اخباروگزارشات کارگری30خردادماه1391

- تجمع خانواده های فعالین کارگری بازداشتی در مقابل دادسرای انقلاب کرج
- گزارش عینی از بازداشت فعالان کارگری و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
- نامه اعتراضی اتحادیه کارگران حمل و نقل نروژ به سفیر جمهوری اسلامی ایران در نروژ
- فراخوان به کارزار سراسری علیه سرکوب فعالین کارگری در ایران:
- محدودیت برای فعالین کارگری به نفع چه کسانی است؟
- اعتراض به دور جدید بازداشت فعالان کارگری، دانشجویی و اجتماعی
- دستگیری کارگران با هر بهانه، خدمت به سرمایه داری است!!!
- رادیوبین المللی فرانسه:سندیکاهای فرانسه از کارگران ایرانی دفاع می کنند
- یکی از کارگران شرکت واحد تهران در گفتگویی با سایت اتحاد
- همبستگی کسبۀ شهرها با اعتراض معدنچیان اسپانیا
تجمع خانواده های فعالین کارگری بازداشتی در مقابل دادسرای انقلاب کرج
روز سه‌شنبه ٣٠خردادماه ١٣٩١ جمعی از خانواده های فعالین کارگری بازداشت شده در کرج در مقابل دادسرای انقلاب کرج واقع درخیابان آزادگان تجمع کردند. دو نفر از تجمع کنندگان پس از ساعت‌ها انتظار، موفق شدند تا به واحد بایگانی کامپیوتر دادسرا مراجعه کنند و از وضعیت زندانیان اطلاعی حاصل کنند .
بر اساس اظهارات مسئولین مربوطه، نام هیچ یک از بازداشت شدگان و حتی کسانی که قبلا آزاد شده اند در دادسرا ثبت نشده است. خانواده های کارگران بازداشتی مجبور شدند که به زندان رجایی شهر و اداره اطلاعات مراجعه کنند.
مسئولین زندان رجایی شهر پس از چند ساعت اتلاف وقت اظهار داشتند که عده یی از بازداشت شدگان به اداره اطلاعات شهر رشت منتقل شده اند و مابقی در اداره اطلاعات کرج بازداشت هستند.
باتوجه به نظر وکیل احتمال انتقال برخی از این فعالین به شهر رشت امکان پذیر است. لازم به ذکر است که میتراهمایونی ، سعیدمرزبان، فرامرزفطرت نژاد، مسعودسلیم پور و سیروس فتحی از کارگران و فعالین کارگری در شهر رشت می باشند که احتمالا به زندان شهر کرج منتقل شده‌اند.
همچنین امروز سه شنبه 30 خرداد ماه، مامورین اداره اطلاعات شهر رشت به منزل سیروس فتحی رفته و ضمن تفتیش منزل وی کامپیوتر و تعدادی از کتاب هایش را با خود برده اند.
ما "اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" ضمن محکوم کردن آزار واذیت فعالین کارگری خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط آنان هستیم. هرگونه تفتیش و ایجاد رعب و وحشت برای کارگران و فرزندان خردسال و پدر و مادران سالخرده شان را قویا محکوم  کرده و خواستار پایان دادن به این تعرض غیرانسانی هستیم.
کارگران و فعالین کارگری هیچ جرمی مرتکب نشده اند. ما از همه ی کارگران و هم طبقه ای هایمان در سراسر دنیا می خواهیم که با ایجاد کارزار وسیع بین المللی به دفاع از حقوق طبقه ی کارگر و فعالین این طبقه برخیزند و خواستار آزادی کارگران زندانی باشند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
31خرداد 1391
گزارش عینی از بازداشت فعالان کارگری و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
چند نفر در لیست نوبت برای صحبت هستند و یکی در حال صحبت کردن. صحبت ها پیرامون دستمزدهای ناچیز و سطح معیشت فلاکت بار طبقه ی کارگر است، پیرامون قراردادهای موقت و سفید امضا، پیرامون اخراج های دسته جمعی و پیاپی و . . . حدود 60 نفر اعضای کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری و چند فعال کارگری و مهمان در منزلی در حاشیه ی کارگرنشین کرج دور همدیگر جمع شده اند تا ضمن برگزاری مجمع سالیانه این کمیته، در مورد مسائل و مشکلات کارگران و راه های مبارزه با این مشکلات با همدیگر صحبت کنند و چاره ای بیاندیشند. اکثر آنان از محیط کارشان راه افتاده و به این محل آمده اند و هنوز خستگی کار طاقت فرسا بر تن شان است. دیگر نزدیک ظهر است و همه خسته هستند و قرار است به زودی ناهار بخورند. خانه کوچک است و به همین دلیل مجبور شده اند تنگ هم بنشینند و برای این که همسایه ها اذیت نشوند آرام صحبت کنند... ناگهان از راهروی آپارتمان صدای هیاهو و تیراندازی می آید، همسایه ها جیغ می کشند. صحبت ها قطع شده و می خواهند بیرون بروند تا ببینند چه اتفاقی افتاده که ناگهان در شکسته می شود و افراد مسلح زیادی به داخل خانه هجوم می آورند، فریاد می کشند: «همه روی زمین بخوابید کثافت ها و . . . وگرنه شلیک می کنم»! چند نفری اعتراض می کنند که آخر شما کیستید و اگر مأمورید پس حکم ورودتان کجاست و در جواب ضربه های باتوم و سیلی و لگد و ناسزا دریافت می کنند. همه را روی زمین می خوابانند و از پشت به دستهایشان دستبند می زنند. چه منظره ای! کف خانه از کارگران و فعالان کارگری فرش شده است و مأموران روی کمرشان راه می روند و صدای استخوان هاشان به گوش می رسد. مأموران فریاد می زنند و ناسزا می گویند، چند نفر را شدیداً می زنند، سرم را بلند می کنم تا ببینم چه کسانی را می زنند، پیرمرد رنجوری را می بینم به نام رحمان ابراهیم زاده (پدر بهنام ابراهیم زاده) که زیر مشت و لگد جوانی خم شده است، آن طرف تر محمود صالحی است که دارد کتک می خورد و لابد چند ضربه هم به کلیه اش خورده است، محمد عبدی پور اعتراض می کند و با این که کتک می خورد همچنان به رفتار وحشیانه ی مأموران اعتراض می کند، علیرضا عسگری ایستاده است و زیر ضربه ها و دشنام های مداوم همچنان به ورود غیرقانونی مأموران اعتراض می کند، مازیار مهرپور شجاعانه اعتراض می کند و کتک می خورد، وفا قادری با آن جثه ی کوچک مانند کوه ایستاده است و به رفتار مأموران اعتراض می کند و نگاهش که می کنی دل ات قرص می شود، یک دختر جوان را با سر به دیوار می کوبند و ... ناگهان ضربه ی باتوم بر سرم می خورد و صدایی می آید که: «حیوان نفهم مگر با تو نیستم که سر پایین» و در ادامه چند ضربه ی لگد بر سر و کمرم وارد می شود. پس از حدود 15 دقیقه همه را بلند می کنند و پای برهنه و یکی یکی از مقابل دوربینی که در راهرو در دست یک مأموری است رد می کنند. دو پله پایین تر مأمور دیگری ایستاده است که وظیفه اش لگد زدن به فردی است که از مقابلش رد می شود. لوله ی آب بر اثر تیراندازی مأموران ترکیده است و بازداشتی ها باید از زیر آب رد شوند، انگار کسی پشت سرشان آب می ریزد که زودتر بازگردند! همسایه ها که به شدت از سر و صدا و تیراندازی ترسیده اند بیرون آمده اند و مدام می پرسند که اینها چه کاره هستند و مأموران به آنها جواب می دهند که اینها آدم هایی فاسد و تروریست هستند! ده ها ماشین امنیتی و انتظامی بیرون پارک شده اند و مأموران بیشماری مقابل خانه قرار دارند و مسلح به انواع سلاح ها، انگار برای جنگ با گردانی نظامی و یا گروه بزرگی از سارقان مسلح آمده اند! همه را با سر هل می دهند به درون ون ها، چند نفر زمین می خورند و یکی از پیرمردها را با سر به در ماشین می کوبند، پیشانی اش پاره می شود و باز هم خون سرخ است که فواره می زند، چند نفر که نزدیک هستند اعتراض می کنند و با وجود تهدید، جلو می پرند و پیرمرد غرق در خون را بلند می کنند و با خود به داخل ماشین می برند. در هر ماشین تعداد زیادی را وارد می کنند و همه را روی سر و کول هم قرار می دهند به نحوی که حتا نفس هم به سختی می توان کشید. هوای داخل ماشین بسیار گرم است و جمعیت فشرده. دست بندهای پلاستیکی فشار می آورد و دست ها زخم شده است. ماشین ها راه می افتند و پس از حدود نیم ساعت به زندان رجایی شهر می رسند. در حیاط همه را روی زمین داغ پیاده می کنند و از آنجا که کفش به پای کسی نیست پای همه می سوزد. برخی علاوه بر دستبند، پابند هم دارند. همه را به صف می کنند و گونی کفش ها را جلوی پایشان خالی می کنند. پس از آنکه کفش ها پوشیده شد همه را به طرف در ورودی هدایت می کنند. در هنگام عبور چشم همه به جمله ای که بالای در ورودی نوشته شده است می افتد:
"سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی"
خنده ای بر لب کارگران و فعالان کارگری نقش می بندد و همگی به هم نگاه می کنند و می خندند، دست بندها فشار می آورد و همچنان می روند در راهروهای پیچ در پیچ زندان سرمایه. در جایی می ایستند و چشم بند به چشم هاشان می زنند. مأموری فریاد می زند و میگوید: «همه رو به دیوار، هر چه در جیب ها دارید خالی کنید، سرها پایین» و هر کس اندکی سر خود را بالا بیاورد یک پس گردنی محکم می خورد. آنها را در چند سلول تقسیم می کنند. درون سلولها بین فعالان کارگری بحث است، روحیه ها همه بالاست و می گویند: «از کمیته و جنبش کارگری دفاع خواهیم کرد. ما که کاری نکرده ایم، فقط از حقوق هم طبقه ای هایمان دفاع کرده ایم و تا جان در بدن داریم هم به مبارزه ادامه خواهیم داد»! و انصافاً هم دفاع کردند. همان شب شروع کردند به بازجویی های طولانی مدت. تلاش داشتند دستگیرشدگان را به گروه های سیاسی منتسب کنند، اما در جواب با پاسخ های محکم در دفاع از جنبش کارگری و رسالت و ماهیت کمیته ی هماهنگی روبرو شدند. بازجویی اکثر افراد همراه با کتک و توهین هایی زشت و زننده بود. تا فردا عصر وضع همین بود. عصر روز شنبه در سلول ها باز شد و تعدادی اسامی خوانده شد و آن ها را آزاد کردند. اما 9 نفر هنوز در زندان هستند. یکی از آنها به نام فرامرز فطرت نژاد به شدت مریض است و به دارو و پزشک متخصص نیاز فوری دارد. دیگری به نام ریحانه انصاری مادر دختر نوجوانی است که پدرش فوت کرده و جز مادر کسی را ندارد تا از او نگهداری کند. جلیل محمدی تنها سرپرست مادر پیرش است و در غیاب او معلوم نیست چه بر سر مادرش خواهد آمد. نگرانی از وضعیت فعال کارگری علیرضا عسگری بسیار زیاد است زیرا بازجویی های او همراه با کتک و شکنجه های فروان بوده و بازجویان قصد داشته اند اتهام هایی دروغین به او نسبت دهند که البته با دفاع جانانه او همراه بوده است. از سرنوشت مازیار مهرپور، سعید مرزبان، سیروس فتحی، میترا همایونی و مسعود سلیم پور نیز هیچ خبری نیست و خانواده ها و دوستان این عزیزان به شدت نگران سلامتی آنها هستند.
چند روز پیش اما در جریان اجلاس سالانه ی سازمان جهانی کار، دولت ایران به مناصب جدیدی دست یافت و با وجود گزارش ها و اعتراض های فعالان کارگری ایرانی و خارجی در مورد آزار و اذیت کارگران و فعالان کارگری در ایران و سرکوب تشکل های کارگری، این سازمان بین المللی بنابر ماهیت خود جانب سرمایه داری را گرفت و تلویحاً مجوز سرکوب بیشتر کارگران، فعالان کارگری و تشکل های کارگری را صادر کرد.
یکی از شاهدان عینی
بیست و نهم خرداد 1391
نامه اعتراضی اتحادیه کارگران حمل و نقل نروژ به سفیر جمهوری اسلامی ایران در نروژ:
موضوع: بازداشت فعالان کارگری در ایران
به سفیر جمهوری اسلامی ایران، آمباسادور سید حسین، اسلو.
اسلو: ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲
ما مطلع شده ایم که:
روز جمعه، ۱۵ ژوئن ۲۰۱۲، در ساعت ۱۲ ظهر، حدود ۶۰ فعال کارگری، از جمله بسیاری از اعضای کمیته هماهنگی، توسط ماموران وزارت اطلاعات بدنبال یورش به خانه ای در شهر کرج که نشست کمیته هماهنگی در آن برگزار بود، دستگیر شده اند. بازداشت شدگان توسط مامورین امنیتی ضرب و شتم شدند و سپس به زندان رجایی شهر در کرج انتقال داده شدند. طبق خبری که کمیته هماهنگی در بعدازظهر ۱۶ ژوئن صادر کرده است، اکثر بازداشت شدگان به استثنای فعالین کارگری زیر آزاد شده اند: میترا همایونی، ریحانه انصاری، علیرضا عسگری، سعید مرزبان، سیروس فتحی، مسعود سلیم پور، مازیار مهرپور، جلیل محمدی، و فرامرز فطرت نژاد.
بر طبق اطلاعات رسیده از کمیته هماهنگی، فعالین کارگری که دستگیر شده بودند از جمله افراد زیر را شامل می شدند:  محمود صالحی، میترا همایونی، وفا قادری، ریحانه انصاری، خالد حسینی، سعید مرزبان، سیروس فتحی، غالب حسینی، محمد عبدی‌پور، جلال حسینی، علیرضا عسگری، مسعود سلیم‌پور، عباس اندریانی، صدیق امجدی، فتاح سلیمانی، مازیار مهرپور، محمد مولانایی، واحد سیده، جلیل شریفیان، صدیق خسروی، یوسف آب‌خراباد، افشین ندیمی و فرامرز فطرت‌نژاد.
ما کماکان شاهد هستیم که بسیاری از فعالین کارگری بطور ظالمانه ای در ایران زندانی هستند، از جمله رضا شهابی، علی نجاتی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، علی اخوان و بهنام ابراهیم زاده. با این وجود، این یورش به مجمع کارگران کاملا غیرعادلانه و غیرقابل توجیه است؛ این نقض فاحش ابتدایی ترین حقوق کارگران است که توسط مقاوله نامه های بین المللی و اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است.
ما به شدت حمله اخیر و دستگیری بیش از ۶۰ کارگر در شهر کرج را محکوم می کنیم. ما خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه فعالین کارگری در ایران هستیم.
راجر هنسن
پرزیدنت، اتحادیه کارگران حمل و نقل نروژ
 ترجمه و تکثیر: اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
http://www.workers-iran.org
فراخوان به کارزار سراسری علیه سرکوب فعالین کارگری در ایران:
صدای اعتراض کارگران ایران باشیم!
در روز جمعه ۲۶ خرداد ماه ۱۳۹۱ نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم جمهوری اسلامی ایران به مجمع عمومی سالیانه  "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" که در شهر کرج برگزار گردیده بود وحشیانه یورش بردند و بعد از ضرب و شتم شدید و بی رحمانه تعداد زیادی از فعالین کارگری، همگی شرکت کنندگان در مجمع عمومی را که بیش از ۶۰ نفر بودند دستگیر و به زندان رجایی شهر کرج انتقال نمودند. اکثر فعالین کارگری دستگیرشده روز شنبه ۲۷ خرداد آزاد شدند، اما 9 نفر از آنها به اسامی ریحانه انصاری، میترا همایونی، سیروس فتحی، علیرضا عسگری، جلیل محمدی، سعید مرزبان، مسعود سلیم‌پور، فرامرز فطرت نژاد و مازیار مهرپور همچنان در باز داشت ادره اطلاعات شهر کرج بسر می برند.
هجوم به مجمع عمومی کمیته هماهنگی اگر چه در ادامه تشدید و گسترش حملات و سرکوب فعالین کارگری توسط رژیم اسلامی به ویژه در چند ماه گذشته است، اما این یورش برنامه ریزی شده حاکی از آن است که حاکمیت به خیال خود قصد دارد نهال های تشکل کارگری را از پا در آورد. رژیم سرمایه داری اسلامی هر گونه تشکل مستقل کارگری و تلاش کارگران برای تشکل یابی را برای بقای خود خطرناک می داند. این احساس خطر از سوی رژیم، در این شرایط فروپاشی اقتصادی و موج اعتراض های کارگران علیه اخراج سازی ها و تعطیلی واحد های تولیدی، دستمزد های پرداخت نشده، عدم امنیت شغلی و افزایش سرسام آور قیمت ها و گسترش فقر و فلاکت، بیش از هر زمان دیگر است.  حمله نیروهای سرکوب گر رژیم اسلامی به نشست فعالین کارگری در کرج نشانه وحشت حاکمیت و حاکی از تصمیم آن به سرکوب تمام عیار تشکل های مستقل کارگری است.

یورش بی شرمانه ی این رژیم سرکوب گر و کارگر ستیز را نباید بی پاسخ گذاشت.  یک بار دیگر باید نشان داد که کارگران ایران هرگز تنها نبوده و نخواهند بود. به همین منظور اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران، به همه نهادهای کارگرٍی، تشکلهای دموکراتیک و آزادی خواه، سازمانها و احزاب چپ و مترقی و نهادهای مدافع حقوق بشر در خارج از کشور و در سطح بین المللی پیشنهاد می کند که با اعلام فوری کارزارهای سراسری، در حمایت از فعالین کارگری به ویژه جهت آزادی کارگران زندانی در ایران اقدام کنند . این کارزار را می توان بلافاصله در کشورهای مختلف به یاری یکدیگر به پیش برد. نیروهای شرکت کننده در این کارزار سراسری می توانند هر کدام به ابتکار خود و در هماهنگی با دیگران، اقدامات معینی در دستور کار قرار دهند و عملی کنند. انعکاس بین المللی اخبار کارگری و مبارزات کارگران ایران، جلب همبستگی نهاد های بین المللی کارگری و احزاب و سازمان های مترقی و مدافع حقوق بشر از فعالین کارگری در ایران و تظاهرات های مشترک و هماهنگ در کشورهای مختلف در اعتراض به دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری می تواند بخشی از این کمپین باشد. واحدهای اتحاد بین المللی در کشور های مختلف آماده همکاری با دیگر نیروهای کارگری و مترقی در تمام این عرصه ها هستند.
کلیه فعالین کارگری زندانی فوری و بدون قید و شرط آزاد باید گردند!
زنده باد همبستگی بین المللی طبقه کارگر!
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۳۰ خرداد ۱۳۹۱، برابر با ۱۹ جون ۲۰۱۲
info@workers-iran.org
 http://www.workers-iran.org
محدودیت برای فعالین کارگری به نفع چه کسانی است؟
فشار به سندیکای کارگران اتوبوسرانی شرکت واحد به جهت برگزاری جلسات هیات مدیره ودرپی آن دستگیری اعضای کمیته هماهنگی که برای مجمع عمومی خود گرد هم آمده بودند،نه تنها نقض حقوق انسانی و منشور جهانی سندیکاها و مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار، امضاشده توسط دولت مردان قبلی و فعلی است، بلکه زیرپا گذاشتن اصول ۲۶ و۹ قانون اساسی نیزمی باشد. تدوین کنندگان اصل ۲۶ قانون اساسی به خوبی دریافته بودند که دیکتاتوری شاه نباید دوباره تکرار شود و عضویت در یک نهاد حقی است انسانی به همین خاطر تاکید کردند که «هیچکس را نمی توان از شرکت در آنها منع و یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت» و در اصل ۹ نیز متذکر شده اند که «هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند».
پس از ٣۰ سال از تدوین این قوانین امروز شاهد برخوردهایی غیرانسانی و زیر پا گذاشتن فصل سوم قانون اساسی (حقوق ملت) هستیم. چه کسانی خواهان اجرایی نشدن فصل سوم قانون اساسی هستند؟ و به نفع چه کسانی است که کارگران خواهان حقوق اجتماعی و صنفی خود، در بند باشند؟ و سندیکاها و تشکلهای کارگری در محدودیت؟ سندیکاها منافع چه کسانی را تهدید می کنند؟
ما کارگران فلزکار مکانیک تاسف و نگرانی خود را از این روند اعلام کرده و باز هم اعلام می کنیم که این گونه برخوردها با فعالین کارگری مورد اعتراض کلیه سندیکالیست های ایران است. ما خواستار آزادی فوری کلیه زندانیان کارگری دربند هستیم.
کارگران فلزکار مکانیک - ٣۰/٣/۱٣۹۱
اعتراض به دور جدید بازداشت فعالان کارگری، دانشجویی و اجتماعی
احضار، تعقیب، بازجویی و بازداشت فعالان دانشجویی در تبریز و اصفهان ، ضرب و شتم دانشجویان دانشکده نفت اهواز، حمله به نشست "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" در کرج و بازداشت تعداد زیادی از اعضای آن و احضار فعالان کارگری زیر حکم، حاکی از موج جدید فشارها بر فعالان کارگری، دانشجویی و اجتماعی است.
در ماه های اخیر، تعدادی از فعالان کارگری، دانشجویی و اجتماعی نیز، برای اجرای حکم حبس طولانی مدت، احضار و زندانی شده اند و تعدادی دیگر، همچنان زیر حکم های سنگین قرار دارند. این احکام، همانند گذشته، به دور از موازین حقوقی داخلی و بین المللی و اغلب، در دادگاه های دربسته، بدون حضور هیات منصفه، با استناد به بازجویی های تحت فشار و شرایط غیر عادی و یا با اعمال نفوذ نیروهای امنیتی صادر شده اند. کسانی را محکوم و زندانی کرده اند که تنها جرمشان، دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان، بیان مشکلات اجتماعی و خواست آزادی بیان بوده است.
به نظر می رسد افزایش این فشارها، با افزایش مشکلات اجتماعی و اقتصادی جامعه،بی ارتباط نباشد. این مشکلات جامعه، ناشی از بحران مناسبات سرمایه داری حاکم برایران و جهان است و با اتخاذ سیاست های ریاضت اقتصادی و رهاسازی قیمت ها (که هدفمند سازی یارانه ها نامیده شده است)، افزایش تحریم ها و فساد گسترده مسئولان، تشدید می شود. مقامات امنیتی، فشار را بر فعالان اجتماعی بیشتر کرده اند و شاید گمان می کنند با افزایش این فشارها، می توانند مشکلات جامعه را حل کنند و یا صدای حق خواهی کارگران و زحمتکشان و دانشجویان را بِبُرند.
کانون مدافعان حقوق کارگر، اعمال فشار و سرکوب نیروهای اجتماعی را محکوم می کند و خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط فعالان کارگری، دانشجویی و اجتماعی بازداشت شده و زندانی است. زيرا آنان هستند كه با احساس مسووليت انساني، در پي چاره جويي اساسي براي مشكلات اجتماعي اند.
کانون مدافعان حقوق کارگر
30 خرداد 1391
دستگیری کارگران با هر بهانه، خدمت به سرمایه داری است!!!
طبق اخبار، در تاریخ 26/3/1391 روز جمعه شصت نفر از فعاین کارگری و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در شهرستان کرج توسط ماموران وزارت اطلاعات دستگیر شدند . تعدادی از این کارگران آزاد شدند  ولی 9 نفر از این عزیزان هنوز در بند مانده اند .
باز هم عوامل سرمایه داری برای ترساندن و ضرب شست نشان دادن به کارگران تعدادی از آنها را به بهانه های واهی و کذب از آزادی محروم کرده و در حال پرونده سازی دروغین علیه آنها است.
طبق عرف سی و چند ساله حافظان و نگهدارندگان نظام سرمایه داری ، در هر زمانی به بهانه ای وظیفه خدمت گذاری به سرمایه داری را انجام  داده و می دهند. فعالین و کارگرانی را که در جهت کسب حقوق خود و دیگر کارگران تلاش می کنند را دائما" مورد ضرب و شتم قرار می دهند ، دستگیر کرده وبر علیه آنها مدام پرونده سازی می کنند.
پلیس ایران با دستگیر کردن ، پرونده سازی ، محاکمه و زندانی کردن فعالین و کارگران آگاه تلاش می کند از متشکل و متحد شدن کارگران در جهت کسب مطالبات و مخالفت با سرمایه داری جلو گیری کند.
 ضمن اینکه داشتن هرگونه آزادی و فعالیت آزاد در جهت کسب مطالبات را حق مسلم تمامی کارگران ، فعالین کارگری و تمامی جنبش های اجتماعی می دانم ، درهمین حال دستگیری ، اذیت و آزار و پرونده سازی علیه کارگران را به شدت محکوم می کنم.
باید هر چه زودتر و بدون قید و شرط اعضای کمیته هماهنگی و دیگر فعالین کارگری آزاد شوند . همچنین از تمامی کارگران ، تشکل های کارگری ، فعالین کارگری و سیاسی می خواهم، بدون فوت وقت ، متحدانه و با تمام توان وبا استفاده از روابط خود برای آزادی این عزیزان تلاش کنند، قبل از اینکه عوامل سرمایه داری بتوانند با خیال راحت بر عیله آنها پرونده سازی کنند اقدامات لازم و عملی خود را برنامه ریزی کنند، تا خدمت گذاران سرمایه داری نتوانند تعداد زندانیان را افزایش بدهند تا در آینده شاهد کارگران زندانی بیمار مانند دوستانم رضا شهابی ،  بهنام ابراهیم زاده ، علی نجاتی و... یا زندانی تبعیدی از زندانی به زندان دیگر هم چون من  نباشیم .
دوستان کارگر، کارگران آگاه :
 این دستگیری ها و اعمال  ضد انسانی ماموران در زندانها به عنوان حافظان سرمایه داری نشان دهنده ترس و وحشتی است که سرمایه داری  از پیروزی آتی کارگران دارد.
بدون شک کارگران پیروز خواهند شد، اما نباید فراموش کنیم که پیروزی بدون فعالیت دقیق و با برنامه هرگز بدست نمی آید و اگر پیروزی اندکی هم بدست آید، ماندگار نخواهد بود.
کارگران و همکاران :
امروز فعالیت برای آزادی بازداشت شدگان اخیر وکارگران زندانی و زندانیان سیاسی یکی از موارد مهم در امر متشکل شدن کارگران در مبارزه با سرمایه داری و عوامل آن است .
کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
شاهرخ زمانی
زندان مرکزی یزد
28/3/1391
تنظیم و تکثیر از :کمیته حمایت از شاهرخ زمانی - 30/3/1391

رادیوبین المللی فرانسه:سندیکاهای فرانسه از کارگران ایرانی دفاع می کنند

سندیکاهای فرانسه نگرانی خود را از سرنوشت محمود صالحی ابراز کردند

نوشتۀ شهلا رستمی

سازمانهای سندیکائی فرانسه، از جمله "س.اف. د. ت"، "س. ژ.ت" وشماری دیگر، امروز، موج سرکوب علیه کارگران مبارز در ایران را محکوم کردند و از مقامات ایرانی خواستند که حق این کارگران را به رسمیت بشناسند.
سندیکاهای یاد شده در بیانیه ای به مناسبت برگزاری کمیته سالانه همکاری برای ایجاد سازمانهای کارگری در ایران، از جمله به این اشاره داشتند که در روز 15 ژوئن 2012، بیش از 60 کارگر مبارز که در میان آنها اعضای کمیته دیده می شدند، مورد حمله قرار گرفتند. آنها دستگیر و سپس توسط نیروهای امنیتی شهر کرج شکنجه شدند.
سندیکاهای فرانسه می گویند که در حین دستگیریها، نیروهای اختناق گر برای ترساندن مردم تیر هوائی شلیک می کردند. در حال حاضر، به گفته این سندیکاها، حدود ده تن از دستگیر شدگان هنوز در بازداشت به سر می برند.
سازمانهای سندیکائی فرانسه با حمایت از خواست های کارگران ایرانی به دلاوری آنها درود فرستادند .
سندیکاهای فرانسه نگرانی خود را از سرنوشت برخی، از جمله محمود صالحی ابراز کردند که وضع جسمی مناسبی ندارد. او در ماه مه برای شرکت در سمینار سندیکاهای فرانسه به این کشور دعوت شده بود. سندیکاهای فرانسه همچنین خواستار آزادی بدون شرط همه کارگران و فعالین اجتماعی در بند شدند. از جمله آنها رضا شهابی است که از دوسال پیش در زندان به سر می برد و به جرم فعالیت های سندیکائی به 6 سال حبس محکوم شده است.
یکی از کارگران شرکت واحد تهران در گفتگویی با سایت اتحاد
 پس از اعتراضات کارگران شرکت واحد در سال 84 ، عدم پرداخت حق جذب به کارگران شرکت واحد جدی ترین تبعیضی است که مانند سالهای پیش از 84 در حق ما اعمال میشود اما ما همچنان پیگیر این مطالبه قانونی ...
اتحادیه آزاد کارگران ایران: رانندگی در خیابانهای شهر شدیدا آلوده ای مانند تهران بدون تردید یکی از مشاغل بسیار سخت و زیان آور است. رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه علاوه بر این مسئله که فی نفسه با شغل آنان در هم  آمیخته است هر دقیقه ای از کارشان توام با فشارهای شدید روحی روانی نیز هست. این رانندگان علیرغم شرایط بسیار طاقت فرسای کارشان هر روزه با غرولند مسافران نیز مواجه اند. کافی است تا بلیط گران شود، کافی است تا مسافری به علت فشارهای روحی روانی در زندگی اش، ایستگاهی که می باید پیاده شود یادش برود، کافی است تا اتوبوس به دلیل کمبودهای موجود در خطوط اتوبوسرانی دیر از راه برسد و جایی برای مسافران منتظر در ایستگاه بین خطوط نداشته باشد. همه اینها و دهها مسئله دیگر، هر کدام مساوی اعتراض مسافران به راننده هایی است که مجبورند برای گذران زندگی تا دوازده ساعت در روز، در گرما و سرمای تهران و آلودگی این شهر کار کنند. گذشته از اینها رانندگان  شرکت واحد تهران همچون میلیونها کارگر در سطح کشور ناچارند تا با حقوق هایی که بطور متوسط (با اضافه کاری و با توجه به سابقه کار) حداکثر به هفتصد هزار تومان در ماه میرسد، زندگی کنند. با همین حقوق ناچارند تا اجاره بهای سرسام آوری پرداخت کنند و کلیه کالاهای اساسی زندگی را در شرایطی به قیمت چندین برابری سالهای گذشته خریداری کنند که  دریافتی ماهیانه آنان تفاوت چندانی پیدا نکرده است. مجردها و تازه کارها باید با دریافت زیر مبلغ هفتصد هزار تومان تشکیل خانواده دهند، متاهلین با سابقه کار بیشتر و دریافت حداکثر ششصد هزار تومان در ماه باید یک زندگی خانوادگی را در عنفوان جوانی اداره کنند  و  دیگرانی که تمام عمر خود را در شرکت واحد قربانی کرده اند باید با دریافت حداکثر تا هشتصد هزار تومان در ماه هزینه تحصیلات دانشگاهی و یا هزینه سر و سامان گرفتن فرزندان دختر و پسر خود را فراهم کنند. با توجه به این وضعیت کارگران شرکت واحد طی ماه های گذشته تلاش کرده اند از حقوقی قانونی به نام "حق جذب" که به پرسنل شهرداری و سازمانهای وابسته به این نهاد پرداخت میشود برخوردار شوند. شرکت واحد یکی از نهادهای زیر مجموعه شهرداری تهران است اما در این نهاد به کارگران حق جذب پرداخت نمیشود!!
یکی از کارگران شرکت واحد در گفتگویی با سایت اتحاد در زمینه سابقه پرداخت حق جذب در شهرداری و دیگر سازمانهای زیر مجموعه آن اظهار داشت:
معاونت اداری شهرداری تهران آقای امانی طی سخنانی در جمع کارگران در روز جهانی کارگر در سال 1388 اظهار داشت با موافقت شهردار تهران از ابتدای سال(88) ده درصد به عنوان حق جذب به حقوق ماهیانه کلیه پرسنل شهرداری افزوده خواهد شد و از آنجا که شرکت واحد، آتش نشانی و تاکسیرانی زیر مجموعه شهرداری تهران هستند می بایست ده درصد معادل حقوق کارگران این نهادها به دریافتی آنان افزوده میشد. لذا این مسئله در خود شهرداری و سازمان آتش نشانی و تاکسیرانی و... اجرایی شد و ده درصد به حقوق ماهیانه پرسنل این نهادها افزوده شد اما این امر در شرکت واحد به اجرا در نیامد و ما کارگران در شرکت واحد از این افزایش محروم ماندیم.
وی در ادامه این گفتگو در باره اقدامات کارگران شرکت واحد برای دست یابی به حقوق قانونی حق جذب گفت: آنزمان شورای اسلامی وقت شرکت واحد از طریق نامه نگاری این مسئله را با مدیریت شرکت واحد در میان گذاشت اما توجهی به آن نشد و مدیریت با پرداخت حق جذب به کارگران موافقت نکرد و شورای اسلامی نیز اصراری بر این خواست نکرد تا اینکه اواخر سال 90 کارگران تصمیم گرفتند خودشان راسا از طریق جمع آوری امضا پیگیر این حقوق قانونی خود که دیگر تبدیل به حقوقی معوقه شده بود بشوند. لذا با امضای طوماری از شهردار تهران خواستند تا ده درصد افزایش حقوق مربوط به حق جذب در شرکت واحد نیز اجرایی بشود. اما دفتر آقای قالیباف عین طومار را به معاونت کارگری منابع انسانی شهرداری ارجاع کرد و مسئولین مربوطه در این معاونت اعلام کردند از آنجا که دستوری مبنی بر پرداخت ده درصد حق جذب دریافت نکرده ایم و این نامه فقط جهت استحضار به این معاونت ارسال شده است ما هیچ اقدامی در این زمینه نمیتوانیم انجام بدهیم. لذا کارگران شرکت واحد از آنجا که احتمال میدادند طومار مستقیما به دست شهردار تهران نرسیده باشد از طرق دیگری از جمله تماس با سامانه 1888 پیگیر خواست خود شدند.
این کارگر شرکت واحد در ادامه صحبتهایش افزود: البته معاونت کارگری منابع انسانی عین طومار را با این مضمون که این خواست کارگران شرکت واحد است برای مدیریت این شرکت  ارسال کرد. اما هیچ نتیجه ای گرفته نشد به همین دلیل پس از حدود یکماه و نیم (از زمان ارسال طومار) کارگران نامه "پیرو" برای شهردار تهران در زمینه خواست شان ارسال کردند و همزمان نامه ای با مضمون "عدم پاسخگویی شهرداری تهران به خواست کارگران" به استانداری فرستادند که پس از ارسال نامه "پیرو" مسئله خواست  ما مبنی بر دریافت حق جذب مجددا جهت کارشناسی به معاونت منابع انسانی و معاونت کارگری منابع انسانی ارجاع شد که گویا آنان در جال بررسی موضوع هستند. البته پس از انتشار طومار ما از طریق ایلنا مشاور مدیر عامل شرکت واحد آقای رزم آزما طی تماسی با کارگران از آنان خواست تا طومار را در اختیار وی بگذارند و ما اینکار را کردیم.
این کارگر شرکت واحد در پایان این گفتگو اظهار داشت: پس از اعتراضات کارگران شرکت واحد در سال 84 این جدی ترین تبعیضی است که مانند سالهای پیش از 84 در حق کارگران شرکت واحد اعمال میشود اما ما همچنان پیگیر این مطالبه قانونی خود خواهیم بود.
همبستگی کسبۀ شهرها با اعتراض معدنچیان اسپانیا
به گزارش18ژوئن یورونیوز، اعتراض معدنچیان اسپانیا به کاهش چشمگیر یارانه های دولتی در بخش صنایع معدن، که روز جمعه به خشونت کشیده شده بود، دوشنبه وارد بیست و ششمین روز خود شد.
بستن راه های عبور یکی از شیوه های اعتراضی این کارگران است که در اقدامی روزانه صورت می گیرد.
معدنچیان با اشاره به کمک عظیم مالی به بانک ها، دولت اسپانیا را متهم می کنند که به بهانه بحران مالی سهم کارگران را به بانک ها می دهد.
یکی از معدنچیان اعتصابی در این باره گفت: “ما دوست نداریم با بستن جاده ها مردم را اذیت کنیم اما چاره ای نداریم.”
با گسترش حرکت اعتراضی معدنچیان، اعتصاب عمومی به تعدادی از شهرهای معدن خیز منطقه کشیده شده است.
روز دوشنبه کسبه و اصناف در تعدادی از شهرهای شمال اسپانیا در همبستگی با معدنچیان در حرکتی نمایشی به نام “شهر مرده“، ضمن نصب پوسترهای اعتراضی مغازه های خود را بستند تا از این راه مخالفت خود را با بسته شدن معادن ذغال ابراز کنند.
سی خردادماه1391

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر