسینی، جواد معصومی، جمیل راستخدیو، ریبوار عبداللهی، ابراهیم مصطفایی، علی آزادی و فرامرز احمدی .آخرین خبر از کمیته هماهنگی حاکی است که به جز سیروس فتحی، علیرضا عسگری، جلیل محمدی، سعید مرزبان، مسعود سلیمپور، مازیار مهرپور، ریحانه انصاری و میترا همایونی،که همچنان در بازداشت به سر میبرند بقیه بازداشت شدگان، روز شنبه۲۷ خرداد، با قید ضمانت آزاد شده اند.
جمهوری اسلامی سرمایه با بازداشت فعالین کارگری بار دیگر ضدیت خود را با کارگران و هرگونه تلاش برای اتحاد و تشکل یابی آنها را نشان میدهد. فعالیت صنفی و سیاسی کارگران در رژیمهای استبدادی و ضد کارگری شبیه جمهوری اسلامی همواره با خطر زندان، شکنجه و محرومیت مواجه میشود. کارگران برای بدست آوردن حقوق صنفی خود یعنی حق تشکل و اعتصاب تاکنون هزینه زیادی داده اند. تلاش پیگیر فعالین و رهبران کارگری برای احقاق حقوق کارگران در ایران یکی از میدانهای مبارزه با رژیم سرمایه داران است. سازماندهی کارگران برای بهبود شرایط کار و زیست ، جرم این فعالین کارگری است. سرمایه داران با دولت و زندان، با مجلس و قانونشان شرایط سختی را به کارگران تحمیل کرده اند. و قابل تحمل نیست.
حزب حکمتیست بازداشت وسیع فعالین کارگری را به شدت محکوم میکند و خود را در صف اول مبارزه برای آزادی فوری آنها میداند. در همان حال همه کارگران و تشکلهای کارگری و انسانهای آزادیخواه ،احزاب چپ و رادیکال و نهادهای مدافع حقوق انسان را به مبارزه جدی برای آزادی تمامی کارگران زندانی فرامیخواند. حزب حکمتیست به سهم خود برای تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی به منظور آزادی فوری و بی قید و شرط همه فعالین کارگری تلاش جدی میکند. کارگران زندانی فورا و بی قید وشرط آزاد باید گردند! حزب کمونیست کارگری ایران - حکمتیست/ ۲۷خردادماه ۱۳۹۱
http://www.october-online.com/anouncements/۱۸۷۳-۲۰۱۲-۰۶-۱۷-۰۹-۲۱-۱۳.html
بیانیه جمعی از چوشکاران شهر سنندج در محکومیت باز داشت فعالین کارگری در شهر کرج/ فعالین کارگری و اعضای کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در شرایطی در کنار هم جمع شدهاند که امروزه فقر، اعتیاد، و فساد و بی عدالتی و مصائب دیگر، دنیای سرمایهداری را فرا گرفته و بار این مشقات و نابرابریها بر شانه طبقهی کارگر سنگینی کرده است و فعالین کارگری برای التیام این درد و رنجها، اقدام به چاره اندیشی کردهاند. در چند سال اخیر فعالین کارگری و تعداد زیادی از اعضای کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری بیشترین فشار و سرکوب پلیسی را متحمل شدهاند. آنها بازداشت، زندانی و به طور دائم احضار و از فعالیت کارگری منع شدهاند و به جای اینکه جا و مکان و شرایط لازم برای آنها مهیا شود، اینگونه مورد ضرب و شتم و هجوم نیروهای امنیتی و دولتی قرار میگیرند.
ما جمعی از جوشکاران شهر سنندج، بازداشت فعالین کارگری و اعضای کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری را به شدت محکوم مینماییم و از همهی دوستان کارگر میخواهیم در هر جا که هستند، علیه این هجوم وحشیانه و بازداشت فعالین کارگری اعتراض و برای آزادی بدون قید و شرط تمامی فعالین کارگری و بازداشت شدگان در شهر کرج تلاش کنند. جمعی از جوشکاران شهر سنندج – ۲۹/۳/۹۱
بیانیهی جمعیت زنان آزادیخواه و برابری طلب، در محکومیت بازداشت فعالین کارگری در شهر کرج / درشرایطی به سر میبریم که سیستم سرمایهداری دچار بحرانهای فراگیری در تمام کشورهای جهان شده است، و برای برون رفت از این شرایط میخواهد هزینههای آن را به دوش تمامی اقشار ستمدیده و زحمتکشان طبقهی کارگر تحمیل نماید. هر لحظه کشمکش طبقاتی میرود که افقهای جدیدی را تجربه کند و روزنههای امید را برای ستمدیدگان کل جامعه باز کند. در این شرایط است که طبقهی کارگر ایران نیز میرود تا سطح جدیدی از مبارزه را تجربه و در نتیجه مطالبات خود را مطرح نماید. در این راه نقش فعالین کارگری و دیگر فعالین جنبشهای اجتماعی (زنان، دانشجویان و ...) که خود نیز در این بسترها رشد کردهاند، حائز اهمیت میباشد. سیستم سرمایهداری ایران با آگاهی به اینکه فعالین میتوانند درسازماندهی طبقهی کارگر و دیگر جنبشهای اجتماعی نقش ایفا کنند، تا کنون تحت هر شرایطی سعی و اقدام به بازداشت و سرکوب آنان نموده است. اما نه طبقهی کارگر و نه فعالین این طبقه، مرعوب و تسلیم نشده و برای تحقق آرمانهای انسانی، آزادی خواهانه و برابری طلبانهی خود به مبارزه و فعالیت ادامه داده و میدهند.در این راه نقش فعالین کارگری و دیگر فعالین جنبشهای اجتماعی (زنان، دانشجویان و ...) که خود نیز در این بسترها رشد کردهاند، حائز اهمیت میباشد. سیستم سرمایهداری ایران با آگاهی به اینکه فعالین میتوانند در سازماندهی طبقهی کارگر و دیگر جنبشهای اجتماعی نقش ایفا کنند، تا کنون تحت هر شرایطی سعی و اقدام به بازداشت و سرکوب آنان نموده است. اما نه طبقهی کارگر و نه فعالین این طبقه، مرعوب و تسلیم نشده و برای تحقق آرمانهای انسانی، آزادی خواهانه و برابری طلبانهی خود به مبارزه و فعالیت ادامه داده و میدهند. ما ضمن محکوم کردن برخورد غیر انسانی و بازداشت و دستگیری فعالین کارگری و اعضای کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط آنان و تمامی فعالین دیگر جنبشهای اجتماعی هستیم. جمعیت زنان آزادی خواه و برابری طلب – ۳۰/۳/۹۱ / برگرفته از سایت "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری"
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه و جمع هائی از فعالین کارگری در " سنندج و کامیاران " / طبق خبرها، روز جمعه ٢٦ خرداد ٩١ دهها نفر از اعضاء کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری که در یک گلگشت دوستانه در کرج حضور داشته اند، مورد یورش وحشیانه قرار گرفته و بازداشت شده اند. بازداشت وسیع روز گذشته و بازداشتها و اذیت و آزارهای کارگران معترض و فعالین در چند ماه اخیر، نمودی از یک تلاش وسیع برای ممانعت از شکل گیری اعتراضات گسترده از جانب میلیونها کارگر به خط مرگ سوق یافته است که این شرایط مهلک زمینه هایش را فراهم کرده است. گرانی افسار گسیخته در جامعه میلیونها انسان را به ورطه نابودی کشانده و در مقابل، این دامنه اعتراضات و مبارزات علیه بی حقوقی، بیکاری و فقر است که هر روز وسیعتر می شود.
ما اعلام می کنیم که بازداشتهای وسیعتر از این هم، مردم و طبقه کارگر را منکوب و تسلیم نخواهد کرد. طبقه کارگر مجبور و مصمم است برای دفاع از زندگی خود مبارزه کند، همچنانکه تا به امروز کرده است. ما خود را در کنار خانواده های بازداشت شده می دانیم و برای آزادی آنها همراه و همدوش خانواده ها خواهیم بود.
ابلاغ حکم زندان صادره علیه فرزاد احمدی / بر اساس خبر دریافتی از سنندج، شعبه یک دادگاه رژیم اسلامی در شهر سنندج با احضار فعال کارگری فرزاد احمدی، حکم ۶ ماه زندان تعزیری صادره علیه نامبرده را به وی ابلاغ کرد. حکم مذکور قابل تجدید نظر می باشد و وی مدت ۲۰ روز مهلت دارد تا به حکم صادره علیه خود، اعتراض نماید. و ...
اعلام حکم دستگیرشدگان مراسم ۸ مارس سال ۱۳۹۰ در سنندج/ بنا به گزارش دریافتی از سنندج، روز چهارشنبه ۲۴ خردادماه ۱۳۹۱، بیدادگاه رژیم اسلامی در این شهر حکم تعدادی از بازداشت شدگان در جریان برگزاری مراسم ۸ مارس سال ۱۳۹۰ در شهرسنندج از جمله " حکم دو سال حبس تعزیری که به مدت ۵ سال تعلیق شده را به "سوسن رازانی و کیومرث بهشتی زاد " تحمیل و ابلاغ کرد. این گزارش می افزاید پرونده پاپوش دوزی و تحمیل شده بر دستگیر شدگان، شرکت در اجتماع غیر قانونی و بر هم زدن نظم عمومی و اقدام علیه امنیت ملی ذکر شده است. و ...
***
حوادث کاری
در گذشت" شیرخان نبوی، آسنگران " / روز پنجشنبه ۱ تیر ماه ۱۳۹۱ شیر خان نبوی یکی از فعالین کمونیست و کارگری شناخته شده در کردستان در سن ۴۱ سالگی در محل کار خود در سنندج " نیروگاه برق قلیان " دچار ایست قلبی گردید و در حین انتقال به بیمارستان متاسفانه جان باخت. شیرخان نبوی از کارگران کمونیست و یکی از چهره های فعال اجتماعی درشهر کامیاران و سنندج بود. شیرخان مانند یک کارگر مبارز مدافع حقوق کودک، حقوق زنان وفعال جنبش عرصه های مبارزه اجتماعی در ایران بود. فعالیتهای این کارگر کمونیست وی را به یکی از چهره های اجتماعی و دوست داشتنی در میان مردم کردستان تبدیل کرده بود.
جانباختن ایشان را به خانواده اش، همسر و فرزندان، پدرش آقای علیمراد و رفیق محمد آسنگران، همرزمان و همکارانش و هچنین مردم کامیاران صمیمانه تسلیت میگوئیم. یاد و خاطره اش گرامی باد!
قطع انگشتان دست کارگر نجاری در حین کار، در سنندج / بر اساس خبر دریافتی، روز پنج شنبه ۱۸/۳/۹۱ " احمد حبیبی " کارگر نجاری در حین کار در روستای قار شهر سنندج، به دلیل نبود وسائل ایمنی، بر اثر برخورد دستگاه ارهی نجاری، از ناحیه دست خود دچار جراحات جدی شده و پس از اعزام به بیمارستانی در تهران، ۲ انگشت دست وی پیوند و ۲ انگشت دیگرش قطع گردید.
***
مسایل، مشکلات و رویدادهای اجتماعی
تشدید اذیت و آزار دستفروشان شهر سنندج / بنا بر اخبار رسیده خبر از سنندج، روز سه شنبه ۲۳ خردادماه ۱۳۹۱ ماموران شهرداری رژیم در چند اکیپ و تیم جداگانه به دستفروشان مستقر در " خیابان فردوسی" این شهر حمله و کلیه وسایل و اجناس دستفروشان و حتی کودکانی را که در ایام تعطیلات تابستان ناچارا جهت کمک به تامین هزینه های زندگی خانواده های خود با مشقات فراوان اقدام به تهیه آنها نموده را مصادره کردند. و ... در ادامه گزارش آمده است که در راستای این سیاست اذیت و آزار عوامل حکومتی " ساعت ۶ عصر روز یکشنبه ۲۸ خرداد ماه دهها تن از ماموران شهرداری به دستفروشان "چهار راه چهارباغ" یورش بردند، اما با مقاومت مشترک مردم و دستفروشان مواجه گردیدند . و آنان را ناچار به ترک محل نمودند.
افزایش جهشی قیمت نان سه بارطی یکسال / با وجود تاکید دولت مبنی بر افزایش نیافتن قیمتها پیش از اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، قیمت نان در برخی استانها با تصمیم کارگروههای استانی ۲۰ تا ۳۰درصد افزایش یافت. گفته می شود سرانه سالانه مصرف نان در ایران ۱۶۰ کیلوگرم و در جهان ۲۵ کیلوگرم است! این بدین معناست که مصرف نان در بین ایرانیان شش برابر دنیاست.
قدیم ترها قیمت نان دو ریال بود.کم کم قیمت نان افزایش یافت و به ۵ ریال و ۱۰ ریال و...رسید.در دهه۷۰ هم به ۲۵۰ ریال رسید،ولی در عرض یک سال سه بار قیمت نان جهشی ارتقا یافت.
مردم می گویند:
-هرگاه مهمان ناخوانده ای داشتیم به راحتی از همسایه نان قرض می گرفتیم ولی با این افزایش قیمت دیگر کسی نان قرض نمی دهد. -هرچه قیمت افزایش پیدا کرده کیفیت در عوض کاهش یافته است. نان ۷۵ تومانی هم بی کیفیت بود، ۲۵۰ تومانی هم همینطور ۳۵۰ تومانی هم تغییری نکرده است!
افزایش و گران شدن قیمت نان این غذای اساسی و پایه ای مردم و بخصوص کارگران و زحمتکشان در ایران مشکلی جدی و اساسی است. و بطور قطع فشارهای واقعی و جدی ای را بر زندگی مردم تحمیل خواهد کرد و هر چه بیشتر بر فقر و فلاکت مردم خواهد افزود. و ...
سایه افسردگی بر سر زنان خانهدار / خستگی جسمی و افسردگی روحی دو روی سکهای شده که سالهاست قرار است در ازای کار خانگی در دست زنان خانهدار قرار گیرد. سهم نادیده گرفته شده زنان خانهدار در تولید ناخالص ملی کشور ما بر اساس برخی محاسبات در سال ۸۵ به ۷/۱۶ درصد میرسد. زنانی که بخش اعظمی از وقت روزانه خود را صرف پختوپز، تمیزکردن خانه، شستشو و بچهداری میکنند و بابت آن هیچ حقوقی دریافت نمیکنند و بیمهای نیز آینده آنها را برای دوران بازنشستگی تضمین نمیکند. زنان خانهدار فعالیت اقتصادی مولدی ندارند، بلکه با خدمت به دیگر اعضای خانواده در فعالیتهای اقتصادی سهیم هستند. اما این خدمت بیمزد و مواجب بر اساس برخی تحقیقات ماهانه ۶۴۰ هزار تومان ارزش اقتصادی افزوده دارد که در اغلب اوقات نهتنها مورد بیتوجهی برنامهریزان و تصمیمگیران کشور قرار میگیرد، بلکه حتی توجه اعضای خانواده را جلب نمیکند. بسیاری از زنان خانهدار هنگام ابراز خستگی در پایان کار روزانه با این سوال همسران خود روبهرو شدهاند که «مگه چی کار کردی؟»
تنهایی، کار مداوم و تکراری، استرسهای فرزندپروری، نبود تضمین مالی، برآورده نشدن انتظارات از ازدواج، در دسترس نبودن فرصتهای شغلی یا تحصیلی و موضوعاتی از این دست، زنان خانهدار را در معرض انواع بیماریهای روحی و روانی قرار میدهد. افسردگی از جمله بیماریهایی است که بسیاری از زنان خانهدار با آن دست به گریبان هستند. بیماریها و اختلالات روانی اگرچه یکی از بیماریهای شایع در بین همه افراد جامعه است، اما سهم زنان از این مشکل در کشور ما دو برابر مردان است. در این میان، رقم افسردگی در میان زنان خانهدار در حال افزایش است. کمرنگشدن حضور مردان در خانه به علت مشکلات معیشتی به تنهایی زنان خانهدار دامن میزند، ضمن این که بار مشکلات و مسائل خانه را بیشتر بر دوش زنان میافکند. از سوی دیگر، متاسفانه برخی زنان تحت خشونتهای روحی یا جسمی قرار دارند که این موضوع به افسردگی و تشدید سایر اختلالات روانی در آنها دامن میزند.
اما مشکلات روحی و روانی زنان خانهدار به همینجا ختم نمیشود. کارشناسان معتقدند شکایت از مشکلات و بیماریهای جسمی در بسیاری از موارد، ریشه در نابسامانیهای روحی دارد. سردرد، سوءهاضمه، اختلالات روان تنی و فلجشدن عضلات، بیماریهای جسمی است که میتواند ریشه در مشکلات روانی داشته باشد. کدبانویی که نمیداند اوقات فراغت خود را چگونه بگذراند یا توانایی مالی برای گذراندن درست و مناسب اوقات فراغت یا تفریح ندارد و از آن بالاتر در بیشتر موارد، نیازهای خود را برای رفع نیازهای دیگر اعضای خانواده در آخرین مرتبه اهمیت قرار میدهد، همه شرایط لازم را برای افسردگی و دیگر اختلالات روانی دارد. فقدان اراده و قدرت تصمیمگیری، خستگی مداوم و بیاعتنایی نسبت به امور بیرونی در این زنان بسیار رایج است. خودباوری در این زنان کم است و این احساس بیارزشی نیز به مشکلات روحی آنها دامن میزند.
به این ترتیب، زنی که قرار است پایه اصلی استحکام و شادابی در خانواده باشد، خود غمگینترین عضو خانه میشود. زنی که در خود احساس شادی و نشاط ندارد، نه از عهده کارهای منزل بر میآید و نه قادر به ایفای نقشی در خور و ایجاد ارتباط مناسب با همسر و فرزندان است. این موضوع زمانی بیشتر خود را نشان میدهد که بدانیم ۱۵میلیون زن خانهدار در کشور ما وجود دارند که در زمره جمعیت غیرفعال قرار میگیرند. از این رو توجه بیشتر مسوولان کشور به مشکلات این دسته از زنان نهتنها میتواند بهرهوری آنها را بالا برد، بلکه آثار مثبت اجتماعی چشمگیری در پی دارد. برگزاری کلاسهای آموزشی و فراهمکردن امکانات مناسب و ارزانقیمت برای گذران اوقات فراغت و در کنار آن فرهنگسازی برای توجه بیشتر زنان خانهدار به خود میتواند زمینهساز کاهش مشکلات این قشر شود. منبع:جام جم-۲۱خرداد ۱۳۹۱
نامه سرگشاده به مدیر عامل نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج / مدیر عامل شرکت مدیریت تولید برق کردستان جناب آقای مجید رحیمی فر با سلام. همانگونه که استحضار دارید در راستای تفسیر جدید اصل ۴۴ قانون اساسی مبنی بر فروش دارایی های دولت به بخش خصوصی ( حراج اموال و دارایی های مردم به سرمایه داران کوچک و بزرگ ) ، واگذاری ۵۰ نیروگاه با حدود ۱۵ هزار کارگر در سراسر کشور در دستور کار وزارت نیرو قرار گرفته و نیروگاه سنندج نیز از این رهگذر مقرر شده بابت رد دیون ( تسویه طلب پیمانکاران از دولت ) واگذار گردد. نحوه واگذاری و زمان دقیق آن نامعلوم می باشد ودر این میان از شرکت مپنا به عنوان مالک جدید احتمالی نام برده می شود. این وضعیت شرایط پرابهامی را برای ما کارگران نیروگاه رقم زده است به گونه ایی که حتا در موارد حضوری متفرقه، پاسخ های آن مقام قانع کننده نبوده و نتوانسته است درد مزمن ناامنی شغلی را پس از واگذاری نیروگاه تسکین دهد. ما کارگران ضمن مخالفت با واگذاری نیروگاه به بخش خصوصی و گسترش شوم بیکاری و ناامنی شغلی خواهان توضیح و اطلاع رسانی شفاف و بی پرده شما بوده و از همه همکاران می خواهیم فعالانه برای یافتن راه حلی برای تضمین آینده شغلی مان تلاش کنیم و آگاه باشیم که طرح امکان خرید سهام نیروگاه توسط کارگران به هیچ وجه ضامن امنیت شغلی ما نیست .
تعدادی از کارگران نیروگاه برق سنندج / منبع:وبلاگ کارگران نیروگاه های ایران / ۲۱/۰۳/۱۳۹۱
***
گزارشات
گزارشی از وضعیت و شرایط کارگران شرکت سقز سازی کردستان " ون " / به گزارش پخش شده، کارفرمایان شرکت سقز سازی کردستان (وَن)، به بهانههای مختلف سعی در کاهش دستمزد کارگران دارند. کارفرمایان شرکت اخیرا با مطرح نمودن اشتباهات حسابداری طی سه سال اخیر، مبنی بر اضافه پرداختی حقوق کارگران، و تحمیل خسارت سنگین ناشی از اشتباه حسابداری، قصد دارند که میزان حقوق کارگران را به شکلی چشمگیر کاهش دهند. کارفرمایان با اعلام این موضوع که اضافه پرداختی حقوق کارگران به هیچ وجه از آنان باز پس گرفته نخواهد شد، و تنها از این پس از حقوقشان کسر خواهد شد، سعی بر موجه جلوه دادنِ سیاست ضد کارگری خود دارند. این در حالی است که کارگران با بررسی دقیق فیشهای حقوقی سه سال گذشتهی خود، کذب بودن ادعای کارفرمایان را به درستی دریافتهاند؛ و هجوم همه جانبهی کارفرمایان را به سطح معیشت خود، و راندن بیش از پیش خود را به زیر خط فقر، و تحمیل فشار بیشتر به کارگران را از طرف کارفرمایان، تنها عامل در پیش گرفتن چنین سیاستهایی میدانند.
گزارشی از شرکت صنایع فلزی سنندج / شرکت صنایع فلزی در زمینه ساخت تابلوهای علایم راهنمایی و رانندگی و در کل تابلوهای اداره راه مشغول به فعالیت است و در شهرک صنعتی شماره یک شهر سنندج واقع می باشد.
سی نفر از کارگران شرکت صنایع فلزی که ۲۳ نفر از آنها مرد و ۷ نفر دیگر زن می باشند، سه ماه است که حقوق دریافت نکرده اند. کارگران این شرکت علیرغم ساعت کار طولانی تنها ۳۵۰ هزار تومان دستمزد دریافت می کنند که البته این دستمزد برای کارگران زن ۲۷۰هزار تومان است؛همه کارگران بایستی ماهانه ۳۰ هزار تومان از حقوقشان را بابت حق بیمه خود پرداخت کنند. و ... بر گرفته از سایت کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
کاهش قدرت خرید کارگران/ دستمزد کارگران چند روزه تمام میشود؟ افزایش یکباره قیمتها در ماههای گذشته باعث کاهش قدرت خرید حداقل دستمزد ۳۸۹ هزار و ۷۰۰ تومانی سالجاری حداقل بگیران مشمول قانون کار شده است و فعالان کارگری میگویند این رقم حداکثر برای تامین مخارج فقط ۱۰ روز هرماه کافی است! تعیین حداقل دستمزد سالیانه مشمولان قانون کار طبق پیش بینی های ماده ۴۱ قانون کار هر ساله به منظور بهبود قدرت خرید کارگران و تقویت سبد معیشت خانوار کارگری کشور از سوی شورای عالی کار صورت می گیرد. در اسفندماه سال ۹۰ که نرخ تورم اعلامی بانک مرکزی چیزی حدود ۲۰ درصد بوده است، شورای عالی کار در بهترین حالت موفق به افزایش ۱۸ درصدی دستمزد سال ۹۱ کارگران و مشمولان قانون کار کشور شد که آن هم فقط مربوط به حداقل بگیران خواهد بود. برای سایر گروه های شغلی این افزایش به میزان ۶ درصد درنظر گرفته شده است ولی مقامات کارگری معتقدند متوسط افزایش مزد حداقل بگیران نیز به میزان ۱۰ تا ۱۱ درصد است و نه ۱۸ درصد.
رشد واقعی مزد سال ۹۱ ۱۳چقدر است؟ / طی ماه های پس از اجرای فازاول قانون هدفمند کردن یارانه ها از سوی دولت نیز نرخ تورم در هر ماه به صورت پلکانی افزایش یافته و این روند دست کم در بیش از یکسال گذشته وجود دارد. در مورد کارگران، شورای عالی کار کمکی غیر از افزایش همان حداقل دستمزد سال ۹۱ به میزان ۳۸۹ هزار و ۷۰۰ تومان را نمی تواند انجام دهد چرا که طبق قانون این شورا صرفا در هر سال می تواند فقط یکبار و آن هم طبق شرایط پایان هر سال در مورد افزایش دستمزدها و میزان آن با نمایندگان دولت و کارفرمایان به توافق برسد. از این رو خلاء ناشی از افزیش قیمتها در سال جدید در طول حداقل دو دهه گذشته برای جامعه کارگری کشور وجود داشته است. صحبت از افزایش قیمتهای سالیانه ای است که به صورت معمول در کشور هر ساله صورت می گرفت ولی میزان افزایش مزد کارگران ثابت می ماند.
برای سال گذشته و امسال نیز علاوه بر افزایشهای معمول هر ساله، افزایش یکباره و جهشی قیمتها به ویژه در مورد اقلام اساسی و مهم در سبد معیشت خانوار نیز به چالشی در زندگی کارگران و مشمولان قانون کار، به ویژه گروه حداقل بگیران تبدیل شده است. ۷۰ درصد کل کارگران حداقل بگیر هستند. این موضوع زمانی از اهمیت بیشتری نیز برخوردار می شود که بدانیم ۷۰ درصد از کل حدود ۱۰ میلیون کارگر شاغل در کشور و مشمولان قانون کار، صرفا به میزان مصوبه حداقل دستمزد هر سال شورای عالی کار دریافت می کنند که برای سال جاری به میزان ۳۸۹ هزار و۷۰۰ تومان است. البته برای گروه قابل توجهی از کارگران نیز برخی کسورات از این محل نیز مانند حق بیمه و موارد دیگر هم صورت می گیرد و در نهایت میزان دریافتی کارگری در این بخش، حتی کمتر از مصوبه شورای عالی کار است که این مسئله باعث افت شدید قدرت خرید و معیشت خانوار کارگری شده است. منبع:مهر-۲۱خرداد-بخشی ازیک گزارش
نگاهی به وضعیت کار زنان / این روزها و در شرایط نه چندان مطلوب اقتصادی،رکود تولید،ورشکسته شدن واحدهای صنعتی و گسترش بیکاری،شاهد شکل گیری روندی عجیب و البته قابل تامل در بازار کار هستیم؛همه ما هر روزه شاهدآگهی استخدام خانم ها(بویژه خانم های مجرد)بر در و دیوار واحدهای خدماتی و صنعتی هستیم.این مسئله در نگاه اول موجی از امیدواری و قوت قلب را به انسان منتقل میکنند که بالاخره بعد از طی دوران طولانی و تاریکِ پرده نشینی و سکوت زنان،ساز اقبال آنها به نوا آمده است و آنها به حقوق قانونی خود در راستای برابری و مشارکت فعال اجتماعی نائل آمده اند.لیکن این تنها رونما و ظاهر مسئله است؛نگاهی به عمق و بطن این موضوع،حقایقی را اشکار می کند که این چنین خیالبافی های ایده آلیستی را یکسره به خاک می نشاند.شرایط استثماری و ظالمانه حاکم بر این قشر،آنچنان فاحش و هویدا است که دل هر انسانی را به درد می آورد.بسیاری از زنان به رغم تلاش طاقت فرسا و کار توام با تعهد و پاکدستی، از هیچ گونه امتیازی برخوردار نیستند.میانگین درآمد انها حداکثر به ۱۵۰۰۰۰ هزار تومان در ماه میرسد که در خوشبینانه ترین حالت حدود ۵ برابر کمتر از متوسط حقوق ماهیانه یک مرد شاغل است.بسیاری از زنان شاغل در مشاغلی مشغول فعالیت هستند که ساعات کار معینی ندارند وهمین مسئله امکان بهره گیری حداکثری از نیروی کار آنها را تشدید می کند. اینان اغلب از هرگونه حمایت بیمه ای محروم هستند و در بسیاری از موارد تنها به دلیل نمایش جاذبه های جنسی مورد اقبال قرار میگیرند.این امرشرایط نا امن اجتماعی را برای آنها بوجود می آورد و آنها را در معرض آسیب های اجتماعی قرار می دهد.
در رهیافت های انتقادی فمنیستی،رابطه میان جنسیت و اقتصاد همپای ساحت کلان اجتماع،حکایت از بازتولید دوگانگی های تاریخی دیرینه ای دارد که نابرابری وسلطه جنسیتی را در شکلی جدید به منصه ظهور می گذارد.زنان در روابط اقتصادی مدرن به عنوان جنس دوم(به تعبیر سیمون دوبووار) پیوسته در انقیاد مناسبات سرمایه دارای مردسالاری قرار میگیرند.سرمایه داری در راستای کسب سود بیشتر به دنبال تولید و استمرار جذابیت های نوین است.یکی از این راهکارها، «نمایش ویترین جنسی» است.این امر حکایت از آن دارد که بنگاه های اقتصادی جدید، تنها جایگاه فروش مصنوعات محض اقتصادی نیست و سازوکارهای تبلیغ جنسی را نیز در اختیار خود قرار داده است.
در سپهر جامعه ایران فارغ از تحولات جمعیتی و رشد «از جاشدگی» های جنسیتی،به نظر می رسد گسترش استقبال از زنان در بازار کاررابطه مستقیمی با وضعیت کلان اقتصادی داشته باشد؛همزمان با رشد هزینه های تولید و افزایش ریسک اقتصادی،واحدهای تولیدی-خدماتی ترجیح می دهند، بجای بکارگیری مردان، جهت کاهش هزینه های تولید به بهره گیری از نیروی کار زنان روی آورند.در حقیقت می توان گفت که بر خلاف کشورهای پیشرفته که ورود زنان به بازار کارحاصل یک پروسه طبیعی و همزمان با انقلاب صنعتی و رشد و بالندگی اقتصادی و اجتماعی بود، در ایران پذیرش و استقبال از زنان در بازار آزاد، حکایت از رکود و جمود اقتصادی دارد.در شرایط رکود اقتصادی همپای اخراج و مسدود شدن راه ورود مردان به بازار،اقبال به نیروی کار زنان غیر حرفه ای افزایش می یابد.از این منظر، بهره گیری از زنان،نیروی کار ارزان و بدون توقعی را در اختیار واحدهای اقتصادی قرار می دهد که احتمال ریسک اقتصادی آنها را به مراتب کاهش می دهد. منبع:کرمانشاه پست-۲۱خرداد
کارگران در کرج به چه اتهامی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند؟ / بیش از یک سال از برگزاری پنجمین مجمع عمومی کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری که در تاریخ پنجم فروردین ۱۳۹۰ برگزار شده بود، می گذشت. برابر اساسنامه، مجمع عمومی عادی را باید سالیانه تشکیل داد تا فعالیت های هیئت اجرایی، بازرسان و امور مالی در فاصله بین دو مجمع، توسط اعضای حاضر در نشست کمیته هماهنگی مورد ارزیابی قرار گیرد و هیئت اجرایی و بازرسان جدید نیز انتخاب شوند. به این ترتیب کمیته هماهنگی در اسفند ماه ۱۳۹۰ با ارسال نامه ی رسمی، از وزارت کار تقاضا کرد تا یکی از سالن های آن وزارتخانه را جهت برگزاری مجمع عمومی در اختیار ما قرار دهد. اما پاسخ مسئولین اداره کار به مراجعه مکرر نماینده ما، منفی بود و آنها به صورت شفاهی به این درخواست، جواب رد دادند. بنابراین اعضای کمیته هماهنگی بر اساس وظیفه خود و تقاضای اکثریت اعضا تصمیم گرفتند که مجمع عمومی ششم را در روز جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۱ را در مهرشهر شهرستان کرج برگزار کنند و در همان حال پیگیر تقاضای رد شده ما از اداره کار شوند.
من محمود صالحی به همراه جمیل راست خدیو، رحمان کاردار، علی حسینی در ساعت چهار و نیم بعد ازظهر روز پنج شنبه با ماشین شخصی از شهرستان سقز به طرف کرج حرکت کردیم . ما ساعت ده و نیم شب به امامزاده طاهر رسیدیم و پس از تماس با یک شماره تلفن، دو نفر از دوستان دنبال ما آمدند و ما را به مکانی بردند که روز شنبه، بعد از آزادی از زندان، متوجه شدم که آن محله، بلوار ارم نام داشت و خیابان ۵ شرقی است. ما بعد از طی کردن چند پله آپارتمان، به منزل مورد نظر در طبقه سوم رسیدیم. درب زدیم و یک دختر خانم با احترام کامل در را باز کرد و خود را به ما معرفی کرد. وقتی وارد اطاق شدیم احساس کردم که وارد یک مغازه تخم مرغ فروشی شده ام! زیرا که تمام دیوارهای این خانه محقر آپارتمانی پوشیده از جعبه های خالی شانه تخم مرغ بود. از دوستان دلیل اش را پرسیدم، یکی از آنها پاسخ داد که به خاطر اینکه صدا به بیرون نرود و مزاحم همسایه ها نشود و زدن این شانه های خالی تخم مرغ، به این دلیل است. تا ساعت هفت و نیم صبح بقیه ی دوستان نیز آمدند. زمانی که در حال صرف صبحانه و صحبت های پراکنده بودیم، شاید کسی فکر نمی کرد که نیروهای امنیتی به این منزل حمله کنند و آنها را دستگیر کنند.
جلسه مجمع عمومی ششم کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ساعت ۸ صبح با سخنان یکی از دوستان و با انتخاب هیئت رئیسه کار خود را شروع کرد. بعد از گذشت یک ساعت، بعضی از دوستان به صورت پراکنده در مورد نامناسب بودن این مکان با یکدیگر تبادل نظر می کردند. وقتی کسی صحبت می کرد، با دست به او تذکر داده می شد که صدایش را آرام تر کند تا مزاحم همسایه ها نشوند. جلسه با همه مشکلات و نگرانی شرکت کننده گان، تا ساعت ۱۲ ظهر طول کشید و ناگهان خبری در بین ما به سرعت پیچید که نیروهای انتظامی محله و تمام اطراف آن را محاصره کردند. من و چند نفر به همراه صاحب خانه به طرف یک پنجره رفتیم تا بیرون را نگاه کنیم. روبروی همان ساختمان، ما متوجه نیروهای زیادی شدیم که مستقر شده بودند، اما صاحب خانه گفت چیزی نیست این نیرو برای ما نیست، لطفا" آرام باشید! شرکت کننده گان باز هم به جلسه خود ادامه دادند که زنگ درب منزل را زدند. یکی از بچه ها در را باز کرد که بعد از چند لحظه برگشت و گفت که کسی برای رفتن به پشت بام، کلید می خواهد.
ساعات ۲۰/۱۲ دقیقه بود که با شلیک اولین گلوله حمله به منزلی که ما داخل آن بودیم، آغاز شد و ده ها مامور لباس شخصی پشت درب با فحش و ناسزا، فریاد می زدند که در را باز کنید. شرکت کننده گان در مجمع عمومی، سراسیمه به اطراف خود در همان منزل کوچک به تحرک افتادند و هر کسی سعی می کرد به گوشه ای از منزل پناه ببرد و به هر شکلی خود را پنهان کند. به محض اینکه در را باز کردیم، ده ها نفر مامور لباس شخصی مسلحانه وارد منزل شدند و لوله اسلحه های خود را به سمت چهره و دهان بچه ها می گذاشتند و از آنها می خواستند تا رو به زمین بخوابند. بارها من در تلویزیون تصاویر حمله نیروهای امنیتی اسرائیل را به صفوف مردم فلسطین دیده ام که مردم را به باد کتک می گیرند، اما افرادی که به ما کارگران در آن منزل حمله کردند، صد برابر از نیروهای اسرائیل وحشی تر بودند. همه بچه ها رو به زمین دراز کشیده و دست های شان پشت سر گذاشته بودند و هر کسی تکان می خورد، بلافاصله چند نفر از آن آدم های مفت خور که با دسترنج زحمت ما کارگران و پول نفت ما، تغذیه کرده و به این مقام رسیده اند، با لگد و فحش هایی رکیک مواجه می شد. ناسزاهایی که فقط باید از دهان آن نیرو که به ما حمله کردند، می توان شنید؛ چون ما از تکرار چنین بی حرمتی ها شرم داریم. عده ای از مامورین وقتی متوجه لباس های محلی کوردی ما شدند، دیوانه وار ما را به باد کتک گرفتند و فریاد می زدند که " شما هزاران پاسدار را کشتید و در این شهر چه غلطی می کنید و...." یکی از مامورها روی پشت من آمد و با لگد به پشت ام کوبید که یکی از بچه ها که نزدیک من دراز کشیده بود داد زد: " او را نزنید، کلیه اش نارحت است." لباس شخصی وحشی وقتی این جمله را شنید با هر دو پا به کمرم می زد و فریاد می زد که " بگذار کلیه اش بترکه و ...".
در این هجوم گسترده، همه ی بچه ها کتک خوردند، یکی از ناحیه سر، یکی از ناحیه پا، یکی از ناحیه دست و یکی از ناحیه شکم مجروح شدند و مامورین فریاد می زدند که این افراد خرابکار هستند. جمع زیادی از مردم ساکن در ساختمان با فریاد های نیروهای امنیتی و تیراندازی آنها، بیرون آمده بودند و وحشت زده، سئوال می کردند که چی شده، این همه تیراندازی برای چیست؟ چرا این همه مردم اینجا هستند؟ چرا به آنها می زنید و...؟ یکی از فرماندهان نیروهای سرکوبگر رو به مردم کرد و آنان را به داخل اطاق ما دعوت کرد. چند زن آمدند و وقتی همه این افراد را دیدند و همگی رو به زمین و دست ها پشت سر، خوابیده اند، گفتند که " این افراد چکاره هستند"؟ یکی از مامورین پاسخ داد که " این افراد خرابکارند و شما مردم باید از ما تشکر کنید که دست این افراد خرابکار را از سر شما برمی داریم ..." و به ما اجازه نمی دادند که پاسخ دهیم و به محض اینکه صدایی از کسی بلند می شد، چند نفر او را زیر ضربه های لگد و مشت قرار می دادند. نیروهای سرکوب بیشتر وسایل منزل را شکستند و تخریب کردند، طوری که وسایلی کمی در آن منزل، سالم باقی نمانده بود.
در چنین شرایطی بود که به پاهای من پابند زدند و همراه حسین پیروتی، اولین کسانی بودیم که از منزل خارج کردند. هنگام خروج، یک نفر از ما فیلم برداری می کرد. کنار هر پله، چند نفر ایستاده بود و به محض اینکه نزدیک آنها می شدیم، ما را مورد کتک و فحش های رکیک قرار می دادند. در حالی که دست های مان بسته بود، ما را با زور و اجبار به داخل ماشین ون انتقال دادند و اگر کسی سرش را بلند می کرد، مورد کتک قرار می دادند. مدت طولانی ماشین حرکت نکرد و ما باید با سرها یمان به زیر، گرمای داخل ماشین و ناسزا و بی حرمتی را تحمل می کردیم. دست بچه ها را به اندازه ای سفت بسته بودند که خالد حسینی و چند نفر دیگر از بچه ها نسبت به این وضعیت اعتراض کردند و گفتند که دستهای مان دارد فلج می شود، اما جواب مامورین " خفه شو ... فلج می شوید به درک، خدا کند دست ات فلج شود و... " بود. بالاخره ماشین ها حرکت کردند و بعد از طی کردن مسافتی طولانی، از حرکت ایستاد و ما را پیاده کردند. این بار نیز با بی احترامی آشکار، ما را با دست ها و چشمان بسته، به صف کردند و اگر صدایی از کسی بلند می شد، بلافاصله چندین مامور او را مورد ضرب و شتم قرار می دادند. ما را به چند سالن بزرگ انتقال دادند و بعد از اینکه کفش ها و کمربندهای مان را درآوردند، به دو دسته تقسیم کردند و هر دسته را به یک اطاق بزرگ بردند.
در اینجا متوجه شدیم که ما را به بند ۹۴ زندان رجایی شهر کرج انتقال داده اند که مربوط به زندانیان امنیتی است و تحت نظر اداره اطلاعات ، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی و سپاه پاسداران می باشد. به گفته کسانی که در آن بند بودند، آنها حتی ملاقات هم ندارند. یکی از زندانیان که شخصا" ایشان را دیدم، فردی به نام سید محمود دولت آبادی بود که مدت ۳۲ ماه بلاتکلیف در آن زندان نگهداری می شد.
بعد از انتقال ما به اطاق ها، بازجویی آغاز شد. من خودم هنگام بازجویی، مورد بی احترامی قرار نگرفتم، اما به گفته چند نفر از بچه ها، زمان بازجویی به آنان بی احترامی شده و آنان را زده اند. روز شنبه ساعت ۴ نیمه شب که همه بچه ها از فرط خسته گی چندین ساعته، ضرب و شتم و بازجویی، خواب بودند؛ بیدارکرده و به اجبار رو به دیوار کردند، چشم های ما را بستند و فریاد می زدند که کسی حرف نزند. سپس به صورت انفرادی ما را به بیرون برده و با تهدید ما را وادار به امضای ورقه ای کاغذ می کردند و عکس می گرفتند. ما ابتدا فکر می کردیم که انگشت نگاری است، اما چند نفر از دوستان متوجه شده بودند که یک برگ تعهد نامه است که مورد اعتراض آنها قرار می گیرد. صبح روز شنبه هر بار یک نفر از بچه ها را صدا می کردند و او را تهدید می کردند که باید از کمیته هماهنگی استعفا دهد، در غیر این صورت باید در زندان بماند، اما هیچ کدام از دوستان، قبول نکردند و همگی از کمیته هماهنگی دفاع کردند و علی رغم همه فشارها و ضرب و شتم، روحیه تمامی بچه ها خیلی خوب بود و بدون هیچ دلهره ای، با روحیه عالی در حال سرود خواندن بودند.
بعد از ۳۲ ساعت بازداشت، بدون این که یک نفر از ما تفهیم اتهام شویم، از زندان آزاد شدیم. بعد از آزادی به همان محله رفتیم و بچه ها با مردمی که شاهد دستگیری ما بودند، گفتگو کرده و توضیخ دادند که ما نه تروریست و نه خرابکاریم، بلکه ما کارگریم و صرفا یک جلسه کارگری داشتیم و بابت مشکلات و فضای رعب و وحشتی که برای ساکنین پیش آمده بود، عذرخواهی کردند. مردم هم در جواب دوستان ما گفته بودند که ما از همان نگاه اول و از روی قیافه شما، تشخیص داده بودیم که خراب کار نیستید و نیروهای امنیتی دروغ می گویند.
این مختصری بود از آنچه که روز جمعه ۲۶ خرداد در شهرستان کرج بر ما گذشت و ما اعضای کمیته هماهنگی را بدون هیچ اتهامی، مورد بی حرمتی، توهین و ضرب و شتم قرار دادند و تاکنون ۹ نفر دیگر از دوستان ما به اسامی ۱ – علی رضا عسکری ۲ – میترا همایونی ۳ – سعید مرزبان ۴ – ریحانه انصاری ۵ – مازیار مهر پرور ۶ – سیروس فتحی ۷ – جلیل محمدی ۸ – فرامرز فطرت نژاد ۹ – مسعود سلیم پور هنوز در زندان بسر می برند. محمود صالحی مورخ ۱/۴/۹۱
***
اسماعیل ویسی
۲ تیر ماه ۱۳۹۱ / ۲۲ ژوئن ۲۰۱۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر