اخباروگزارشات کارگری7مردادماه1391

- کارگران شهرداری کرمانشاه شش ماه حقوق نگرفته اند
- تجمع اعتراضی كارگران نساجي مازندران مقابل فرمانداري قائمشهر به دليل پرداخت نشدن 24 ماه حقوق
- نارضایتی کارمندان بوشهری به خاطر کاهش حقوق-افزایش تورم و کاهش حقوق کارمندان بوشهری
- وضعیت پرستاران، بحرانی است- سالانه ۵۰۰پرستار از نظام سلامت کوچ می‌کند
- وضعیت پرستاران، بحرانی است- سالانه ۵۰۰پرستار از نظام سلامت کوچ می‌کند
- چرا بايد با تعديل ساختاري و خصوصي سازي مخالفت كرد؟!
- تظاهرات ضد «المپیک شرکت‌ها» در لندن
- تجمع اعتراضی رانندگان تاکسی لندن
کارگران شهرداری کرمانشاه شش ماه حقوق نگرفته اند
طبق خبر رسیده به انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه، کارگران منطقه «یک» شهرداری کرمانشاه شش ماه حقوق نگرقته اند. طبق این گزارش، تعداد کارگران این منطقه شهرداری حدود 50 نفر هستند. این کارگران قصد دارند برای گرفتن حقوقهای معوقه شان دست به اعتراض و اعتصاب بزنند.
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه    8/5/1391
تجمع اعتراضی كارگران نساجي مازندران مقابل فرمانداري قائمشهر به دليل پرداخت نشدن 24 ماه حقوق
صبح شنبه 7مرداد،در اعتراض به پرداخت نشدن حق و حقوق و مطالبات معوقه از سوي كارفرما، كارگران نساجي مازندران در مقابل ساختمان فرمانداري قائمشهر اجتماع كردند.
به گزارش کیهان،اين اجتماع كه در ادامه سلسله اعتراضات كارگري، صبح شنبه به دليل عملي نشدن وعده هاي سرمايه گذار و مسئولان شركت نساجي مازندران انجام گرفت، كارگران خواستار پيگيري و رسيدگي مشكلاتشان از سوي مسئولان و كارگزاران دولتي شدند.
كارگران نساجي مازندران 24 تا 25 ماه است كه حقوق دريافت نكرده اند.
آنان به خبرنگار ما گفتند كه اين مسئله مشكلات اقتصادي و اجتماعي زيادي را برايشان فراهم كرده است.
به گفته برخي كارگران بروز اين مشكلات سبب شده تا زندگي خانوادگي آنان در معرض فروپاشي قرار بگيرد.
كارگران نساجي مازندران از بي توجهي سرمايه گذار ترك به عنوان كارفرماي اين شركت گله مند هستند و از مسئولان خواسته اند نسبت به احياي حق و حقوقشان اقدام كنند.
فرماندار قائمشهر در جمع كارگران معترض كه به اتاقش رفته بودند طي تماس با نماينده تام الاختيار سرمايه گذار نساجي مازندران از طرف ايشان وعده داده تا دوشنبه 9/5/91 مشكل بازنشستگي كارگران مشمول را با تامين اجتماعي حل كند و تا چهارشنبه 11/5/91 يك ماه حقوق كارگران را پرداخت كند.
نارضایتی کارمندان بوشهری به خاطر کاهش حقوق-افزایش تورم و کاهش حقوق کارمندان بوشهری
همزمان با افزایش قیمت کالاهای مصرفی و بالا رفتن هزینه زندگی، کاهش فوق العاده بدی آب و هوا در حقوق کارمندان بوشهری، باعث نارضایتی آنان شده است.
در حالیکه به گفته صاحب نظران شاهد تورم بیش از 30 درصدی در کشور هستیم و کارمندان از عدم همخوانی افزایش حقوقشان با میزان تورم، ناراضی هستند، کارمندان بوشهری شاهد کم شدن حقوق خود هستند. در تازه ترین اتفاق تلخ برای کارمندان بوشهری، در پي ابلاغ حكم كاهش فوق العاده بدي آب و هوا به كارمندان مشمول در استان بوشهر، احكام جديد حقوقي با كاهش محسوس و قابل توجه مواجه شده است.
در پي اعتراض ديوان محاسبات به پرداخت فوق العاده نوار مرزي به كارمندان استان بوشهر و حذف آن، دي ماه گذشته فوق العاده بدي آب و هوا و مناطق كمتر توسعه يافته به حقوق مشمولان افزوده شد كه گرچه سقف آن كمتر از حق نوار مرزي بود، ولی تا حدودی توانست التیام دهنده حذف فوق العاده نوار مرزي در بین کارمندان باشد.
اما اكنون براساس بخشنامه جديد، کاهش فوق العاده مذكور عملا افزايش حقوق كارمندان در سال جديد را تحت الشعاع قرار داده است.
فوق العاده بدي آب و هوا كه فرمول محاسبه آن 25 درصد براي كارشناسان و 20 درصد براي دارندگان ساير مدارك تحصيلي بوده، بر اساس بخشنامه جدید، در احكام جديد حقوقي به 10 و 8 درصد كاهش يافته است.
کاهش فوق العاده بدی آب و هوا در بوشهر در حالی است که با توجه به افزایش فوق العاده هزینه زندگی در بوشهر، انتظار است که دولت توجه بیشتری به قشر کارمندان نموده و حداقل اگر به فکر افزایش حقوق آنان متناسب با میزان تورم در جامعه نیست، از حقوق و مزایای قبلی آنان کم ننماید.
منبع:نسیم جنوب
وضعیت پرستاران، بحرانی است- سالانه ۵۰۰پرستار از نظام سلامت کوچ می‌کند
دبیر کل خانه پرستار با بیان این نکته که آمار دقیقی از مهاجرت پرستاران وجود ندارد، گفت: با توجه به کانال‌های متعدد مهاجرت، آمار دقیقی در دست نیست اما با این حال می توان برآورد کرد که سالانه حداقل ۵۰۰پرستار به دلیل مشکلات مالی، عدم رضایت شغلی و جایگاه اجتماعی کشور را ترک می‌کنند و تعدادی از پرستاران نیز خانه نشینی را به این حرفه ترجیح می‌دهند که با این شرایط شاکله وزارت بهداشت دچار آسیب‌های جدی خواهد شد.
محمد شریفی مقدم  در خصوص علت گسترش موج مهاجرت پرستاران از کشور، تصریح کرد: علت عدم رضایت شغلی، مهم‌ترین علت مهاجرت و یا ترک رشته پرستاری است و باید گفت که این حرفه در حال حاضربا وضعیت بحرانی دست و پنجه نرم می‌کند و اگر مسئولین دیر به فکر بیفتند، شاکله وزارت بهداشت آسیب خواهد دید.
دبیر کل خانه پرستار با اشاره به علائم شدت گرفتن این بحران، افزود: درب استخدام به روی پرستاران باز است، اما متاسفانه دانشجویان و فارغ التحصیلان این رشته آیندهٔ روشنی را پیش روی خود نمی‌بینند و تمایلی هم برای ورود به حرفه پرستاری ندارند.
وی ادامه داد: علت اصلی عدم تمایل این مسئله این است که دانشجویان، پرستاران فعلی را آینده خود می‌دانند و امروز با توجه به تغییراتی که در بین نسل‌ها رخ داده است، شاهد تفاوت‌های آشکاری هستیم به طوری که دیگر پرستاران و دانشجویان فعلی این رشته، دلسوزی نسل ما را ندارند و زمانی که پرستاران فرشته محسوب می‌شدند دیگر گذشته است چراکه امروز این فرشته‌های زمینی نیاز به زندگی کردن دارند.
دبیر کل خانه پرستار با بیان این نکته که پرستاران همواره با عوامل خطر در ارتباطند، گفت: پرستاری بعد از معدن، سخت‌ترین و از پر خطر‌ترین مشاغل به شمار می‌رود و متاسفانه در بین همکاران، پرستارانی داشتیم که به دلیل مصائب پرستاری به بیماری‌های متعدد دچار و یا فوت شده‌اند.
پرستارانی که خانه نشین می‌شوند
وی در خصوص وضعیت فارغ التحصیلی و بازار کار دانشجویان پرستاری، افزود: تعدادی از فارغ التحصیلان رشته پرستاری یا به این حرفه وارد نمی‌شوند و یا در شرکت‌های خصوصی شاغل می‌شوند، علاوه بر این برخی از پرستاران هم ترجیح می‌دهند خانه نشین باشند و به طور کل ترک شغل می‌کنند، علاوه بر این تعدادی از پرستاران هم متقاضی مهاجرت به خارج از کشور می‌شوند.
شریفی مقدم رعایت استاندارد‌ها در خارج از کشور را یکی دیگر از عوامل مهاجرت پرستاران دانست و اظهار داشت: استانداردهای مرتبط با پرستاری معمولا در بیمارستان‌های خارج از کشور به کار بسته می‌شود اما متاسفانه در اورژانس‌های ما به ازای هر پرستار ۱۵بیمار وجود دارد و باید گفت پرستاران در خارج از کشور در فضای انسانی کار می‌کنند.
وی ادامه داد: پرستاران در خارج از کشور معمولا از دستمزدهای خوبی نیز برخوردارند و بر خلاف ایران که پرستاران در تصمیم گیری‌های حوزه سلامت نقشی ندارند در خارج از کشور جایگاه خوبی دارند با این حال، پرستاران ایرانی شاغل بیرون از مرز‌ها، همیشه بهترین پرستار در کشور مهاجر محسوب می‌شوند.
شریفی مقدم با انتقاد از وضعیت ارتقای شغلی پرستاران، اظهار داشت: در خارج از کشور بیمار محوریت داشته و پرستار نقش مهمی را در تیم درمان به عهده دارد در حالی که در کشور فعالیت تیمی صورت نمی‌گیرد و پرستاران درگیر بی عدالتی‌ها می‌شوند و بر خلاف سایر کشورها از جمله امریکا که بیش از۹۰ درصد سمت‌ها برای غیرپزشکان است، معاونین و روسای نظام سلامت ما، اکثرا پزشک هستند.
کوچ سالیانه ۵۰۰پرستار به آنسوی مرزها
دبیر کل خانه پرستار با بیان این نکته که آمار دقیقی از مهاجرت پرستاران وجود ندارد، گفت: برخی از افراد از اعلام آمار مهاجرت ۴۰پرستار در ماه صحبت می‌کنند که این به هیچ وجه صحت ندارد و با توجه به کانال‌های متعدد مهاجرت، آمار دقیقی در دست نیست اما با این حال می توان برآورد کرد که سالانه حداقل ۵۰۰پرستار از کشور می‌روند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در حال حاضر پرستاری کشور روزهای خوبی را تجربه نمی‌کند و روز به روز از تعداد متقاضیان این حرفه کاسته می‌شود و اگر مسئولین به فکر چاره نباشند، شاکله وزارت بهداشت یعنی پرستاران از هم می‌پاشد.
منبع:سینانیوز
چرا بايد با تعديل ساختاري و خصوصي سازي مخالفت كرد؟!
اتحاديه نيروي كار پروژه اي
به دليل مخالفت رسمي و جدي اتحاديه نيروي كار پروژه اي با مناسبات اقتصادي تعديل ساختاري و خصوصي سازي ، برخي از كارگران علت علمي اين مخالفت و اثرات درازمدت آن بر اقتصاد كشور و مناسبات كار را جويا شدند. از اين رو مختصري از واقعيت اين پديده ي سرمايه داري را بيان مي كنيم و ازهمه ي فعالان سياسي – كارگري كه داراي بضاعت علمي -  اقتصادي هستند، تقاضا داريم، ابعاد اين پديده را، از نظر استدلالي، كمي و كيفي براي نيروي كار كشور از همه ي زواياي آن باز كنند.
امپرياليسم جهاني و مناسبات نهايي اش نئوليبراليسم، به اين شناخت تاريخي رسيده است كه ديگر نمي توانند مانند دوران استعمار با كشتي هاي توپدار و مشتي دزد دريايي ملت هاي ديگر را غارت كنند و نسل كشي هايشان را به نام استعمار* ادامه دهند و از آن كشور و ملت سرزميني سوخته به جا بگذارند. صدور سرمايه ي سلطه طلب هم ديگرنمي تواند منافع دراز مدت آن ها را تامين نمايد، زيرا اين شيوه كه بازمانده از دوران سرمايه داري صنعتي قبل از جهاني سازي است، ديگر قادر نيست بحران هاي ساختاري و ادواري سرمايه داري را به كشورهاي عقب رانده شده، صادر كند. از اين رو در جست وجوي راه كاربردي تر(به زعم غارتگران جهان)، جهاني سازي را به عنوان مناسباتي عملياتي نمودند كه عقب ماندگي، فقر، بيكاري و گرسنگي را از ميان مي برد. بانك جهاني و صندوق بين المللي پول كه اكثر سهامشان به امريكا تعلق دارد، دو بازوي اصلي كاربردي كردن اين مناسبات شدند. در زماني كوتاه وعده هايشان وارونه شد. فقر، بيكاري، گرسنگي، تورم و بيماري جهاني شد وغارت چندين برابر دوره هاي گذشته.
 ديگر واژه غارت و جنايت بيانگر واقعيت مناسبات موجود نيست. واژه اي كه بر واقعيت ها انطباق دارد، نسل كشي است. زيرا با نئوليبراليسم و تعديل ساختاري و خصوصي سازي دولت ها نمي توانند بر مناسبات اقتصادي هيچ گونه دخالتي داشته باشند. قانون كار براي سرمايه گذاري خارجي و يا داخلي به كلي حذف شده (كار مزد منعطف پيشنهاد جديد دولت) و براي دفاع از صنايع و كشاورزي داخلي هيچ عوارض يا ماليات و گمركي نمي توان از وارد كنندگان اخذ نمود. در نتيجه صنايع و كشاورزي سنتي در رقابت با كالا هاي وارداتي انبوه كه با تكنولوژي پيشرفته تر و ارزان تر توليد شده است نابود مي شود. و تنها كاري كه از دست كشورهاي غارت شده بر مي آيد، عرضه ارزانتر منابع كشور براي تامين ضروريات ابتدايي زندگي است كه محروميت ناشي از توزيع ناعادلانه همين حداقل ها نيز دليل مضاعفي مي شود تا بيشتر مردم در سراشيب فقر و بيماري و مرگ و مير تدريجي قرار گيرند. ضمانت اجرايي اين روند كه به نام حقوق بشر و دموكراسي پيگيري مي شود نيروي نظامي امپرياليستي ناتو است كه هم مجهز به سلاح كشتار جمعي و هم حمايت ارتش و پليس سرسپرده و ضدمردمي داخلي درون كشورهاي عقب رانده شده است كه در صورت عدم كارايي ارتش داخلي براي مقابله با هر نوع مقاومت، نيروي نظامي وظيفه ي نسل كشي را پي مي گيرد. براي روشن تر شدن ابعاد اين فاجعه كافيست به حمله ناتو به يوگسلاوي، عراق، افغانستان ... و ديگر كشورهاي عقب رانده شده در شمال آفريقا و خاور ميانه اشاره كرد.
 تاريخ معاصر جهان سرشار از نمونه هاي ديگر اين نوع از تجاوز و غارت امپرياليستي است. در كشور اندونزي پس از كودتاي نظامي امريكا به كمك ارتش سرسپرده ي اندونزي يك ميليون آزادي خواه قتل عام شدند. آزادي خواهاني كه با انتخابات آزاد در كنار دولت انقلابي سوكارنو مبارزه كرده بودند. پس از كشتار ، مناسبات تعديل ساختاري و خصوصي سازي به رهبري سردار سازندگي سوهارتو وارد اندونزي شد. نرخ آب و برق و تلفن و همه ي نيازهاي زندگي مانند امروز ايران به شدت بالا رفت. قانون كار براي حمايت از خصوصي سازي حذف شد.
سرمايه گذاران امريكايي و اروپايي همه ي منابع ملي از جنگل ها تا معادن اندونزي را با سرمايه گذاري مالك شدند. كارخانه ها يكي پس از ديگري احداث شد. ولي حقوق آنقدر پايين بود كه امكان مسكن، بهداشت، آموزش و تعذيه كافي وجود نداشت. لذا حلبي آبادها بدون برق، آب بهداشتي ، بدون آموزش و پرورش و بهداشت در كنار ساختمان هاي شيك سرمايه داران (سرسپردگان و دست نشاندگان امپرياليسم) احداث شد. فاضلاب هاي رو باز در ميان آلونك ها و جست وجوي غذا در ميان زباله هاي سرمايه داران، كار و زندگي كودكان اندونزي شد. (1)
ابعاد غارت منابع ملي
با برقراري مناسبات نئوليبراليستي (تعديل ساختاري وخصوصي سازي) با وساطت صندوق بين المللي پول ،وام هاي امريكايي با بهره هاي كمرشكن براي سرمايه گذاري به سرمايه داران داخلي و خارجي داده مي شود. اين اولين كانال غارت بدون كار و توليد توسط نهادهاي سرمايه داري (نزول خواري) است. سرمايه گذار خارجي كه توان مالي و امكانات صنعتي بالايي نسبت به سرمايه گذار داخلي دارد، وارد مي شود. با مشتي دلار كه اكثرا پشتوانه ي اقتصادي ندارد، يك كارخانه را در كشور مي سازد. كارخانه به دليل پايين بودن نرخ منابع و نيروي كار در كشورعقب رانده شده، بسيار ارزان ساخته مي شود. اين مي شود سرمايه گذاري ارزان براي به دست آوردن سود بسيار بالا.2- به مواد خام براي توليد كالا نزديك شده است. از اين جهت هزينه ي حمل و نقل از آسيا و يا افريقا به امريكا واروپا را پرداخت نمي كند. 3- هزينه ي بالاي انرژي تبديل به هزينه ي بسيار پايين انرژي در منطقه تبديل مي شود. 4- به دليلي تسلط مناسبات تعديل ساختاري و خصوصي سازي حقوق نيروي كار (عاملي كه باعث توليد كالا و شكل گرفتن ارزش مصرف، ارزش مبادله و ارزش اضافي مي شود و بدون اين عامل اصولا توليدي نمي تواند بوجود آيد) نه بر اساس واقعيت ارزش آن ، بلكه بر اساس قانون بازار(عرضه وتقاضا) تعين مي شود. چون نرخ بيكاري هميشه و بدون استثنا بيشتر از نرخ تقاضاست، و قانون كار هم با تعديل ساختاري به گور سپرده شده است. نرخ حقوق ، به حداقل بسيار نازلي مي رسد كه نان خالي براي زنده ماندن هم به دست نمي آيد.(كارمزد منعطف پيشنهادي دولت) در چنين شرايطي نرخ توليد، براي سرمايه گذار بسيار پايين مي آيد. كالا با كمترين هزينه بابت نيروي كار و مواد خام و انرژي توليد و به بازار عرضه مي شود و كالاي ساخته شده به چند برابر قيمت تمام شده به فروش مي رسد و همه ي ارزش ها چون ارزش اضافي كه نيروي كار توليد كرده و ارزش موادخام و انرژي ، روانه ي حساب هاي بانكي سرمايه دار مي شود. يك غارت همه جانبه و مغول وار از مواد خام، انرژي و نيروي كار ارزان كه همه ي مزايايش به جيب سرمايه دار خارجي روانه مي شود وصد البته سر مايه دار داخلي هم سهمي از اين واردات وصادرات و سرمايه گذاري به صورت پيمانكاري وغيره دريافت ميكند .آنچه باقي مي ماند، مردمي گرسنه، بيكار، بيمار و بدون آموزش و بهداشت و معادني تهي از منابع.
البته آن سرمايه هاي خارجي در وحدت با سر مايه داران و دلالان داخلي ، در اين گونه صنايع چند حلقه واسطه را براي خود نگه مي دارند تا در صورتي كه مجبور به رها كردن آن صنايع شوند، تنها مشتي آهن پاره باقي بماند. بنا براين، اين گونه صنايع از نظر تكنولوژيكي معمولا وابسته به صنايع كشورهاي خواستگاه سر مايه هستند  .
در دوراني كه جبهه كار در مجموع داراي قدرتي بود و چيزي به نام اردوگاه سوسياليسم وجود داشت ، سرمايه داري جهاني و از آن جمله حكومت سلطنتي در ايران از وحشت مبارزات كارگران به دولت رفاه پناه برده بودند. در ايران با پايين نگه داشتن نرخ نيازمندي هاي حياتي جامعه، قدرت خريد طبقه ي كارگر را در حدي نگه داشته بودند كه در سفره ي آنها هم غذايي پيدا شود. اما  امروز ديگر از آن خبري نيست.*
در اروپا و امريكا با دولت رفاه چهره ي واقعي سرمايه داري را استتار كردند ولي با شكست جبهه كار، سرمايه داري تعديل ساختاري و خصوصي سازي را كه در مقابل دولت رفاه قرار داشت جبري كرد و با كمك بانك جهاني وصندوق بين الملي پول اين جبر را به همه ي كشورهاي با گرايش سرمايه داري تحميل كرد و كشورهايي كه راهي غير از سرمايه داري در پيش گرفتند با تحريم و محاصره اقتصادي – نظامي امپرياليسم وخطر تهاجم ناتو مواجه شدند. (كوبا نمونه ي شناخته شده ي اين دست از مقابله ها) راه برون رفت از اين شرايط نا بهنجار اقتصادي ، تشكيل جبهه كار جهاني است. به جاي زانوي غم در سينه گرفتن بايد بر پاي خود ايستاد. با تفرقه و پراكندگي رزميد و جبهه متحد ضد سرمايه داري، ضد ديكتاتوري بوجود آورد.
اتحاديه ي نيروي كار پروژه اي در اطلاعيه قبلي خود با اتكا به آمارهايي از ارگان هاي دولتي، دلايل علمي  خود را براي مخالفت با مناسبات اقتصادي نئوليبراليستي و به طبع آن سياست هاي تعديل ساختاري و خصوصي سازي ارائه نمود. ولي در شرايط كنوني كه بحران تحريم ها مي رود تا جامعه ي ما را به شدت به چالش بگيرد، ضروري مي داند مجددا به زوايايي از اين فاجعه براي اقتصاد ما، به نام تعديل ساختاري و خصوصي سازي بپردازد.
ما در شرايط حساس تاريخي قرار گرفته ايم. تحريم هاي اقتصادي مي توانند ضربات سنگيني بر پيكر جامعه ي ما به خصوص بر كارگران و زحمتكشان ايران وارد كند. بورژوازي تجاري كه دلارهاي نفتي را صرف خريد سير و پياز و شكر چند مليتي مي كند و با شدت گرفتن بحران به كشور دومش مهاجرت مي كند. ولي صدمات اصلي و كشنده را مردم رنج ديده ي ايران بايد تحمل كنند. از اين رو اتحاديه نيروي كار پروژه اي پيشنهاد مي كند: بازنگري در سياست هاي اقتصادي فعلي (تعديل ساختاري و خصوصي سازي) در دستور روز قرار گيرد . زيرا در اين شرايط دشوار اگر  كشور ما متكي به توليدات صنايع و كشاورزي خود باشد، تحريم ها كم اثر خواهند شد. ولي مناسبات نئوليبرالي سياست هاي تعديل ساختاري و خصوصي سازي ما را به اين جا كه هستيم رسانده است. به جايي كه براي رفع نيازهاي اوليه و حياتي متكي به واردات باشيم، اين نتيجه برآيند پذيرش شيوه ي اقتصادي پيشنهادي صندوق بين المللي پول است. ما اينك در مقابل تحريم ها ضربه پذير هستيم، چون اتكا به خود را از دست داده ايم. حتا براي سير و پياز بايد ارز بدهيم و اين يعني فاجعه ي اقتصادي كه ما را به صورت خزنده در چنگال امپرياليسم اسير خواهد كرد. حداقل انتظار مردم از مسئولين اين است كه اين سياست هاي ضد مردمي را به چالش بگيرند و مانع از تداوم آن شوند.
طبقه ي كارگر صنعتي ايران توانايي اداره ي علمي– فني صنايع بزرگ توليدي را دارد و با كمك مهندسان و تكنسين هاي با شرف مي تواند دشوارترين پروژه هاي صنعتي را به صورت بهينه سرپرستي كند. آن هم با كمترين دورريز مواد و مصالح و بدون هدر دادن نيروي كار ولي در ساختار نئوليبراليستي موجود به دليل سياست هاي تعديل ساختاري و خصوصي سازي تحقير مي شود و به كار گرفته نمي شود.
------
*ايجاد آبادي و رهبري مردم آن كشور به سوي ترقي – فرهنگ معين
** درميان كارگران يك نگرش نادرست بوجود آمده كه ناشي از عوارض ويران گر تعديل ساختاري و خصوصي سازي در ايران است. بر اساس اين نگرش نظام موجود را با نظام سلطنتي در يك قياس قرار مي دهند و با انگشت گذاشتن بر نرخ كالاهاي حياتي و ضروري زندگي كه در نظام شاهي پايين نگه داشته شده بود، اين نظام را محكوم مي كنند اگر چه نفي شرايط موجود يك حقيقت درست و به جاست، ولي اين قياس بر پايه اي غلط بنا شده است، زيرا هر ساختار  و نظام حكومتي كه مناسبات سرمايه داري را پذيرفته باشد در اين مقطع  تاريخي به ناگزير همين روند نادرست تعديل ساختاري و خصوصي سازي را طي مي كرد. از اين رو شرايط موجود مهر تاييد بر نظام گذشته نيست و رد مناسبات تعديل ساختاري و خصوصي سازي يك واقعيت عيني است.
براي درك واقعيت دموكراسي ليبرالي امريكايي كه متاسفانه آرمان چپ واخورده ي ايراني هم شده است مي توان به كتاب اربابان جديد جهان اثر جان پيلجر مراجعه كرد.
منبع:وبلاگ کانون مدافعان حقوق کارگر
تظاهرات ضد «المپیک شرکت‌ها» در لندن
به گزارش28ژوئیه یورونیوز، بیش از ۴۰۰ نفر به دعوت ۳۰ اتحادیه و سازمان چپگرا و در اعتراض به آنچه آن‌ها «المپیک شرکت‌ها» می‌نامند در شرق لندن دست به تظاهرات زدند.
فرستاده یورونیوز در لندن: «تظاهرات کنندگان می‌گویند هیچ مخالفتی با بازی‌های المپیک ندارند اما نگران سو استفاده اسپونسر‌ها و شرکت‌های چند ملیتی از بازی‌ها هستند.»
یکی از معترضان تاکید دارد: «بازی‌های المپیک مهم‌ترین رویداد ورزشی است و باید ارزش‌ها و اخلاقیات ورزش و ورزشکاران را انعکاس دهد. اما بسیاری از شرکت‌ها و کمپانی‌هایی که به عنوان اسپونسر از بازار بازی‌ها استفاده می‌کنند به ارزش المپیک باور ندارند.»
تظاهرات کنندگان، به طور کل، نحوه سرمایه گذاری، عدم احترام به قوانین زیست محیطی و سو استفاده از نیروی کار در شرکت‌ها را از دلایل اصلی راهپیمایی اعتراضی خود بر شمرده‌اند.
پیش از این نیز اعتراضات گسترده‌ای در بریتانیا و هند به حضور شرکت‌ شیمیایی «داو» به عنوان اسپونسرهای بازی‌های المیپک، برگزار شده بود. شرکت شیمیایی «داو» به عنوان مسئول فاجعه صنعتی نشت گاز سمی از کارخانه شیمیایی شهر بوپال (بزرگترین فاجعه صنعتی جهان) شناخته شده‌ است.
تجمع اعتراضی رانندگان تاکسی لندن
به گزارش27ژوئیه یورونیوز، رانندگان تاکسی در یکی از شلوغ ترین میدانهای شهر لندن در نزدیکی هاید پارک خودروهای خود را حدود نیم ساعت به نشانه اعتراض متوقف کردند و خیابانها را بند آوردند.
رانندگان تاکسی به ممنوعیت عبورشان در خطوط ویژه بازیهای المپیک معترض هستند. این خطوط ویژه به خودروهای مخصوص المپیک اختصاص داده شده اند و رانندگان تاکسی نمی توانند مشتریان خود را از طریق این خطوط خلوت تر به مقصد برسانند.
تجمع اعتراضی تاکسی دارها قرار بود ساعت 5 بعد از ظهر صورت بگیرد که به دلیل مخالفت پلیس به ساعت 2 بعد از ظهر موکول شد.
گره کور ترافیک که رانندگان تاکسی ایجاد کرده بودند سرانجام با دخالت پلیس و بدون درگیری باز شد.
هفتم مردادماه1391

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر