- فتح الله اسدزاده از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران جان باخت
- کارگران شرکت سپهر دیزل به مرخصی اجباری رفتند
- درصورت عدم رسیدگی به خواستهای کارگران تعاونی مسکن نساجی کردستان، این کارگران دست به تجمع اعتراضی خواهندزد
- گزارشی ازکارطاقت فرساوخطرناک کارگران بارچین
- سوءاستفاده از نیروی كار كودكان
- اشتغال 5 میلیون "ساعتمزدی "
- جان باختن 5 کارگر ساختمانی اهل شهرستان کامیاران
- مصدومیت و مرگ 2کارگر در میدان خراسان تهران
فتح الله اسدزاده از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران جان باخت
فتح الله اسدزاده از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران روز پنج شنبه نهم شهریور ماه در سن 55 سالگی و پس از حدود یکسال مقاومت در برابر سرطان ریه جان باخت. وی کارگر کارخانه کولر غرب بود و یکسال و نیم پیش باز نشسته شده بود. فتح الله اسدزاده در طول حیات خود همچون میلیونها کارگر در ایران در فقر و فلاکت زیست. وی هنگام فوت در خانه ای سی متری در محله فرجه در حاشیه شهر سنندج همراه با خانواده 7 نفره خود زندگی میکرد. وی بمدت سی سال، کارگر کارخانه های فرش نقشین، گونی بافی گل بافت و کارخانه کولر غرب بود و در تمام طول دوران کارش با مواد شیمایی و رنگی سر و کار داشت.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با ابراز تاسف عمیق از فوت فتح الله اسدزاده این ضایعه را به خانواده، همکاران و دوستان وی تسلیت میگوید. ما در غم از دست دادن فتح الله همدرد این عزیزان هستیم و آرزوی سعادت و بهروزی برای بازماندگان این عزیز داریم.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – 11 شهریور ماه 1391
کارگران شرکت سپهر دیزل به مرخصی اجباری رفتند
طبق خبر دریافتی کارفرمای کارخانه سپهر دیزل به علت کمبود مواد اولیه و بدهی از اول شهریور همه 200 کارگر خود را به مدت یک ماه به مرخصی اجباری فرستاده است. کارخانه سپهر دیزل مونتاژ کننده اتوبوس است و نزدیک به شهر رباط کریم قرار دارد.
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه 11/6/1391
درصورت عدم رسیدگی به خواستهای کارگران تعاونی مسکن نساجی کردستان، این کارگران دست به تجمع اعتراضی خواهندزد
اتحادیه آزاد کارگران ایران: کارگران تعاونی مسکن نساجی کردستان اعلام کرده اند در صورت عدم رسیدگی به خواست هایشان تا آخر هفته جاری، روز شنبه 18 شهریور ماه در مقابل اداره مسکن و شهرسازی سنندج دست به تجمع اعتراضی خواهند زد.
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، کارگران تعاونی مسکن نساجی کردستان خواهان صدور مجوز ساخت مسکن در زمین متعلق به این تعاونی هستند اما اداره مسکن و شهرسازی سنندج از صدور این مجوز به بهانه قرار گرفتن این زمین در محدوده فرودگاه سنندج، خودداری میکند.
این کارگران حدود یکماه پیش و بدنبال بی توجهی مسئولین اداره مسکن و شهرسازی سنندج به خواست شان دست به تجمع اعتراضی زدند که حاصل آن برگزاری جلسه ای میان اعضای هیئت مدیره این تعاونی مسکن با مسئولین سازمان مسکن و شهرسازی سنندج و وعده این مسئولین برای حل مشکل کارگران در مدت 25 روز بود. اما پس از گذشت 25 روز هیچ پاسخ روشنی به کارگران عضو تعانی مسکن نساجی کردستان داده نشده است به همین دلیل این کارگران اعلام کرده اند چنانچه تا پایان هفته جاری به خواست شان رسیدگی نشود روز شنبه آینده 18 شهریور ماه در مقابل سازمان مسکن و شهرسازی سنندج دست به تجمعی اعتراضی خواهند زد
اتحادیه آزاد کارگران ایران – 11 شهریور ماه 1391
گزارشی ازکارطاقت فرساوخطرناک کارگران بارچین
رضا گر چه جواني بيست ساله و نسبتاً لاغراندام بود اما در هواي گرم مرداد به اتفاق دوست و همکار هم سن و سالش آن چنان سر و گردن و شانه هاي خود را زير بارهاي سنگين اثاثيه منزل مي داد که گويي عمرشان را به تمرينات ورزشي سخت و سنگين سپري کرده اند اما واقعيت اين است که نه رضا و نه حجت و نه همکار ديگرشان رمضان که او هم حدود ۲۷ سال بيشتر نداشت هيچ گاه فرصت ورزش کردن در سالن هاي ورزشي را پيدا نکرده اند! بلکه پيچ و خم هاي زندگي آنان را از دوران نوجواني به گردنه ها و سربالايي هاي سختي کشانده که مجبور شده اند به جاي درس و دانشگاه به کاري سخت و طاقت فرسا تن بدهند تا چرخ زندگي شان هر چند لنگ لنگان بچرخد و لقمه ناني براي سفره خود و پدر و مادرشان تهيه کنند. اين دو کارگر ساده و به اصطلاح «بارچين» اهل يکي از شهرهاي مرزي و کردزبان خراسان رضوي هستند. راننده کاميون نيز سي سال بيشتر نداشت گر چه راننده به اقتضاي شغلش فقط مسئوليت رانندگي را بر عهده دارد اما با لثه جراحي شده و متورم نيز مجبور به ادامه کار بود. رضا و حجت و همچنين رمضان پله هاي آپارتمان را يکي پس از ديگري پشت سر مي گذاشتند و اثاثيه منزل را بر دوش هم مي نهادند. حالا نوبت پايين آمدن از پله ها با آن يخچال سنگين و ديگر لوازم منزل بود. هر کدامشان هم بايد مراقب باشند که اثاثيه و بعد از آن در و ديوار خانه و راه پله آسيب نبيند و هم آن چنان گام بر روي پله ها بگذارند که پايشان نلغزد چرا که اندکي لغزش نه تنها آسيب جدي لوازم منزل و خسارت مالي را در پي دارد بلکه سلامت کارگر را به شدت تهديد مي کند. انتقال اثاثيه منزل از پله هاي آپارتمان به داخل حياط بعد از حدود دو ساعت به پايان مي رسد. ظرف اين دو ساعت چند بار کلمن آب پر و خالي مي شود. شدت گرما و عرق ريزان باعث نوشيدن پي درپي ليوان هاي آب شده است. حالا نوبت چيدن اثاثيه در کاميون است، اما پس از زور زدن هاي عجيب و غريب و کمرشکن ، چيدن بار هم تمام مي شود و درهاي کاميون را مي بندند. پس از رسيدن به محل مورد نظر نوبت پياده کردن اثاثيه با آن همه مراقبت و مشکلات مي شود. به عنوان صاحب اثاثيه، کارگران را باز به سمت پله هاي آپارتمان جديد هدايت مي کنم. باور کنيد خودم از نشان دادن پله ها به کارگران خجالت مي کشم. باز بايد همه اين اثاثيه که از چوب و فلز و آهن و پلاستيک است بر سر و شانه هاي اين کارگران جوان قرار گيرد و با مراقبت و با زحمت زياد از پله ها به طبقات بالا حمل شود. گر چه اين جوانان کارآزموده در پيچ و خم هاي زندگي، پله ها را با بارهايي که بر دوش دارند و با تحمل فشار بسيار زياد بالا مي روند و صدايشان در نمي آيد و بسيار مراقبند که اثاثيه منزل آسيبي نبيند اما انصاف حکم مي کند که صاحب بار و اثاثيه در کنج قلب خود خيلي بيشتر از آن چه به فکر آسيب نديدن لوازم منزل خود است نگران سلامت اين کارگران زحمت کش باشد. حالا گر چه در هنگام غروب آفتاب از هرم هواي مرداد کاسته شده، اما به وضوح آثار خستگي مفرط در چهره اين کارگران نمايان است. موقع حساب و کتاب مي رسد، بر اساس تعرفه مزد هر ساعت کار طاقت فرسا و خطرناک اين قشر زحمتکش چهار هزار تومان تعيين شده است، تعيين ۴ هزار تومان براي اين کار سخت و خطرناک و طاقت فرسا را پيش وجدان خود منصفانه نمي يابي. جالب اين که مبلغ قابل توجهي از اين ساعتي ۴ هزار تومان نيز به کيسه صاحبان باربري ها ريخته مي شود. با يک حساب سرانگشتي درمي يابي که حتي اگر اين کارگران و امثال اين افراد سي روز ماه را بدون تعطيلي روزي هفت ساعت کار کنند بعد از کسر سهم صاحبان باربري آن چه که براي اين کارگران مي ماند حتي کفاف اجاره يک خانه نقلي در نقاط محروم شهر و يک خورد و خوراک بسيار معمولي را هم نمي دهد چه رسد به پس انداز براي آينده! از همه مهم تر اين که اين کار بسيار سخت و خطرناک حتي در مقابل کارهاي ساختماني و کار در معدن آن چنان سخت و طاقت فرساست که بعيد به نظر مي رسد حتي آدم هاي قوي و کارکشته و سالم بتوانند بيشتر از ده يا پانزده سال در اين کار سخت دوام بياورند تازه آن هم به شرطي که در اين بالا و پايين رفتن از پله ها با اين اثاثيه منزل دچار سقوط و شکستگي اعضاي بدن نشوند. سختي کار اين قشر زحمتکش و مشاهده کار طاقت فرساي آنان از نزديک، اين بار مرا وامي دارد که از مسئولان ذي ربط و خصوصا اتحاديه مربوطه طلب حمايت هاي ويژه براي اين قبيل از کارگران کنم تا لااقل اين افراد از پوشش بيمه اي برخوردار شوند و تدبيري بينديشند که بتوانند از حداقل معيشت برخوردار شوند و همچنين در دوران حادثه ديدگي همين لقمه نانشان بريده نشود. نکته مهم ديگر اين که آيا واقعا نمي توان و نبايد چاره اي انديشيد که لااقل اجاره نشين ها که تعداد آن ها بسيار است با تمهيداتي که در نظر گرفته مي شود کمتر مجبور به جابه جايي و «خانه به دوشي» شوند، نکته ديگر اين که آيا واقعا نمي توان و نبايد در ساخت و تجهيز منازل به گونه اي عمل کرد که نيازي به جابه جايي اين همه اثاثيه منزل نباشد. نمي خواهم ادعا کنم که بايد مثل برخي کشورهاي اروپايي بشويم که ساکنان منازل براي جابه جا شدن فقط لوازم شخصي و مقداري از اثاثيه را جابه جا مي کنند، اما مي توان تدبيري انديشيد که لااقل براي اجاره نشين ها اثاثيه سنگين و ضروري که جابه جايي و حمل و نقلشان، هم خطرناک و هم هزينه بر و مشکل است به صورت مرکزي در هر آپارتمان تعبيه شود. مثلا حالا که بساط آن طاقچه هاي قديمي و متعدد و پستوها که کارآيي ها و کاربري هاي متعددي در خانه هاي سنتي و قديمي داشت جمع شده است، چه ايرادي دارد که در خانه هاي جديد، کمدها و محل استقرار اشياي ديگر بيشتر و کارآمدتر تعبيه شود تا ديگر نيازي به حمل انواع و اقسام کمد و بوفه و امثال اين ها نباشد از اين گونه مثال ها، موارد ديگري نيز مي توان ذکر کرد خصوصا اگر به اين جمله اقتصادي نسبتاً معروف توجه کنيم که گفته مي شود «خسارت هر چهار اثاث کشي برابر است با خسارت يک آتش سوزي کامل» آن وقت به اين نکته بيشتر پي مي بريم که شايد ضروري باشد فکري برداريم و تمهيدي بينديشيم که اجاره نشين ها مجبور نباشند اين همه اثاثيه از نخ و سوزن گرفته تا گاز و يخچال و کمدهاي سنگين را جابه جا کنند و علاوه بر لطمات روحي متحمل خسارات سنگين اقتصادي شوند.
از اين ها که بگذريم با اين که چند روز از آن روزهاي سخت اثاث کشي و مشاهده عرق ريختن آن جوانان زحمتکش در جريان حمل اثاثيه مي گذرد هر وقت چشمم به کاميون حمل اثاثيه مي افتد نه تنها دلم که پشتم مي لرزد و اين حر ف تنها من نيست بلکه اکثر اجاره نشين ها يکي از سخت ترين مشکلات زندگي خود را اجاره هاي نجومي و سرسام آور، خانه به دوشي و اثاث کشي هر ساله يا چند سال يک بار مي دانند. دوشنبه دو هفته پيش وقتي اثاثيه به طبقه سوم آپارتمان جديد منتقل شد و موقع حساب و کتاب رسيد با طيب خاطر علاوه بر تعرفه، انعام ناقابلي به عنوان هديه به اين جوانان زحمتکش پرداخت کردم و هر چند مشاهده آن همه عرق ريختن و سختي کشيدن آن کارگران جوان زير اثاثيه منزل برايم سخت و رنج آور بود اما خوشحال بودم که رضا، حجت و رمضان، گر چه کاري سخت و طاقت فرسا و خطرناک انتخاب کرده اند ولي لقمه هايي که سر سفره هايشان مي برند به پاکي و زلالي آب است و حلال و دسترنج آنان همانند بسياري ديگر از افراد و اقشار جامعه بي غل و غش و پاک و بي شبهه است نه مانند برخي که ربا مي خورند و رشوه مي گيرند و اختلاس مي کنند و به ناحق در بيت المال و کيسه مردم دست مي کنند و لقمه هاي حرام و چرکين و آلوده به کام خود فرو مي برند.
منبع:خراسان-11شهریور
سوءاستفاده از نیروی كار كودكان
به گزارش11شهریورایلنا،عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان از کم کاری و عدم انجام وظیفه بازرسین اداره بازرسی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انتقاد کرد.
براساس این گزارش،یاشار پورخامنه، روند بازرسی در حوزه نظارت بر وضعیت نوجوانان را نامطلوب توصیف کرد وگفت: وضعیت سن، سختی کار، دستمزد و ساعت کار نوجوانان نیازمند رسیدگی سریع بازرسین وزارت کار است.
وی در ادامه افزود: من کارگاهی را سراغ دارم که نوجوانی ۱۴ ساله با دستگاه پرس ۱۹ تنی در آن کار میکرد. این در حالی بود که او روزانه با بیش ۱۰ ساعت کار پشت این دستگاه تنها ۲۴ هزار تومان دستمزد میگرفت.
پور خامنه تصریح کرد: البته همه کارفرماها در برخورد با نوجوانان اینگونه نیستند اما در بهترین حالت دستمزدی معادل ۱۰۰ یا ۱۵۰ هزار تومان به آنان پرداخت میکنند.
این فعال حقوق كودكان وضعیت کارگاههای خانوادگی را بحرانیتر از سایر كارگاهها عنوان کرد و اظهار داشت: در بسیاری از خانوادهها به دلیل وجود دیدگاه سنتی به دختران اجازه اشتغال در بیرون از خانه را نمیدهند و وقتی به سن ۱۲ یا ۱۳ سالگی میرسند کارهای طاقت فرسایی را به آنان محول میکنند. بسته بندی کلوچه با مارکهای حتی معروف یکی از کارهایی است که در کارگاههای خانوادگی انجام میشود.
عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان سوء استفاده فراوان از نوجوانان در اشتغال را به دلیل ارزانی کار آنها و عدم توانایی آنان در ایجاد تشکل و دفاع از حقوق خود دانست و در پایان اعلام کرد: در حالی که طبق قوانین بین المللی سن قانونی آغاز به کار ۱۸ سال است، سن ممنوعیت اشتغال در ایران ۱۵ سال اعلام شده که این امر خود به خود باعث ایجاد سوء استفادههای رایج در این زمینه میشود.
اشتغال 5 میلیون "ساعتمزدی "
برآوردها حاکی از اشتغال 5 میلیون نیروی روزمزد در کشور است که از هیچگونه حمایت قانونی از قبیل بیمه و حقوق مشخص برخوردار نیستند و روابط در این بخش عموما طبق عرف بازار کار شکل میگیرد.
کارگر روزمزد؛ نیروهایی هستند که صرفا به میزان روزهایی که کار می کنند مزد دریافت می کنند و از کلیه حمایت های جانبی قانون کار اعم از بیمه، سنوات، عیدی، پاداش، گروه، رتبه، اضافه کاری، حقوق ثابت و مواردی از این دست محروم هستند.
اهمیت بررسی نیروهای روزمزد در کشور که اغلب در مشاغل خدماتی و ساختمانی فعالیت دارند از این جهت حائز اهمیت است که اولا تعداد آنها با توجه به نبود آمارهای رسمی بالا است و از سویی نیز به دلیل وارد نشدن لیست آنها در هیچ یک از بانک های اطلاعاتی مانند بیمه، مورد سوء استفاده برخی کارفرمایان نیز قرار می گیرند.
علاوه بر موارد یاد شده که باید گفت نیروهای کار روزمزد را در ردیف آسیب پذیرترین گروه های کاری کشور قرار می دهد، عدم وجود آمارهای مشخص از تعداد شاغلان روزمزد، میزان مهارت ها و تخصص آنها، وضعیت فراوانی در بخش های مختلف مانند ساختمان، خدمات، کشاورزی و غیره، نبود هرگونه پوشش بیمه ای و مواردی از این دست؛ باعث شده تا روزمزدان به عنوان فراموش شدگان بازار کار کشور شناخته و محسوب شوند.
فراموش شدگان بازار کار
تاکنون هیچگونه آمار روشنی از وضعیت نیروهای روزمزد کشور منتشر نشده است و اگر چنین بررسی هایی نیز در مرکز آمار ایران انجام شده، نتایج آن مشخص نشده و در اختیار عموم قرار نگرفته است.
در دوره فعالیت وزارت سابق رفاه، مقامات ارشد آن وزارتخانه خبر از برنامه ریزی دولت برای ایجاد پوشش بیمه ای 1 میلیون و 500 هزار کارگر روزمزد ساختمانی داده بودند که این مسئله نشان می دهد احتمالا بررسی ها و آمارگیری هایی از کارگران روزمزد انجام شده است.
اگر بتوان به آمار ثبت نامی های در سامانه درخواست سهام عدالت که شناسایی گروه های روزمزد شاغل در بخش ساختمان و فصلی را هدفگذاری کرده بود، استناد کرد طبق گزارش سال گذشته سازمان خصوصی سازی حداقل 3 میلیون و 200 هزار نفر کارگر در کشور به صورت روزمزد مشغول به کار هستند که البته این میزان به گفته مقامات کارگری کشور تا 5 میلیون نفر نیز قابل افزایش است.
با این حال، تاکنون نه تنها هیچگونه برنامه ریزی مشخصی برای ساماندهی گروه های شاغل در بخش روزمزد انجام نشده است، بلکه در قانون کار نیز اساسا هیچ پوشش حمایتی قانونی برای شاغلان روزمزد در نظر گرفته نشده است.
تنها اقدامی که می توان به نوعی آن را شناسایی شاغلان روزمزد نیز تلقی کرد، همان ثبت نام از کارگران متقاضی سهام عدالت در سال گذشته بود که متاسفانه آن برنامه نیز متوقف شده است.
اشتغال 5 میلیون روزمزد
نبود آمارها در مورد نیروهای ساعتی و یا روزمزد می تواند اقدام به هرگونه برنامه ریزی حمایتی برای این گروه ها را با شکست همراه سازد، همچنین باعث ادامه آشفتگی فعالیت های روزمزدی و ساعت مزدی در کشور شود.
با اینکه به صورت کلی قانون کار، پایه و اساس شکل گیری ارتباط بین کارگر و کارفرما را فعالیت ساعتی قرار داده است، اما همانگونه که عنوان شد روزمزدان آن دسته از افراد ساعت مزد محسوب می شوند که اساسا امکان دسترسی به حمایت های جانبی قانون کار را ندارند و اغلب در وضعیت حداقل مزایا که همان مزد روزانه است، قرار می گیرند.
فعالان بازار کار معتقدند در سال های اخیر میزان روزمزدان در کشور ما افزایش یافته و می توان این افراد را به وضوح در خیابان ها و بر سر چهارراه ها مشاهده کرد.
منبع:مهر-بخشی از یک گزارش-11شهریور
جان باختن 5 کارگر ساختمانی اهل شهرستان کامیاران
به گزارش رسیده، در تاریخ 8/6/1391 پنج کار گر ساختمانی با نامهای منصور کویک، امین کویک، عمر کویک، انور کویک و افشار کمانگر در حین بازگشت از محل کار در مسیر کرمانشاه به کامیاران بر اثر تصادف جان باختند .
لازم به ذکر است که کارگران مذکور در داخل یک دستگاه خودرو سواری پژو بودند که بر اثر تصادف با یک دستگاه کامیون کمپرسی جان باختند و کلیه نامبرده گان متاهل بوده و صاحب همسر و فرزند می باشند.
کمیته ی هماهنگی ضمن ابراز تسلیت به خانواده ی این کارگران، نبود شرایط ایمنی و استاندارد در محیط های کار را عامل این گونه حوادث برای کارگران می داند .
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری-10 شهریور ماه 1391
مصدومیت و مرگ 2کارگر در میدان خراسان تهران
به گزارش 11شهریورپایگاه خبری 125، این واقعه روز گذشته در میدان خراسان، خیابان طیب اتفاق افتادومرگ یک کارگرومصدومیت کارگردیگری را بهمراه داشت.
برپایه این گزارش، بنقل ازنصر اله نفر(فرمانده نجاتگران): بی توجهی و رعایت نکردن نکات ایمنی در هنگام تخریب سقف و بالکن یک ملک باعث ریزش آوار و محبوس شدن دو نفر از کارگران(30 و 32 ساله) شده بود.
نجاتگران آتش نشانی بی درنگ پس از ایمن سازی محل با رعایت کامل نکات ایمنی و با بکارگیری تجهیزات نجات با سرعت عمل و تلاش خود توانستند دو کارگر را از زیر آوار خارج کنند که متاسفانه یکی از آنها بر اثر شدت جراحات وارده و بنا بر نظر عوامل اورژانس فوت کرده بود.
یازدهم شهریورماه1391
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر